بررسی کرسی نقد عکاسی در دانشگاه‌ها

دکتر شهاب الدین عادل، فرشید آذرنگ و دکتر مهدی مقیم نژاد در نشستی که به مدیریت دکتر محمد خدادادی مترجم زاده در حاشیه سیزدهمین دوسالانه عکس ایران برگزار شد، به بررسی «کرسی نقد عکس در دانشگاه» پرداختند.

به گزارش روابط عمومی انجمن عکاسان ایران، سیزدهمین دوسالانه عکس ایران در نشست دوم از دومین روز برگزاری نشست‌های علمی که عصر چهارنشبه، هشتم بهمن در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد، به موضوع «کرسی نقد عکس در دانشگاه» پرداخت. دکتر محمدخدادادی مترجم زاده ریاست این نشست را برعهده داشت و فرشید آذرنگ، دکتر مهدی مقیمنژاد و دکتر شهابالدین عادل به عنوان کارشناس در این جلسه حضور داشتند.

دکتر شهاب الدین عادل در ابتدای این نشست گفت:«من بیشتر در حوزه نقد فیلم کار کرده‌ام البته قبل از جلسه، صحبتی در مورد این موضوع مطرح شد که اصلا ادبیاتی برای نقد عکس داریم؟ ما ادبیاتی برای نقد فیلم داریم که مسبوق به سابقه است و حتی می‌توانیم بگوییم تاریخ آن به بیش از ۶۰ سال قبل برمی‌گردد، حالا می‌توان گفت آیا عکس هم در آن زمان مورد بررسی قرار گرفته است؟ رشته عکاسی در سال ۶۰ در دانشگاه‌ها تاسیس شد. طبیعی است که به صورت تاریخی نقد عکس داشته‌ایم اما از نظر آکادمیک این مسئله موقعی بوجود آمد که رشته عکس در دانشگاه‌ها تاسیس شد و فارغ التحصیلان به این مرحله رسیدند که به نقد عکس بپردازند. بنابراین حضور من بیشتر به دلیل ارتباط نقد فیلم و رابطه آن با نقد عکس بوده است.»

او در مورد سیر روند نقد عنوان کرد:«هر واژه‌ای که می‌خواهیم در مورد آن بحث کنیم یک ریشه شناسی دارد. نقد و نقادی هم دارای ریشه شناسی است. معمولا اساتید در ابتدای  کلاس‌های خود به این مسئله می‌پردازند مثلا در مورد نقد می‌توانیم بگوییم برای اولین‌بار از طریق متفکران فرانسوی مطرح شد یا ریشه آن در بحث نمایش در یونان باستان بکار رفته است. تعارف نرمال آن بیشتر در مورد تفسیر، توضیح، قضاوت، تاویل و.. است. البته آنچه بیشتر در مورد نقد به ذهن ما متبادر می‌شود، نکات منفی است هرچند در ریشه شناسی آن هم یکی از تعاریف همراه با بار منفی است.»

دکتر عادل افزود:«نقد در حوزه ادبیات مطرح می‌شود و حتی در سینما منتقدان اولیه که در دهه ۴۰ در فرانسه بودند، همان ریشه نقد ادبی را گرفتند و به حوزه پدیدارشناسی رسیدند اما اگر بخواهیم به نقد در حوزه هنر بپردازم به کانت اشاره می‌کنم که موضع نقد را در فلسفه و خرد مطرح کرد. او هستی شناسی را به شناخت شناسی تبدیل کرد و حوزه نقد از حوزه ادراکات حسی به حوزه انسانی ‌رسید. شاخصه‌های نقد امروزی هم از دیدگاه‌های کانت نشات می‌گیرد.»

دکتر مترجم زاده در ادامه گفت:«ما بیشتر می‌خواهیم به این سمت برویم که آیا آموزش نقد برای رشته عکاسی ضرورت دارد یا نه.»

دکتر عادل در توضیح این موضوع گفت:«اصلا اگر نقد در تمام ساحت‌ها نباشد، امر غطلی است. نقد سازنده است و اینکه بگوییم در دانشگاه، کلاس‌های نقد نباشد، امر اشتباهی است، نقد حتما باید در دروس دانشگاهی باشد.»

 

فرشید آذرنگ اما نظری مغایر با عادل ابراز کرد:«در پاسخ به سوالی که مطرح شد من مخالف آموزش نقد به این شکل در دانشگاه‌ها هستم چون برخلاف نظر آقای عادل من به صحبت مراد فرهادپور اشاره می‌کنم که می‌گوید ما نقد نداریم و اگر نقد، سازنده است، دولتی است، نقد باید مخرب باشد به آن معنی که همه چیز را ویران کند و ببینیم از دل آن ویرانی قرار است چه چیزی ساخته شود. بنابراین آنچه در دانشگاه تدریس می‌شود، روال ظاهرا منطقی، علمی و تاریخی برای رام کردن و احاطه به آثار هنری است آنهم آثار هنری که خیلی از آنها از مرحله شی بالاتر نرفته‌اند تا به مرحله آثار برسد. از این منظر حتی بنظرم بد نیست نقد در دانشگاه حذف شود.»

او در مورد وجه دیگر نقد گفت:«از یک منظر نیز شاید تصور غلطی شکل گرفته است به این معنا که چیزهایی تولید می‌شود و ما در نقد به خوب بودن و بد بودن آن می‌پردازیم. این تلقی از نقد به هیچوجه توصیف نقد نیست چون خیلی وقت‌ها قبل از اینکه چیزی ساخته شود، فضای ساخته شدن خود را آماده می‌کند و به این معنا قابل آموزش در دانشگاه هم نیست، معلم فقط می‌تواند در آموزش خود به این نکته بپردازد که نقد به کجاها ورود کرده و توانایی هنرمند از چه جایی نشات گرفته است که به یک معنا این کار نقد نیست و از این منظر نقد آموزش دادنی نیست.»

آذرنگ در بخش دیگری از این نشست در توصیف نقد مخرب عنوان کرد:«نقد مخرب یعنی دورغ‌هایی که اثر برآن سوار شده است، برملا شود. به این اعتبار اگر اثر هنری، نوری را تابانده است، کار منتقد این نیست که خود را با آن نور هماهنگ کند و به توصیف آن بپردازد. بخشی از ان اثر در تاریکی هم رفته و کار منتقد این است که ببیند کجای اثر هنری در تاریکی رفته یا چه بخش‌هایی از آن مسکوت مانده است.»

دکتر مهدی مقیم نژاد نیز در ادامه جلسه گفت:«آقای اذرنگ به نکته مهمی اشاره کرد اما نمی‌دانم قرار است به این مسئله که او صحبت کرد، بپردازیم یا برویم سر موضوع اول. البته نکته‌ای که ایشان گفت جای بحث و واکاوی دارد، اینکه منطق رفتاری با نقد تا چه حد می‌تواند ما به ازای بیرونی داشته باشد و اگر چنین تصوری از نقد را بپذیریم چه پیامدهایی دارد و…صحبت منهم بدور از این ماجرا نیست. من اما به موضوع کرسی نقد می‌پردازم یعنی نقد به عنوان یک ماده آموزشی در دانشگاه‌ها.»

او افزود:«من به صورت ساختاری به کرسی نقد در دانشگاه نگاه می‌کنم. باید ببینیم هدف ما چیست تا براساس آن بتوانیم ابزارهای مناسب را برای کارمان انتخاب کنیم. آیا هدف، بالابردن سطح دانش افراد نسبت به عکس است؟ آیا هدف بررسی آثار مخصوصی است؟ آیا هدف نقد ایجاد توانایی مخاطب برای نوشتن است؟ بهرکدام از این بخش‌ها نگاه کنیم، داستان کمی متفاوت می‌شود و فکرمی‌کنم تشتت به اینکه نقد چه هست و چه نیست اصولا به هدف ابتدایی برمی‌گردد که از ابتدا برای این موضوع باید مفروض باشیم یا نه. اگر هدف من از نقد این باشد که نظریه‌های عکاسی را به دانشجویان آموزش دهم فرق این کلاسی با نظریه‌های عکاسی چیست؟ اگر تخصصی‌تر نگاه کنم، به سراغ این موضوع می‌روم که افراد متدولوژی را یاد بگیرند تا ببینند چگونه باید با آثار یک مدیوم آشنا شوند. بنابراین ابزارهای منهم طبعا متفاوت خواهد بود و به توانایی‌های نوشتن و…می‌پردازم.»

دکتر مقیم نژاد اظهار کرد:«ما نقد عکس را معمولا به شکل سلسه مراتب یک و دو آموزش می‌دهیم و معمولا در نقد عکس یک، آشنایی با عکاسی و کارکردهای آن صورت می‌گیرد و در فاز دوم به مباحث عملی‌تر پرداخته می‌شود. این روش آکادمیک است که با چارچوب خاصی برای یک فضای دانشگاهی امتداد پیدا می‌کند. اما سوال این است که برآیند چنین درسی می‌تواند یک امر مخالف خوان یا ستایش آمیز باشد؟»

دکتر مترجم زاده هم در ادامه نشست گفت:«خیلی وقت‌ها آنها که از نظر حسی به اثر نگاه می‌کنند، معتقد هستند نقد، اثر را آلوده می‌کند و این واکنشی مقدم برنقد است. البته خیلی‌ها اعتقاد دارند با ورود دیجیتال بحث نمایه‌ای عکس افول کرده است. اگر این پرسش‌ها را مطرح کردم به خاطر این است که در مقطع کارشناسی شرح عکس در یک خط شرح داده شده و در شرح درس نقد عکس در مقطع کارشناسی ارشد عناوین مختلفی تدوین شده است اما خود من الان به وضعیتی رسیده‌ام که آیا این نوع آموزش فایده‌ای دارد؟ آقای آذرنگ آنچه شما در مورد چارچوب نقد عکس می‌گویید متناسب با این شرح عکس‌ها شکل گرفته است. با توجه به این مسئه بنظرتان آموزش نقد عکس در مقایسه با دیگر درس‌های رشته عکاسی هماهنگ است یا اشتباه؟»

آذرنگ نیز چنین پاسخ داد:«اگر اینطور بخواهیم پیش برویم به این نتیجه می‌رسیم که آموزش واحدهای دیگر هم در دانشگاه اشتباه پیش می‎رود. من با نقد عکس مخالف نیستم بلکه می‌گویم باید اجرا شود اما اجرایی شدن آن به این معنا نیست که برای هر بحثی پنج دقیقه وقت بگذاریم و تصور کنیم نقد به همین بحثها بسنده میشود. صحبت من این است که در قضیه نقد اتفاقی که می‌افتد این است که می‌شود مباحث یا عناوین را تدریس کرد اما لزوما آموزش آن ممکن است به یک عنوان ختم شود آنهم برای ده سال. فرد خودش باید تصمیم بگیرد بر کدامیک از این مباحث می‌خواهد تمرکز کند. مراد من از اینکه می‌گویم نقد خیلی دم دستی نیست به این معناست که در نقد ممکن است خود منتقد ویران یا خراب شود، اشکال ندارد و اگر جرات آن را دارد اشکال ندارد. پیداکردن این گمگشتگی‌ها در کنار مواجه مخرب در برابر اثر یا آنچه اثر را احاطه کرده و کسی که با اثر روبرو می‌شود، کار نقد است. آنچه هنوز پای آن ایستاده‌ام، این است که نقد خیلی سازنده نیست.»

 

دکتر عادل در مورد نقد عکس ابراز کرد:«فکر کنم بحث ما در مورد نقد عکس در حوزه آکادمیک است و پاسخ ما باید در این حوزه باشد. ما در حوزه سینما چیزی به نام نقد فیلم نداریم بلکه نقد و تحلیل فیلم است و مبنای نقد فیلم از حوزه تئوری می‌آید. در عکاسی هم چنین است و مبنای اندیشه‌ها براساس تئوری مطرح میشود.»

همچنین دکتر مترجم‌زاده در مورد وضعیت نقد عکس در دانشگاه‌ها گفت:«ما یک وحدت رویه در حوزه نقد عکس در دانشگاه‌ها نداریم و بعضی از دانشگاه‌ها درسی با این عنوان ندارند، برخی یک حوزه مطالعاتی را مطرح میکنند و برخی هم درس مشخصی در این زمینه دارند.»

عکسها از مهناز صحاف 

منبع(+)