خانه سفال کاشان، تجلیل از خاک و گل
گفتهاند که مقدار حفاری انجام شده در زیر سطح زمین در ایران طی سه هزار سال تمدن بشری برابری میکند با کل حفاریهایی که بشر در کل سیاره انجام داده است. پدران ما خاک را ارج مینهادند و مقدس میپنداشتند. این مهم در سرنمون عادات و فرهنگ فردی ما ریشه دوانده است.
در جای جای حدود جغرافیایی و فرهنگی ایران شاهد به خاموشی گراییدن و افول تاریخ و امکانات تمدن گذشته خود هستیم. یکی از این مکانهای درخشان، که مرکز سفالگری از هزارههای پیش از میلاد تا دوران صفوی است کاشان میباشد.
انسان ایرانی اولین بستر طراحی و انتقال مفاهیم ذهنی خود را سفال انتخاب نمود و در طی سالها باعث تحولات نظام ارتباطی و ایجاد شبکه خط و نگارش گردید. امروز با همت مردم سختکوشی همچون دکتر عباس اکبری ارادهای برای احیای تمدن فراموش شده سیلک و دشتهای نیاسر دیده میشود.
احیای خانههای قدیمی، احیای معماری قدیمی و همچنین راهکار زیستی مردم امروز برای بازگشت به ارزش و تقدس کار و ارتباط انسان با طبیعت تمامی از دستاوردهای این رنسانس دوباره کاشان است. بسیار خوشبخت شدم که شاهد زنده شدن بافت قدیمی کاشان بودم. در کنار تشکیل مراکز اقتصادی مانند هتلها و مراکز اقامتی ایجاد مراکز فرهنگی مانند خانه سفال این دلگرمی را ایجاد میکند که نگاهها تنها بهسوی اقتصاد توریسم نیست و دغدغهای برای خلق حقیقت و زیبایی در مردمان آن سرزمین زنده است.
جاوید رمضانیایو پورتر از دانشگاه اکس مارسی در فرانسه، در مورد خانه سفال کاشان مینویسد:
هزاران سال پیش، در جایی که امروزه به دشت کویر» شناخته میشود و اکنون از غرب آن جادهی قم-کرمان میگذرد، دریایی وجود داشت. هنگامی که این دریا به کلی خشک شد، دریاچهای از نمک پدید آمد که اطرافش را دشتی رسوبی فرا میگرفت. بعد از آن، سکونتگاههای انسانی در باریکهای حاصلخیز که میان کوهها (به سمت غرب) و بیابان (به سوی شرق) واقع گشته بود پدیدار شدند.
«تپه سیلک» یکی از همین سکونتگاههاست که در حال حاضر در حد فاصل باغ فین و شهر کهنی که به کاشان معروف است مستقر گشته است.
در دوران باستان، تپه سیلک چیزی شبیه به یک دژ یا قلعهی نظامی بوده، اما امروز به شکل پشتهای از خاک درآمده است. این پشته در واقع در طول بیش از ۵ هزار سال از طریق انباشت لایهها یا چینههای سازههای خشتی شکل گرفته. گِل در اینجا به طور قطع واژهای کلیدی محسوب میشود! چیزی که طی هزاران سال از ته نشستهای رسوبی تشکیل شده است. شاید به ندرت و به سختی بتوان مادهای یافت که ماهیتی خاضعتر از گل داشته باشد؛ اما با این وجود همین سازمایه است که در دستان صنعتگران و پیشه وران به جهانی از شگفتی دگرگون میشود.در حقیقت پیش از این و در هزارهی چهارم پیش از میلاد، ساکنان تپه سیلک خانههای خود را از گل میساختند و دیوارهایشان را با رنگدانههای اخرایی تزئین میکردند. آنها در این دورهی آغازین، به سررشته داران تهیه و ساخت سفالینههایی حیرتانگیز تبدیل شده بودند. آثار موجود، ظروفی از گل رس بود که روی چرخ سفالگری شکل داده و در کورهها پخته میشد. این قبیل دست ساختهها را با نقوش گلابهای سرخ فامی که نمایانگر انسان و حیوانات هندسی و استیلیزه شده بود رنگ آمیزی میکردند. سازمایهی کار ایشان بسیار قابل دسترس بود ــ نوع بسیار لطیفی از خاک رس که تا حدی به زردی میزد. مناطق اطراف کاشان به دلیل برخورداری از مقادیر و منابع رسوبات معدنی، شناخته شده است. بعضی از این کانیها پیشتر