علی ذاکری از تاثیر مجله تندیس بر جامعه تجسمی چه می‌گوید؟

علی ذاکری از تاثیر مجله تندیس بر جامعه تجسمی چه می‌گوید؟
گفتگوی اختصاصی سایت تندیس با اهالی هنر در اهمیت مجله تندیس

وب‌سایت تندیس در راستای اهمیتِ مجله‌ی تندیسی که از ابتدای سال ۹۷ هنوز منتشر نشده‌است و جایگاه آن در جامعه تجسمی ایران در بیش از یک دهه گذشته گفتگوهایی با هنرمندان و صاحب‌نظران این حوزه ترتیب داده است تا از خلالِ آن، هم نقش این مجله در طول سال‌های انتشارش مورد نقد و بررسی قرار گیرد و همچنین شاید مسیری برای خروج از این بن‌بست پیش پایِ دست‌اندرکاران این مجله گشوده شود.


علی ذاکری

اولین‌ تأثیری که استمرارِ انتشار هر مجله‌ی تخصصی فارغ از هر نوع جبهه‌گیری خاصی در حوزه‌ی خود بر جای می‌گذارد، آن است که حوزه‌ی مربوطه را سر پا نگه می‌دارد، و مرتباً خون تازه‌ای در رگ آن جاری می‌سازد. در هر شماره، هنرمندانی سوژه‌ی مجله می‌شوند، عده‌ای دست به قلم می‌برند و مخاطبانی هم هستند که مجله را مطالعه می‌کنند. این چرخه پیوسته تکرار می‌شود و همین پیوستگی‌ عنصری است که آن حوزه‌‌ را به حیات وا می‌دارد.
علی ذاکری – هنرمند نقاش – تندیس را در ذهن خود ورق می‌زند و خاطراتِ ۱۵ ساله‌اش را این‌گونه بیان می‌کند: انسان وقتی پیوسته چیزی را در دسترس دارد، گاهی حضور آن را از یاد می‌برد. تندیس هم مثلِ هر چیز نزدیکی، گاهی با حضورش از یاد می‌رفت. دوره‌ای که تندیس با ما بود، متوجه حضورش نبودیم اما وقتی دیگر منتشر نشد، سکوتی ایجاد شد که تازه به اهمیت‌ آن پی بردیم.
او ادامه می‌دهد: وقتی از حیث نوستالژیک به آن نگاه می‌کنیم، تندیس خاطراتی در خودش پنهان کرده که فراموش‌نشدنی است. وقتی ورق می‌خورد، به شکلی گذشته‌ی ۱۵ ساله‌ی تک تک ما اهالی تجسمی مرور می‌شود. تندیس به شکلی ساده، قابل‌‌ دسترس، عمومی و بدون تفرعن این اخبار را پوشش می‌داد. شمعی بود که شعاعی را روشن می‌کرد و حالا این شعاع را خاموشی فراگرفته، و این فقدان مرا اذیت می‌کند و به عنوان یک نقاش اصلاً موافقِ عدم انتشار آن نیستم، اما احساس می‌کنم از جایی به بعد، خون تازه‌ای به تندیس تزریق نشد.
او با اشاره به این نکته که هر پدیده‌ی فرهنگی را باید در متنِ آن سنجید، اظهار می‌کند: در مدینه‌ی فاضله‌‌ای که همیشه در مورد هر چیزی برای خود تصور می‌کنیم، به دنبال مجلات خیلی آنتیک و آن‌چنانی هستیم. اما مگر ما در تمام شئون زندگی‌مان آنچنانی هستیم که حالا نشریات ما نیستند؟ همه‌ی ابعاد زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی‌ در کنار هم شکل می‌گیرند و ارتقا می‌یابند. بنابراین نمی‌توانیم از روی ظاهر، آن را با شرایط دیگری که مهیا نیست، مقایسه کنیم.
این هنرمند نقاش تندیس را مجله‌ای با کاراکتری مخصوص به خود توصیف می‌کند: در حال حاضر، نشریات گوناگونی در بخش تجسمی منتشر می‌شوند که هر کدام به شکلی کار می‌کنند. با این همه تندیس، تندیس است. اگر صد مورد دیگر هم نشریه وجود داشته باشد، تندیس با همه ضعف و قدرت‌هایش جایگاه خاص خود را دارد، بدون آن که تلاشی برای ایجاد این کاراکتر خاص داشته باشد.
