زیستار کهن میان انسان، حیوان و نبات در آثار مرتضی یزدانی
سایت تندیس به قلم محمد معینالدینی
یادداشتی بر نمایشگاه انفرادی مرتضی یزدانی در گالری ماه
۱۴ اردیبهشت تا ۱ خرداد ۱۳۹۷
مهرگیاه: گیاهی اسطورهای که از نطفه کیومرث و با پرتوی پاک خورشید هستی گرفت، ریشهاش به شکل زن و مردی در هم تنیده است، به همین دلیل با هرکه باشد دوستی و مهر میآورد. ساقهاش را با طناب به گردن سگی گرسنه میبستند تا آن را از ریشه درآورد چرا که کسی که آن را از ریشه درآورد به زودی خواهد مُرد.
این تنها داستان یکی از نقاشیهای مرتضی یزدانی است. او معنا را از طریق مرور همین داستانها در عمق تاریخ فرهنگی خودمان روایت میکند. هدفش روایتی شخصی از هم زیستی کهن میان انسان و حیوان و نبات است. عنوان نمایشگاه «زیستار» از همین برآمده است. در آثارش ردپای یادداشتهای لئوناردو داوینچی و کتاب آراییهای دوران اسلامی برای ذهن تماشاگر آشنا به تاریخ هنر غریبه نیست، حضور هر یک از آنها راوی جنبههای مختلف تاریخ زیباییشناسی و تاریخ فرهنگی یک ملت است که پیامد آن پیوند هنجارهای زیبایی شناسی کلاسیک با بخشی از فرهنگ تاریخی ایران زمین است. با وجود این نشانههای درون تابلوهایش به تفسیرهای پیچیده نیاز ندارند، سعی نمیکنند میان خود و درک بیننده شکافی از ابهام ایجاد کنند و اجازه نمیدهند تا تماشاگر بدون اطلاع بماند. نقاشیهایش برگرفته از نوعی حس عمیق نوستالژیک، غرق در رنگهای گرم و هارمونیک با محور قراردان تنوعی از گیاهان و جانوران توانستهاند یادآوری بخشی از روزگار سپری شده تاریخ و سبک زندگی ما شوند.
او از طریق آشناییزدایی همزمان با روایت حکایت تاریخی هم زیستی ما، یادآور بیگانگی ما نسبت به پیشنهای نه چندان کهن میشود. اما نکته مهم در مورد نقاشیهای مرتضی این است که جنبههای زیباییشناختی نقاشیهایش فدای زبان مفهومی آثارش نشدهاست. زبان و لحن نقاشیهای او عمیقاً نقاشانه است. او در نقاشیهایش تلاش میکند تا مصداقهایی از جهانبینی و فرهنگ عمومی یک ملت را به وسیله ارزشهای زیباییشناسانه بازتعریف کند. نقاشیهایش به جای اینکه تماشاگر را در موقعیتی بگذارد تا جایی خارج از تابلو به پیچیدگیهای معناشناختی تابلوها بیندیشد او را غرق لذت زیباییشناسانه هنر میکند و از این راه میان تابلو و تماشاگر پیوند ایجاد میکند.
در روزگاری که بسیاری جنبههای زیباییشناسانه را فدای زبان پیچیده نشانهشناختی نقاشی میکنند، نقاشیهای مرتضی ادای دین محکمی به خود نقاشی هستند، در نقاشیهایش به قراردادهای نقاشانه وفادار است و به همین دلیل میتواند به خوبی جهان نقاشی را به تماشا بگذارد و به تماشاگر این آزادی را میدهد تا در آنها به جستجو بپردازد. او از دنیای درون تابلوهایش خبر دارد و به مدد تکنیک روان خود مجموعه از دلمشغولیهایش را به آنجا می آورد.