برای رنگ کردن و نقش زدن بر دیوار مورد استفاده بود و برخی دیگر را به عنوان رنگدانههای گلابهای برای ظروف به کار میبردند. در آنجا منابع آب نیز مهیا بود و سخاوتمندانه از کوهها جاری میگشت ــ یکی از این آبشارها در نیاسر، واقع در غرب کاشان، هنوز هم دیدنی و ستودنی است. آب را از گذشتههای دور از طریق کانالهای زیرزمینی که به «قنات» معروف است استخراج میکردند. یکی از این قنوات امروز همچنان در کنار باغ فین جاری است و این منطقه شگفت را سیراب میسازد.منطقه کاشان در دورهی پادشاهی ساسانی به احتمال در توسعه و پیشرفت بوده، چراکه هنوز هم دست کم دو آتشکده از این دوره در «تالار نیاسر» و «خرم دشت»، قابل رؤیت است. اولین سیاحان اروپایی، مثل مارکوپولو، اظهار میکنند که «مجوسان» (مغان) ذکر شده در انجیل متی از کاشان بودهاند. مورخان ایرانی سدههای میانه نیز به سهم خود بیان کردهاند که این شهر را زبیده (همسر هارون الرشید) در سده سوم هجری قمری/ نهم میلادی بنا نهاده است. کاشان در زمان حکمرانی آل بویه (۴۵۴ــ۳۲۰ هــق/۱۰۶۲- ۹۳۲م.) و سلاجقه (۵۹۰ــ۴۸۵ هــق/۱۱۹۴ــ۱۰۹۲م.) رشد قابل توجهی کرد.
مناره مسجد جامع کهن شهر، گواه تاریخی نادری از این دوره شمرده میشود. این بنای یادبود تمام خشنی، به سال ۴۶۶ هــق/ ۱۰۷۳م. است؛ که این تاریخ در کتیبهای که نام بانیان بنا نیز در آن رفته مشاهده میشود. از دیگر آثار بر جامانده از این دوره، بنایی است هشت گوشه به نام «قلعه جلالی» که به دست سلطان ملکشاه سلجوقی احداث شده و یکپارچه از خشت است. این قلعه در حال حاضر بسیار تغییر کرده و سایر ابنیهی خشتی سنتی مثل آب انبار و یخچال نیز بعدها بر آن افزوده شده است. این نوع سازههای سنتی که در سرتاسر فلات ایران به چشم میآیند به خوبی با شرایط آب و هوایی مناطق خشک انطباق یافتهاند. اینها را هم به سبب زیبایی محض طراحی معماری و هم تدبیر و ابتکار غیر قابل تصورشان باید آثاری شگرف قلمداد کرد.
کاشان در واپسین دهههای حکمرانی سلجوقی، در نیمهی دوم سدهی ۶ هــق/۱۲م، به مرکز تولید بهترین و ظریفترین سفالهای ایرانی تبدیل شد. تولید این آثار، از پارهای آزمایشها و تجاربی حاصل میشد که هم به گِل مرتبط با شکل دهی بدنه ظروف و هم فرایندهای مربوط به تزئین آنها وابسته بود. در واقع این دوره را پیش از هر چیز با پیدایش خمیر سنگ (استون پیست) میشناسند. این ماده را با ترکیب حدود ۸۰ درصد پودر سیلیکا (یا کوارتز ساییده شده خالص و یا ترکیب شده یا قلیایی که نتیجتاً خمیر شیشه به دست میدهد) و ۱۰ تا ۲۰ درصد خاک رس سفید تهیه میکردند. بخش عمده این مواد در منطقه کاشان قابل دسترس بود و در حقیقت ابوالقاسم در اوایل سدهی ۸ هــق/ ۱۴م. از کانیها و خاکهایی یاد میکند؛ که در حوالی فین تا روستای قمصر ــ واقع در حدود ۴۰ کیلومتری کوههای غرب کاشان ــ جمع آوری میشده است.شاید مجموعهای از پیالههای بزرگ قالب گیری شده که همگی رقم «حسن الکاشانی» را برخود دارند، گواهی بر نخستین مراحل تولید ظروف خمیر سنگی باشند. بعضی از این اشیای لعابی سفیدرنگ تنها اندکی با لکههای کبالت رنگ آمیزی شده، در حالی که سایر موارد به طور کامل با این رنگ که در فارسی به «لاجوردی» معروف است نقاشی شدهاند. اکسیدهای کبالت در قمصر نیز گردآوری میشد، اما با این حال ابوالقاسم از کانیهایی که از اروپا میآمده نیز نام میبرد. کبالت قمصر تا اوایل سدهی بیستم استخراج میشد و توزیع آن در بازار، در دست خانواده مشهور لاجوردی بود.
فن نقاشی زرین نام در اواخر دوره سلجوقی در ایران به وجود آمد. کهنترین شیء مرقومی که تا به امروز شناخته شده، تُنگی است که در موزه بریتانیا نگهداری میشود و تاریخ محرم ۵۷۵ (ژوئن ۱۱۷۹م.) را بر خود دارد. همزمان با این تکنیک، مجموعهای از ظروف را میتوان یافت که با فرایند ـ اصطلاحاً ـ «مینایی، (رنگدانههای پخت پایین) تزئین شدهاند. سفالینههای کاشان در سدههای ۶ و ۷هــق/ آستانه ۱۲ و ۱۳م. به عصاره و مصداق ظریفترین ظروف جهان ایرانی مبدل گشتند. کاشان این جایگاه را تا اواسط سدهی ۸ هــق/ ۱۴م. حفظ کرد و به تولید آثار هنری مهمی مثل محرابهای زرین نام یادبود مبادرت ورزید. این محرابها پیش از هر چیز برای مقابر مشهد و قم ساخته میشد و البته نمونهای را نیز برای مسجد میدان سنگ کاشان درست کردهاند ــ محرابی که اکنون در موزه پرگامون برلین جای دارد.
ساخت سفال زرین فام مراحل پیچیدهای را میطلبد و هنوز هم بسیار دشوار است که بتوان اطمینان حاصل کرد این تکنیک چگونه به ایران راه یافته، اما بیتردید میدانیم که تا اواخر سدهی ۶ هــق/۱۲م. شخصی خبره به نام محمد الجوهر نیشابوری که در زمینهی آثار کمیاب و سنگهای نبشی تخصص داشته نخستین رسالهی شناخته شده را در باب تهیهی لعاب زرین نام تحریر کرده و مبحثی از کتاب خویش را به سنگهای قیمتی، فلزات و آثار و اشیای ناباب اختصاص داده است. بیش از یک سده بعد و در سال ۶۹۹ هــق / ۱۳۰۰م. یک متن فارسی دیگر دوباره به توصیف این فن پرداخت ــ هرچند به شیوهای بسیار موجرتر. این متن مشهور همان کناب ابوالقاسم است و در واقع بخشی کوتاه بر کتاب او در باب جواهر و کانی شناسی محسوب میشود.حفاریهای صورت گرفته در شهر کاشان در دههی ۱۹۳۰ م./ ۱۳۱۰ شمسی، بقایایی از مناطق مختص سفالگران را نشان میدهد و آثاری از کارگاهها و کورههای آنان را آشکار میسازد. اینها در نواحی ملک آباد، کِلِهَر و دربِ زنجیر واقع شده بودند. متأسفانه بسیاری از این بقایا مدتها پیش مفقود شدند.
صنعت سفال کاشان در سدههای بعد رو به افول گذاشت و این کرمان بود که در دورهی صفویه (۹۰۵-۱۱۳۴ هــق/ ۱۷۲۲ــ۱۵۰۱م.) به مرکز عمدهی ساخت سفال تبدیل شد. اما کاشان همچنان از سوی شاه عباسی ــ که باغ فین را ساخت و بعدها در یکی از مقابر شهر به خاک سپرده شد ــ مورد توجه خاصی قرار داشت. در این برهه، صنعت مهم کاشان در دورهی صفوی، در عوض، به قالیبافی مبدل شد ــ صنعتی که هنوز هم یکی از افتخارات این شهر به شمار میآید.