ذاکری تندیس را یک مجله‌ی عمومی عنوان می‌کند که به دور از هرگونه ژستِ روشنفکرانه‌ای است: مهم‌ترین وجه مجله‌ی تندیس عمومی بودنش بود. این مجله در کل ایران فضاهای گوناگونی را در بر می‌گرفت و اصلاً سعی نداشت جنبه‌های روشنفکرانه‌ای به خود بگیرد. نمی‌خواهم از کلمه‌ی عمومی به عنوان سطح پایین استفاده کنم، بلکه منظور از این کلمه، غیرمتفرعن و صمیمی بودن آن است. شاید به همین خاطر بود که در یک سال گذشته با تغییراتی که در کاغذ جلد، براق‌ شدن آن و حتی انتخاب تصاویرش به وجود آمده بود، زیاد لذت نمی‌بردم. همین‌طور بخشی هم مربوط به مطالبی بود که منتشر می‌شد و احساس می‌کردم که دیگر روتین شده و آنچنان که انتظار می‌رود، نیست. حس می‌کردم این‌ها تندیس را از خودش دور می‌کند.
او نیاز مبرم مجله را در به‌روز شدنش، یک بحث جدی قلمداد می‌کند: با وجود آن که تندیس کاراکتر خودش را باید ادامه ‌دهد اما در کنار آن هم‌چنان نیاز است که گاهی یک شوک به مخاطب وارد کرد. مخاطب باید تفاوتی در مجله ببیند تا احساس کند که اگر این شماره را نگیرید چیزی از دست داده است‌.
او به گسترشِ‌ همه‌جانبه‌ی فضای‌ مجازی اشاره می‌کند: شاید تندیس گمان کند که همه‌ی معضلاتش به خاطر نقص‌های خودش و موانع اجتماعی – سیاسی کشور است، اما رقبایی به اسم دنیای مجازی پا به میدان گذاشته‌اند که حتی کتاب را هم دارند حذف می‌کنند؛ چه برسد به نشریات. با قدرت گرفتنِ فضای مجازی، بسیاری از فضای اطلاعاتی‌ِ مردم از این محل تغذیه می‌شود. به اضافه‌ی اینکه مردم هم دیگر انگیزه‌ی پیگیری‌ مطالب را ندارند. آن‌ها با عجله‌ی زیاد به اینستاگرام و تلگرام‌‌شان سر می‌زنند و مطالبی را خلاصه‌وار می‌خوانند و رد می‌شوند.
او اضافه می‌کند: حالا که دنیای مجازی وجود دارد، مجله‌ای مثل تندیس باید آگاه باشد که قرار نیست دیگر کارکردِ دنیای مجازی را دومرتبه تکرار کند. تندیس باید ببیند چه‌چیزی در دنیای مجازی وجود ندارد و بعد خودش، این وظیفه را بر عهده بگیرد. سال‌ها پیش، مطالبی در تندیس نوشته می‌شد که بسیار جذاب بود، و بازخورد داشت. ولی الان بسیاری از آن مطالب دیگر کاراییِ سابق را ندارند. تندیس می‌تواند آن جذابیت را نه به شکل سابق، بلکه به شکلی دیگر مطابق با نیاز زمانه تنظیم کند. منظورم نوع ارائه‌ی مطالب و شکل ارائه‌ی مطالب است. من واقعاً احساس می‌کنم که اگر تندیس دوباره بخواهد شکل بگیرد باید به این موارد دقت کند. در شرایط کنونی، متأسفانه سر پا نگه داشتن نشریه‌ای که بتواند خودش هزینه‌های خودش را تأمین کند، کار بسیار سخت و در عین حال، مهمی است.
او در پایان خاطرنشان می‌کند: خوب است که گاه‌ به گاه یکسری از هنرمندان از سوی تندیس دعوت شوند تا در فضاهایی مثل خانه هنرمندان گرد بیایند ودر این میان، ایده‌هایی رد و بدل شود. این شرایط باعث می‌شود هنرمندان احساس ‌کنند در جایی حضور دارند که وقتی ایده‌هایشان را ارائه می‌کنند، این ایده‌ها مسئله‌ای را تغییر می‌دهد، و همین باعث می‌شود فضا زنده و پویا بماند. همچنین در پایان باید اشاره کنم به این سلسله‌ گفتگو‌هایی که تندیس با اهالی هنر انجام می‌دهد و خود را در معرضِ نقد قرار می‌دهد. این مصاحبه‌ها فضایی ایجاد می‌کند که به نحوی ما هنرمندان را متعهد می‌سازد تا بدانیم ما هم بخشی از مجله هستیم و تندیس تنها نیست. با این کار، ما متوجه می‌شویم، در قبال مجله‌ای که منتشر می‌شد وظیفه‌ای داریم.

گفتگوهای پیشین را در هیمن زمینه اینجا بخوانید: