نمایشگاه آثار امیر خوشنودی، با عنوان «این دل مجنون» در سهراب
احساس سخنان تکراری بر زبان میآورد
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی
آثار امیر خوشنودی، در مضمون فاقد پیچیدگی است؛ لااقل در هنر معاصر که صراحت در بیان مضمون به کرات دیده شده و حتی مورد تأیید است، این ویژگی یک امتیاز محسوب میشود. بیننده با تماشای آثار او کموبیش به سرعت مضمون و حتی معنی را درمییابد، متوجه کارکرد فرم و نسبت آن با مضمون شده و ویژگی مادهی کار و رابطهی آن با معنی را میفهمد. از این منظر آثار خوشنودی که در نمایشگاه «این دل مجنون» که در سهراب پرپا شده، به سرعت میتواند بینندهی حتی ناآگاه نسبت به هنرهای بصری را جذب کند و این یعنی این هنرمند لااقل در این نمایشگاه و با این آثار میتوان امیدوار باشد که با تعداد بیشتری از مخاطبان ارتباط برقرار کند. پس بر این اساس میتوان آثار او را عامهپسند یا عامهفهم توصیف کرد.
به مانند همهی نمونههای مشابه، آثار امیر خوشنودی در این نمایشگاه واجد معضلاتی است که دامان نمونههای مشابه از آثار عامهپسند یا عامهفهم را میگیرد؛ عمدهترین معضل نظام نشانهای یا نحوهی عملکرد عناصر معنایی است. به این معنی که هنرمند برای بیان مفاهیماش کموبیش به جزء عناصر بصری آشنا به چیز دیگری متوسل نشده است و از همان نظام نشانهای استفاده کرده که به شکل وسیع توسط دیگران نیز به کار میرود. با اینحال حتی این هم معضل چندان بزرگی نیست، چنانچه میتوان به نمونههای موفقی از این نوع برخورد با نشانهها یا عناصر بصری برخورد کرد. با اینحال معضل امیر خوشنودی زمانی آغاز میشود که او نشانهها و عناصر بصری را در بستر معنایی مرسوم و تکرار شدهای به کار میبرد که برای همگان آشنا ست، بیآنکه با تغییر دادن شکل یا کارکرد این نشانهها و عناصر بصری، معنایی تازه بسازد.
از همینرو است که احتمالاً طیف وسیعتری از بینندگان میتوانند آثار او را بفهمند و احیاناً از تماشایشان لذت ببرند. به واقع هنرمند هیچ تلاشی در جهت تغییر معنای نشانهها نکرده که آنها را با همان کارکرد آشنا و مرسوم به کار برده. به این ترتیب احتمالاً یک بیننده هنگام مواجه با آثار او بیش از آنکه در پی کشف چیزی باشد، مفاهیم آشنا و مورد علاقهاش را درمییابد. آثار خوشنودی تصورات آشنا و تکرار شدهی ما از مفاهیمی چون عشق و تقابل عقل و احساس را به همان شکلی که به طور مرسوم مورد اشاره قرار میگیرند را دوباره بیان میکنند بیآنکه تلاشی در جهت نوسازی یا تغییر آن بکنند. برای توصیف این مضمون میتوان به سطری از نوشتهی نمایشگاه اشاره کرد، جایی که خوشنودی آورده: «این بار فلز و قلب. یکی نماد سردی و دیگری نماد گرمی. نوعی تضاد و تعارض ساختاری ساده، در دنیایی که همه چیز رنگ ماشینی به خود گرفته و حس و روان انسان به تاریکی گراییده. این در نظرم بهترین تلفیق ممکن بوده است». به این ترتیب میتوان دید که هنرمند به سراغ تضاد و تعارضی رفته که کموبیش برای ما آشنا ست و اتفاقاً در نوشتهی از آنها به عنوان «نماد» نام برده شده و بر این اساس و با تأکید بر واژهی «نماد» راه را برای تعبیرهای بیشتر بسته است. از طرف دیگر به کارگیری عبارت «همه چیز رنگ ماشینی به خود گرفته» از ترکیبهای محبوبی است که به کرات به کار میرود و بیشتر بر نوعی نگاه احساساتگرا تأکید میکند که در آثار امیر خوشنودی به وضوح دیده میشود. این احساساتگرایی باعث تحریک احساسات بیننده میشود ولی از طرف دیگر به واسطهی تکراری بودن عناصر معنایی و نشانهها (نمادها)، جلو هر شکل از تخیل و یا تعبیرهای آزادانه را میگیرد و از این نظر دامنهی مفهومی اثر را بسیار محدود میکند. پس اگر با نظام معنایی و نشانهای هنرمند موافق نباشیم، لذت بردن از آثارش بسیار مشکل میشود. از طرف دیگر محدودیت مفهومی و معنایی اثر بیننده را در قالب همان معنایی نمادین محدود میکند و چنانچه اشاره شد، راه را بر تخیل او میبندد.
با اینحال نمیتوان از تلاشهای هنرمند در جهت خلق ایماژ گذشت؛ به واقع هنرمند در چند نمونه در تلاش بوده تا با الهام از تصویرسازی، آثاری خلق کند که از جهت نوع ایماژها، جذاب و دیدنی هستند. به این ترتیب میتوان امیدوار بود که امیر خوشنودی با تمرکز بیشتر بر همین قوهی تصویرسازیاش بتواند آثاری خلق کند که بیشتر مبتنی بر تواناییهایاش باشند تا بر اساس یک باور و تفکر تکرار شده. اتفاقی که نیاز به مرور و گذر زمان دارد و انگیزهای میدهد برای تعقیب کردن آثار این مجسمهساز.
نقد نمایشگاههای قبل به قلم حافظ روحانی یرا اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
تضادها و تعارضها در نقاشیهای ندا راهی با عنوان حق به شهر
نمایشگاه آثار ندا راهی، تحت عنوان «حق به شهر» در گالری خط سفید تضادها و تعارضها سایت تندیس به قلم حافظ روحانی هر چند در نوشتهی نمایشگاه آثار ندا راهی در خط سفید تحت عنوان «حق به شهر»، به قلم هادی مؤمنی بیشتر بر وجه انتزاعی آثار او و تقابلشان با تنها عنصر بصری عینی یعنی اگزوز تأکید شده و مؤمنی از طریق تأکید بر این تقابل مابین نقاشی انتزاعی و نقاشی فیگوراتیو در تلاش بوده تا آثار این هنرمند […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
پرونده نقد نمایشگاههای سال ۹۶ به قلم حافظ روحانی
حافظ روحانی منتقد، مترجم و روزنامهنگار حوزه تجسمی و سینما است. او با بیش از ده سال سابقه همکاری با روزنامه ها و مجلات معتبری چون روزنامه شرق، روزنامه اعتماد، روزنامه وقایع اتفاقیه، مجله تندیس و… بیش از سه سال است که با سایت تندیس همکاری میکند و متخصص در زمینه تحلیل و نقد هنرمندان حوزه تجسمی به شمار میآید. همچنین به مدت دو سال و نیم به عنوان منتقد در برنامه هنرنامه شبکه چهار سیما همکاری داشته است.