نصرت‌الله مسلمیان از تاثیر مجله تندیس بر جامعه تجسمی چه می‌گوید؟

نصرت‌الله مسلمیان از تاثیر مجله تندیس بر جامعه تجسمی چه می‌گوید؟
گفتگوی اختصاصی سایت تندیس با اهالی هنر در اهمیت مجله تندیس

وب‌سایت تندیس در راستای اهمیتِ مجله‌ی تندیسی که از ابتدای سال ۹۷ هنوز منتشر نشده‌است و جایگاه آن در جامعه تجسمی ایران در بیش از یک دهه گذشته گفتگوهایی با هنرمندان و صاحب‌نظران این حوزه ترتیب داده است تا از خلالِ آن، هم نقش این مجله در طول سال‌های انتشارش مورد نقد و بررسی قرار گیرد و همچنین شاید مسیری برای خروج از این بن‌بست پیش پایِ دست‌اندرکاران این مجله گشوده شود.


نصرت‌الله مسلمیان تاثیر مجله تندیس

امروزه مجلات برای توجیهِ ادامه‌‌‌ی حیات‌شان نیازمند ارائه‌ی مطالبی هستند که مشابه‌شان را در دیگر رسانه‌ها نتوان دنبال کرد. حضورِ هر چه پررنگ‌ترِ شبکه‌های اجتماعی فضای مناسبی را برای ارائه‌ی اخبار کوتاه، و برانگیختنِ هیجانِ مخاطبان ایجاد کرده است. حال مجلات می‌توانند مهم‌ترین پایگاه برای ارائه‌ی مقالات انتقادی و تدقیقی باشند تا عقلانیت به خاموشی نگراید و فضای سطحی و هیجانیِ اخبار را متعادل سازد. آن‌ها می‌توانند با انتخابِ راه‌کاری مناسب، مهم‌ترین عاملِ ایجاد این بالانس در فضای فکری جامعه باشند.
نصرت‌الله مسلمیان –نقاش- نظرش را درباره‌ی تعطیلی مجله‌‌ی تندیس اینگونه بیان می‌‌کند و می‌گوید: یک ویژگی بزرگی که تندیس داشت این بود که اولین مجله‌ی تصویری و متن‌محور در حوزه‌ی تجسمی ایران بود که بیش از ۱۵ سال دوام آورد. در همین مدت کوتاهی که منتشر نشده، واقعاً جای آن خالی است و حیف اگر به‌طور کامل تعطیل شود. باید با یک آسیب‌شناسیِ دقیق، این مجله را دوباره احیا کرد.
او درباره‌ی اهمیت بررسی و علت‌یابیِ تعطیلی تندیس اظهار می‌کند: آدم غبطه می‌خورد که چرا در فضایی زندگی می‌کند که این همه انرژی و پول صرف امور غیرضروری می‌شود، در حالی که فضای تجسمی‌مان فقط یک تندیس دارد. درنتیجه به هر نحوی شده باید تندیس را حفظ کرد. منتهی باید علت‌یابی کرد و دید که چرا چنین مجله‌ای نمی‌تواند به راهش ادامه دهد و توجیه اقتصادی‌اش را داشته باشد؟
او با بیان اینکه برخی محافظه‌کاری‌ها موجبِ ضعف مجله می‌شود، می‌گوید: همیشه یک جور محافظه‌کاری در تندیس دیده می‌شد. منتهی وقتی مجله‌ای ۱۵ سال به‌طور متناوب منتشر می‌شود، و هیچ‌گاه در نوع این محافظه‌کاری تغییری رخ نمی‌دهد، عملاً این شرایط منجر به خسران و ضایعاتی خواهد شد. درواقع با تغییر شرایط باید این محافظه‌کاری به گونه‌ای هوشمندانه جابه‌جا می‌شد که نشد. من فکر می‌کنم آسیبی که تندیس دید از همین گرایش محافظه‌کارانه‌ای بود که تقریباً همیشه به شکلی ثابت بر آن حاکم بود.
مسلمیان در این‌باره بیشتر توضیح می‌دهد و می‌افزاید: از دوره‌ای به بعد، تندیس از موضعِ نقد جدی و متناسب با شرایط انضمامی از جامعه‌ی روزِ هنری عقب افتاد. یعنی اگر اوایل کار، مسائل روز حوزه‌ی تجسمی را چه در سطح اخبار و چه در سطحِ مقالات توصیفی انعکاس می‌داد و جوابگوی برخی نیازها هم بود؛ با گذشت زمان این‌ مکانیزم، نیاز به یک کیفیت دوباره‌ داشت تا مقالات انتقادی‌تر و کوبنده‌تری نوشته شود و بن‌مایه‌های فلسفی‌ و مفاهیم عمیق‌تر، روح تازه‌ای در فضای تجسمی بدمد.
این نقاش تبعات این غفلت را اینگونه ارزیابی می‌کند و می‌گوید: وقتی این اتفاق نیفتاد، به مرور زمان رسانه‌های دیگری وارد میدان شدند و بخشِ خبریِ تندیس را پوشش دادند. در نتیجه آن وجهِ خبریِ تندیس که پررنگ بود و حضورش را در ابتدا توجیه می‌کرد تحت‌الشعاعِ رسانه‌های جدید قرار گرفت و نتوانست رقابت کند و حضور مناسبی داشته باشد.
او درباره‌ی تفاوت فضای تجسمی کشور نسبت به گذشته متذکر می‌شود و اضافه می‌کند: سابقاً به دلیل آن که رسانه‌ها مثل امروز فراگیر نبودند، حتی یک خبر ساده یا یک تصویر هم کارساز بود. ولی امروزه فضاهای عمومی و مجازی این کار را به راحتی به شکل وسیع‌اش انجام می‌دهند. درنتیجه بنیان‌های محتوایی و درونی تندیس باید به قدری تقویت شود که مخاطبان برای جست‌وجوی امر نو به آن مراجعه کنند. باید به سمتِ بن‌مایه‌های تازه‌ای از اندیشه و فکر برویم وگرنه پوششِ اخبار روزانه را رسانه‌های جدید بهتر پاسخ می‌دهند.
او ادامه می‌دهد: اگر تندیس بخواهد نجات پیدا کند، لازم است محتوای قوی‌تری را در خود شکل دهد؛ مطالبی که نتوان در فضای رسانه‌های عمومی پیدا کرد. باید ویژگی‌ای را به تندیس داد تا این ویژگی ادامه‌ی حیات مجله را در آینده توجیه ‌کند. دیگر فقط جنبه‌ی خبری تندیس نمی‌تواند کافی باشد.
مسلمیان با بیان این که تندیس بستر مناسبی جهتِ شکل‌‌گیری یک مجله‌ی قوی و حرفه‌ای دارد، بیان می‌کند: به نظرم مجله‌ای که بتواند هم از نظر خبری به روز باشد و هم از نظر کیفیت خود را ارتقا دهد موفق خواهد شد تا به حیاتش ادامه دهد. تندیس شرایطِ یک مجله‌ی خوب را دارد؛ تجربه‌، تیم حرفه‌ای و همچنین حضور بلندمدتش که کاملاً خود را در ذهن جامعه‌ی تجسمی جا انداخته است. تنها کافی است بحث کیفی و خلاقانه‌ی مجله ارتقا پیدا کند.
او نقشِ شبکه‌های اجتماعی را در این میان مشخص می‌کند و می‌افزاید: شبکه‌های اجتماعی نقش یک مجله‌ را به تمامی نمی‌توانند پوشش دهند. آن‌ها بیشتر در محدوده‌ی خبر و ایجاد هیجان می‌توانند مؤثر واقع شوند. ولی برای داشتن یک فضای گفتمانی مناسب آن هم از این نظر که از حیثِ محتوایی بالا باشد، باید یک مجله‌ی خوب داشته باشیم و این امر از حیطه‌ی شبکه‌های اجتماعی خارج است.

گفتگوهای پیشین را در هیمن زمینه اینجا بخوانید: