نگاهی به نمایشگاه عکس دیوانگی منهای یک ثانیه، ژیلا مختاری در گالری شیرین
جزء و کل و همه اینها با هم
گروه هنربانی آوام: مریم روشن فکر
پاسکال میگفت « دیوانگی بشر آنچنان ضروری است که دیوانه نبودن خود شکل دیگری از دیوانگی است.» فوکو کتاب تاریخ جنون خود را با این جمله آغاز میکند. کتابی که چند قرن پس از « در ستایش دیوانگی» اراسموس نگاشته شده بزرگترین منابعی که رابطه انسان و جنون ودیوانگی را زیر سوال بردهاند در ادبیات فارسی نیز شخصیتهای دیوانه اغلب افرادی هستند که واسطه بیان حقیقت محسوب میشوند، افرادی مانند بهلول و ملانصرالدین. بلاهت، دیوانگی و جنون هرسه مواردی هستند که اگرچه به زعم فوکو انسان امروز آن را تعریف کرده و آن را از عاقل بودن جدا نمودهاست، اما در باطن و پیش از اینکه جامعه نیازی به تعریف دیوانگی داشته باشد، روی دیگر و بخشی بدیهی از حقیقت وجودی او بودهاست، بخشی که به «شربت خدایان مخلوط با داروی فراموشی[۱]» آغشته است. این دیوانگی است که در بیانیه نمایشگاه «دیوانگی منهای یک ثانیه» همان طور که افرادی مانند فوکو و اراسموس تایید کردهاند، نه تنها شرافتمند و بیآزار است، بلکه به زعم ژیلا مختاری تنها یک ثانیه با من، تو و ما انسانهای «عاقل» فاصله دارد.
ژیلا مختاری در اولین نمایشگاه انفرادی خود در ایران، مجموعهای از عکس و چیدمان را به گالری شیرین آورده تا به کنکاشی پیرامون دیوانگی دست بزند. آثار مختاری عکسهایی هستند که با دوربین قطع بزرگ و نگاتیو ۴*۵ عکاسی شدهاند. شیوه عکاسی مختاری در این مجموعه، از ترکیب عکاسی مستند در آسایشگاه روانی و عکاسی صحنهآرایی شده تشکیل شدهاست که در مجموع ۲۳ تصویر و یک چیدمان را شامل میشود.
قطع بیشتر آثار بزرگ و با توجه به کارماده آن یعنی نگاتیو تخت، از کیفیتی قابل توجه برخوردار است. از طرفی اثر چیدمان، تختی بیمارستانی را نشان میدهد که یک دست لباس آبی مخصوص افراد بستری بر روی آن قرار گرفته و محیط تخت با پردههای توری محصور شدهاست. در روز گشایش نمایشگاه یک بازیگر با به تن کردن این لباس در محوطه نمایشگاه به اجرا پرداخت و همچنین صدایی نیز بر این نمایشگاه افزوده شده که شامل صحبتهای مختاری با برخی از افراد بستری در این بیمارستان است که با صدای او و چند صداپیشه دیگر خوانده و در فضای گالری پخش میشود.
نمایشگاه مختاری همانطور که پیشتر اشاره شد به دو بخش جداگانه در حوزه عکس تقسیم میشود که شامل عکسهای مستند و عکسهای صحنهآرایی شده هستند. در حوزه عکس مستند آثار بیشتر از آدمها به فضاها اختصاص یافتهاند و در بخش صحنهآرایی، مضمون تداخل مرزهای دیوانگی و عقل تجسم یافته است، او با پوشاندن لباس آبی بیمارستان بر تن یک فرد و قرار دادن او در محیطهای معمولی شهری، مانند اتوبوس، فروشگاه و کتابفروشی کنار خیابان از حضور این افراد در میان ما صحبت میکند. حضوری که سویهای منفی و یا مثبت به خود نمیگیرد ومختاری در این پروژه موضع خود را به عنوان راوی در ابهام قرار میدهد، یا در مقام راوی سوم شخص و خارج از کادر باقی میماند. در واقع در این مجموعه او در پی تعریف جنون بر نمیآید بلکه از کنار دیوانگان میگذرد. همانگونه که گویی فرق ما با آنان یا با همه آدمهایی که در اطرافمان هستند، تنها همان یونیفورم آبی یکدست باشد.
و او در این باره بر یکی از دیوارهای گالری تصاویری را قرار داده که در آن صورت این افراد دیده نمیشود و تصویر از لب بالایی تا بالای سینه آنان را شامل میشود، مردانی با لباسهای آبی که در میانشان افراد عادی نیز حضور دارند با لباسهای آبی که حتی یونیفورم آسایشگاه نیز نیستند. افرادی که در نگاه اول تشخیص داده نمیشوند.
در آثار مختاری دو چیز خود را به مخاطب نشان میدهند، اولی توان بالای تکنیکی و عکسهایی دقیق و قابل توجه است و دیگری موضوع دیوانگی و رابطه درون و بیرون عکاس. در مورد ارتباط او با دیوانگی صداهای پخش شده در نمایشگاه به کمک میآیند، صداهایی که بازگو کننده داستانهایی به غایت تلخ هستند و یا داستانی است که خودش از برخورد با آدمهای آسایشگاه روایت میکند و یا گفتگوهای بازسازی شده که از جلسات متعدد عکاسی بیرون آمدهاند و در کنار ارائه مرتب و دقت در جزئیات، کلیت نمایشگاه در به هم پیوستن تمام بخشهایی که مختاری به تصویر درآورده تنها به صداها بستگی دارد، که کافی به نظر نمیرسد و گاهی هر کدام از این قطعات مانند یکی از تِرکهای صدا، گویی صفحهای از کتابی هستند که مقدمه و موخره آن از دست رفتهاست، نوعی سرگشتگی که شاید دقیقن همان حسی باشد که مختاری خود در برخورد با فضای آسایشگاه به طور خرد و در برابر دیوانگی به طور کلان با آن دست به گریبان است.
آنچه بیش از همه از کنش مختاری در موقعیت قرارگرفتن دربرابر دیوانگان بر میآید، تعجب توام با ترس است، او از این برخورد شوکه شدهاست، اما اینکه چرا خود را در معرض آن قرار داده موضوعی مکتوم است که در پس لایههای ذهن عکاس پنهان باقی میماند.
[۱] در ستایش دیوانگی- اراسموس-ص ۳۲- ترجمه دکتر حسن صفاری
لازم به ذکر است نمایشگاه تا ۱۱ بهمن ماه ادامه دارد و علاقه مندان میتوانند جهت بازدید روزانه از ساعت ۱۱ تا ۲۰ به جز روزهای دوشنبه به گالری شیرین واقع در کریمخان، خیابان سنایی، کوچه سیزدهم، شماره پنج مراجعه نمایند.
عکس: رامونا میریان
نقد نمایشگاههای دیگر به قلم مریم روشن فکر را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
سارا مسینایی و آریا ابوالحسنی از عکاسی تا ثبت کف شهر
سارا مسینایی و آریا ابوالحسنی از عکاسی تا ثبت کف شهر نقدی بر نمایشگاه برداشت (سری تهران) سارا مسینایی و عکسهای آریا ابوالحسنی در نگارخانه ماه سایت تندیس: به قلم مریم روشن فکر سیمای کف شهر کف شهر جایی است که شهر روی آن بنا شده، جایی که روی آن راه میرویم، یا ماشینهایمان از روی آن عبور میکنند. کف شهر یعنی بستر یک شهر. اولین محل تلاقی فیزیکی میان انسان و شهر.نگارخانه ماه میزبان نمایشگاه آثار سارا مسینایی و […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
ابراهیم محمدیان، صدای سکوت
ابراهیم محمدیان، صدای سکوت نقدی بر نمایشگاه «سکوت» ابراهیم محمدیان، نگارخانه طراحان آزاد سایت تندیس: به قلم مریم روشنفکر صدا سکوت معادل معناهای بسیاری است، از خاموشی عرفانی گرفته تا سکوت وجود شناختی که به بیکرانگی و بی صورتی هستی مربوط است. در عرفان سکوت یک مقام است و در علم یک فقدان، در علم فیزیک در زمین سکوت مطلق وجود ندارد زیرا سکوت نتیجه فقدان هرگونه تحرک موجی ذرات ماده است، بنابراین سکوت مادی تنها زمانی رخ میدهد که […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نوید سلاجقه و بهارصمدی | تجمع مولوکولی در استودیو ۵۱
نوید سلاجقه و بهارصمدی | تجمع مولوکولی در استودیو ۵۱ نقدی بر نمایشگاه توده در حرکت- نگارخانه پروژههای آران سایت تندیس: به قلم مریم روشن فکر کمینهگرایی یا مینمالیسم در هنر به معنای استفاده از کمترین مواد برای تولید اثر هنری است، این توجه به کمتر حتی در محتوی نیز رعایت میشود و نتیجه آن هنری است که قضاوت نمی کند و فلسفه ارائه نمیدهد، در این هنر آنچه هست همان است که دیده میشود، برای آن توضیح پیچیده فلسفی […]