نامه نیمه ماه بهمن
میز تحریر
سایت تندیس به قلم: جاوید رمضانی
این روزها آنقدر درگیر بودیم که نگارش نامههای نیمه ماه عقب افتاد. گر چه همگی حق میدهید که روزگار پر فشاری است و تالم بسیار حادث شده است.
بگذریم چند روزی است میاندیشم که موقعیتهای انکشافی انسان بطور روزانه و روزمره چه زمانهایی است. آیا زمانی که صحبت میکنیم نگاه نقادانه داریم و دریافت و کشف شهودمان گستردهتر است، یا زمانی که مینویسیم؟ یا زمانی که مقابل مانیتور فضای مجازی نشستهایم و با هیچ کس مقابل در تبادلیم. آیا به تنهایی و در خلوت اندیشه در جریان است و بازدهمان بیشتر نیست. ببینید وقتی در مقابل دیگری هستیم دیگری انسانی، جهانی است که معلوم مجازی میگوییم. معلوم مجازی تصور یک لیوان است نه خود لیوان وقتی لیوان را لمس میکنیم معلوم واقعی شکل میگیرد. معلوم واقعی وقتی است که واسطهای با جهان نداریم و خودمان به تنهایی مقابل آن قرار میگیریم، عوامانه بگوییم کلاهمان را قاضی میکنیم. انسان مقابل، مجموعهای است از ایدهها در مورد جهان بیرون از انسانها که به شما یعنی انسان دیگری بازتاب میدهد پس این گفتگوها میتواند کاهش در ادراک ایجاد کند بخصوص در مقام گوینده تا شنونده.
به نظرم این مسئله در مورد نوشتن هم صدق میکند. وقتی برای خودمان، بدون سفارش دهنده مینویسیم و نیتی برای ارائه نداریم، در مقابل معلوم واقعی قرار داریم در واقع معلوم واقعی لحظهای است که حقیقت زندگی پرده میافکند و لیوان واقعی را ادراک که نه، عمیقا احساس میکنیم. جسم و روح وبه قول علمای امروزی لیوانیت را در ذهن ثبت میکنیم.
در این لحظات خلوت برای من که میان سال شدهام و تجربه بیست سالگی و سی سالگی و چهل سالگی را دارم گاها تصاویر و نیتها و اعمال در گسترههای اجتماعی و فردی، کلی و جزیی بیمعنا و بیاهمیت میگردد و در عمق تیره و بیمحتوا. رفتارهای ما آدمیان تلو تلو خوردن است میان توهماتمان، تکرار ملودی بیمعنایی که اراده هستی را برای تکامل و بهبود ادراک نمیکند. این خلوت کمبود جدی ما است، شاید تعقل بگوید بهتر است و به غایت فرار از گستره اراده طبیعت که در غریزه متجلی است.
دقت کنید در اثاثیه ما ایرانیان میز نگارش کمتر دیده میشود بیشتر میز کامپیوتر جای آنرا گرفته. عروسی که به خانه بخت میرود در جهیزیه خود میز نگارش ندارد، البته خواص را نمی گویم. عامه مردم این عادت در خلوت بودن و برای خود نگاشتن را کمتر دارند. وقتی میگوییم زمان مطالعه برای ما ایرانیان بسیار کم است و کتاب در سبد خانوار جایی ندارد. دلیلش این است که نگارش جایی ندارد. مگر شما حرفهای باشید، که سفارش دارید و نان و شغل و حضور اجتماعی شما به این مسئله وابسته و اشتباه است که من خودم را منورالفکر و صاحب تفکر بدانم زمانی که درگیر مادیت حضور خودم هستم.
عالمان اجتماعی میگویند ما حافظه مکتوب نداریم. از تاریخ درس نمیگیریم. دربیست سالگی تجربه چهل سالگان را بیاعتبار میدانیم، کتابی خوانده میشود اما نویسنده را انسانی همچون خودمان نمیدانیم، قدسیت شهرت و اعتبار ناشر و مترجم پرده و مانعی است برای تفکر. کتاب ابزار برخورد و گفتنهای بسیار در میان دوستان میگردد تا راهکار جویی برای زندگی، چرا که فرد بیست ساله از حقیقت اسارت در چنگال طبیعت و نیستی دور است. اینجا است که مفاهیم دچار سوء تعبیر میشوند. آزادی، عشق، دوستی، اقتصاد و هنر … .
نامه ماه گذشته را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
پز هشیدن | به بهانه روز پژوهش
پز هشیدن | به بهانه روز پژوهش نامه ماه سایت تندیس: به قلم جاوید رمضانی گویند عارفان هنر و علم کیمیاست آن کس که گشت همسر این کیمیا طلاست. سالهاست که نظام آموزشی ما در پی طبقهبندی اطلاعات بدون رویکرد و نگرش و سمت و سوی نیازهای جامعه میباشد. این مهم بخصوص در مقوله هنر مشهود است. گرایشهای پنهان پژوهشهای موجود در جهت احیای نام و به کرسی نشاندن تفکر خودی و انهدام دیگری است. این در جایی است که […]