دو روی سکه معصومه مهتدی و هیلده اوربرگ در عمارت روبرو
دو روی سکه
نقدی بر نمایشگاه تا زدن، تازدن
معصومه مهتدی، هیلده اوربرگ به هنربانی عاطفه خاص- نگارخانه عمارت روبرو
سایت تندیس- به قلم مریم روشنفکر
۲۴ فروردین ماه در گالری مجموعه عمارت روبرو نمایشگاهی از آثار دو هنرمند با موضوعی یکسان برگزار گردید. این نمایشگاه با هنربانی عاطفه خاص دو هنرمند زن از دو قاره متفاوت و با دو دغدغه به ظاهر کاملن متفاوت را رودر روی هم قرار میدهد.
خانم هیلده اُوِربرگ و معصومه مهتدی دو هنرمند از ایران و بلژیک توسط هنربان نمایشگاه به یکدیگر معرفی شده و در تعاملی مجازی و در پروسهای زمانمند ایده کلی این نمایشگاه را شکل دادهاند. ارتباطی که مهمترین چالش آن شکل دادن به کلیتی یکپارچه به نام نمایشگاه فراسوی تفاوتهای کاری و دشواریهای ارتباط زبانی بودهاست. این هنرمندان بدون آشنایی قبلی موفق شدهاند زبان مشترک خود را در عمل «تازدن» پیدا کنند.
تازدن، تازدن، عنوان این نمایشگاه است، نمایشگاهی که به دو بخش مساوی تقسیم شدهاست، آثار فرمال اوربرگ و آثار مفهومی مهتدی. دو روی سکه هنر، اوربرگ در آثار خود از مختصات فرم به سمت بیان حرکت میکند. او همواره آثارش را به سمت غنای عناصر بصری و ایجاد موقعیت کشف و شهود در قطعات بزرگ و کوچک حسانی میبرد. در آثار این هنرمند دیدن در وهله اول و ایجاد حس لامسه در مرحله دوم قرار میگیرند. اوربرگ جهان خود را در لابهلای بافتهای واقعی و تجسمی میتند و از میان آن به مخاطب اجازه میدهد تا با حواس پنجگانه خود آثار او را دریافت کند.
آثار اوربرگ تکیه محکمی بر انسان به مثابه موجودی تنانه دارند و لذت عقلانی را در ایجاد کشف و شهود در بستر طبیعت بدن محیا میسازند. از همین رو نیز هست که آثارش کوچک و بزرگ و فاقد شکلی مشخص هستند. آثار او فرصت هرگونه اندیشهورزی نشانهشناسانه را محدود میکنند و به سمت لذت بیئاسطه قدم بر میدارند. همانند تجربهای که انسان در طبیعت بکر دارد. همه چیز آشنا و در عین حال غریب است، بافتهای خاصی که او با تکنیکی مختص خود در پارچهها ایجاد میکند و فرمهای ارگانیک و نا منظمی که از بریدن و تا زدن و بر هم گذاشتن حاصل میشود. آثار اوربرگ تسلطی آشکار بر فضای منفی دارند و اگر به واسطه کارماده آن یعنی پارچه به مفهوم لباس برسیم فضای منفی آن انسان خواهد بود، زیرا فضای منفی لباس را انسان است که پر میکندف پس آثار او همانگونه که گفته شد ایجاد ارتباطی است بین انسان و حوزه ادراک حسی اش.
در نقطه مقابل اوربرگ معصومه مهتدی نقطعه عزیمت آثار خود را عنصر کاملن مفهومی و عقلانی یعنی زبان قرار میدهد، چالش مهتدی با زبان در اریگامی(هنر کاغذ و تا) متجلی شده، بیانی انتزاعی که از شکل پایهای مطلقی مانند مربع آغاز شده و در تکامل تازدن به شکلی تبدیل میشود که به نامی خوانده میشود و در نتیجه مورد زبان ورزی قرار میگیرد. اثر مهتدی شامل باریکههای نواری سفیدی است که از سقف آویزان شده و نشان دهنده مراحل شکل گرفتن یک اوریگامی از مربع تا اوریگامی نهایی است، و سپس در زیر آن نام اوریگامی حاصل شده به یک زبان نوشته شدهاست. زبانهای متعددی مانند فارسی، انگلیسی، هندی، روسی، مایایی، ژاپنی و غیره در این مجموعه حضور دارند که در انتهای نوار سفید به رنگ سیاه قرار گرفتهاند و ناتوانی مخاطب در خواندن برخی از این زبانها او را به چالش با تصویر اوریگامی وا میدارد و گاهی موفق به تشخیص آن شده و گاهی نیز نهایتا نخواهد فهمید که این باریکه سفید آویزان از سقف چیست، تا بداند که به چه نامی خوانده میشود.
اثر مهتدی اشارهای ضمنی به داستان برج بابل از تورات دارد که در آن یهوه انسان را تنبیه کرده و زبانهای او را از یکدیگر متمایز میکند، پس انسان قدرت ارتباط با دیگری را از دست میدهد و در میانشان تفرقه میافتد. مهتدی این دشواری را تعمدن برای مخاطب ایجاد میکند تا او را به گفته خودش در برابر «دال» تهی قرار دهد. به این معنا که اگرچه زبان و نوشته موظف است بر«چیزی» دلالت کند، اما چنانچه دال قابل شناسایی نباشد رابطه آن با مدلول خود قطع شده و هر دو بیفایده و تهی خواهند شد. در واقع اگر بگوییم عملکرد زبان ایجاد پیوند بین دال و مدلول یعنی میوه سیب و نام آن در فارسی است وقتی که هیچکدام قابل شناسایی نباشد کارایی زبان زیر سوال خواهد رفت.
مهتدی در این اثر در برابر زبان میایستد و قدرت انتقال آن را به چالش میکشد. حتی شاید بتوان گفت با توجه به آثار پیشینش او سعی میکند آن را حذف کند و از منظر بیزبانی به جهان نگاه کند. چالشی که مهتدی در اثر خود بر میانگیزد در ظاهر در نقطه مقابل اوربرگ قرار دارد اما در باطن این هردو رویکرد دوروی یک سکه هستند و هردو این هنرمندان جدا از عمل «تا زدن» موضوع کلیتری چون ادراک را در آثارشان مد نظر قرار دادهاند.
به طور کلی هنربان این نمایشگاه خانم خاص با زیرکی این دو را در کنار هم قرار داده و از میانشان نمایشگاهی بیرون آورده که به لحاظ معنایی هویتی یکپارچه دارد.
سایر نوشته ها به این قلم:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
پرونده نقد نمایشگاههای سال ۹۶ به قلم مریم روشن فکر
مریم روشنفکر نویسنده و منتقد هنرهای تجسمی است، او مدیر مرکز تخصصی هنر بخش آموزشی گروه آوام است و تا کنون بیش از شش سال است که به عنوان عضو ارشد هیئت تحریریه با سایت تندیس همکاری میکند، او همچنین در طی سه سال گذشته به عنوان منتقد با برنامه هنرنامه شبکه چهار سیما همکاری داشته است.