کاشان در سدههای ۱۲ و ۱۳ هــق/ ۱۸ و ۱۹ م. محل سکونت خانوادههای بزرگی مثل غفاری، عباسیان، بروجردی و طباطبایی بود. خاندان بزرگ فقاری زادگاه هنرمندان شاخصی چون صنیع الملک (۱۲۰۹-۱۲۷۶ هــق/۱۸۶۰ــ۱۷۹۵م.) و کمال الملک (۱۳۵۹ــ۱۲۶۲هــق/۱۸۴۶-۱۹۴۱م.) بوده است. همه این خاندانها عمارات خود را در شهر بنا میکردند و هر یک میکوشید در اجرای فرمهای جسورانه معماری و تزئینات حیرت آور سرآمد باشد. با این وجود، این خانهها هنوز هم عمدناً از جنس گل هستند و همه نوع طرح و صناعتی را که مختص چنین ابنیهای باشد در خود جای دادهاند: دیوارهای تنومندی که با کاهگل پوشانده شده؛ درگاههای مجزا برای زنان و مردان اندرونیهایی با باغ و چشمه طاقها و سقفهای گنبدی که پنجرههایی کوچک در خود دارند؛ بادگیر برای تهویه هوا و یک سردابه. خوشبختانه امروز هم بعضی از این عمارات بزرگ کاشانی به خوبی محافظت و به زیبایی مرمت میشوند.حتی اگر این روزها کاشان مدرن در هیئت یک شهرستان کوچک ظاهر شده، این بدان معنا نیست که جلوه گذشته خود را از دست داده باشد. در میان هنرمندان معاصر کاشانی باید از سهراب سپهری (۱۳۰۷ــ۱۳۵۹ شمسی)، شاعر و نقاش سرشناس یاد کرد. او در واقع توانست تا حدی منت دیرپایی که کاشان را شهر شاعرانی چون محتشم (۹۹۶ــ۹۰۵ هــق ۱۵۰۰-۱۵۸۸م.) یا کلیم (۱۰۶۱ــ۹۸۸ هــق/۱۵۸۱-۱۶۵۱م.) ساخته بود تداوم بخشد.
بنابراین جای شگفتی نیست اگر ببینیم که عباس اکبری، هنرمند و سفالگر، این شهر را برای اقامت برگزیده باشد؛ جایی که او اکنون در آن عضو هیئت علمی دانشکده معماری و هنر دانشگاه کاشان است. وی با تواناییهای بیشماری که دارد سالهاست که در زمینه تهیه و ساخت سفال زرین فام در حال آزمون و تجربه است و بدین ترتیب با هنر کهنی که مایه مباهات کاشان بوده پیوندی دوباره ایجاد کرده.او در این راه به مطالعهی متون کهن روی آورده اما مراحل و جوانب تازهای را نیز در ساخت این فن از یاد رفته به کار افزوده است. آثار هنری او ــ از میان موارد متعدد ــ شامل مجموعهای خارقالعاده از برداشتهایی متفاوت (واریاسیون) در ساخت محراب مسجد میدان سنگ و نیز تجاربی در راستای تلفیق فلز و سفال زرین فام بوده است.
علاوه بر این، وی در حال حاضر مجال آن را یافته که یک خانه کهن کاشانی را که قرار است خانه سفال باشد مرمت کند ــ جایگاهی برای تجلیل از خاک و گِل؛ هم برای آثار کهن و هم آفرینشهای نوین هنری. یقیناً این عمل فرصتی است برای بهبود و بازیافت خاطرهی دانش و فنون از یادرفته. در حققیت، مرمت و احیای این خانه قرار است با استعمال مصالح سنتی و اشکال معماری بومی حاصل گردد، اما با این وجود مجالی برای عرضهی برخی آثار جدید و شاخص نیز فراهم خواهد آورد.
مطالب مرتبط را در لینکهای زیر مشاهده کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
آوای سفال در افتتاح موزه سفال کاشان
آوای سفال در افتتاح موزه سفال کاشان خانه سفال کاشان با نام ثبتی موسسه کاشان ، خانه سفال روز گذشته ۶ بهمن ماه با حضور اعضای شورای شهر و شهرداری کاشان، هیات رییسه دانشگاه کاشان، فرماندار، رییس اداره ارشاد، پروفسور سویم چیذر از ترکیه و سایر مسئولان و متولیان شهری افتتاح شد .به گزارش گالری آنلاین، مسعود لطفی به عنوان موسس این مرکز در مراسم افتتاحیه سخنانی از پروسهی ایجاد این موسسه و اهداف آموزشی، پژوهشی و نمایشگاهی آن در […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
افتتاح خانه و موزه سفال در کاشان به همت عباس اکبری
افتتاح خانه و موزه سفال در کاشان به همت عباس اکبری خانه و موزه سفال در کاشان به همت دکتر عباس اکبری با مشارکت بخش خصوصی افتتاح میشود. دکتر عباس اکبری پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشکده هنر و معماری دانشگاه کاشان و همچنین احیاگر سفالینههای زرین فام در کاشان است که سعی در ترویج سنت سفال در کاشان دارد و به مدت یک سال خانهای را که توسط بخش خصوصی خریداری شده است را مرمت و بازسازی کرده است. متأسفانه […]