کلهر آخرین پیام آور نستعلیق
نگاهی به خط نستعلیق و نقش غلامرضا کلهر در خوشنویسی
به بهانه بزرگداشت هفته خوشنویسی
سایت تندیس به قلم منصور خانکه
- زندگی نامه نسـتعلیق : میرعلی تبریزی … میرعماد … کلهــــر و دیگر تمام. گرچه بخشی از روح نستعلیق به کالبد یا کالبدهای هنری دیگری رفته، ولی جسم و روح کاملش دیگر در میان ما نیست! که این، نظری دلبخواهی نیست، زدن حرف هایی بدون پشتوانه و بی خاصیت ، مثل خیلی از شعارها و رفتارهای عقل گریز دهه های اخیرمان ، هم نیست، آیه یأس خواندن هم نیست.
آیا بعد از میرعلی و میرعماد و میرزا محمدرضا، مجموعه ای از قواعد و ضوابط زیبایی شناسی تازه ای در نستعلیق بوجود آمده است یا اصلاً امکانش بوده است؟ در طی چنـدین قـــــرن، نستعلیق چنان ساخته و پرداخته شده است که تغییرات اساسی در آن، با رعایت اصول زیبایی شناسی و خوانایی خط، شاید دیگر ممکن نباشد. گواه بر این ادعا، آن است که اگرچه در فاصله زمانی مرگ کلهر تا همین امروز، هزاران خوشنویس، آمدند و رفتند یا آمدند و هستند ولی کدامشان پیامی نو آوردند؟ یادمان باشد که هم این فاصله زمانی، ده سال و بیست سال نیست، بلکه چیزی حدود ۱۳۰ سال است، آن هم همراه با تغییرات عظیم تکنولوژی؛ هم این که بعضی از این خوشنویسان، براستی هم عاشق نستعلیق بوده اند هم نابغه نستعلیق.
- بعد از کلهر، هنرمندانی که خلاقانه و تأثیرگذار از نستعلیق استفاده کرده اند، وضعیت این خط را جور دیگری دیده اند و به نظرم، می دانستند که نستعلیق با کارکرد و تعاریف و مشخصات رسمی و حسابی جا افتاده، دیگر قادر به ادامه زندگی نیست؛ و دمشان گرم و سرشان خوش باد که سلام نوآوری را پاسخی درخور دادند.
- و اما موضوع اصلی، یعنی عکس آمده در ابتدای این نوشته : اگر اشتباه نکنم از میرزا محمدرضا کلهر، در اینترنت فقط همین یک عکس هست و چه عکس خوبی هم هست : وضوح چهره و دستان میرزا و قطعه نستعلیقی که در دستان دارد و کلاه و لباسش.
در مورد این عکس، بر حسب مقدوراتم، در اینترنت زیاد گشتم و
- چون عکس را در سایت “خوشنویسی فارسی” یافته بودم، آقای احمد سلطانیان را زحمت دادم تا مأخذ عکس را برایم بفرستد که زحمت کشید و فرستاد ( کتاب احوال و آثار مخصوص، حسین و علی مخصوص، به کوشش مسعود مخصوص و توسط انتشارات سروش در سال ۱۳۶۸ منتشر شده است) . دنبال این هم بودم تا بلکه مشخصاتی چون محل و تاریخ عکس معلوم شود، که نشد. در کتاب مذکور و در توضیح عکس میرزا چنین آمده است : “محمد رضا کلهر ( کپی : ۵/۱۶ x 22 سانتیمتر ، اصل اثر نزد گردآورنده نیست”) .
- جهت پیدا کردن سرنخ های بیش تر، آقای محمدرضا طهماسب پور را ( از طریق ایمیل آمده در سایت akkasee.com ) به زحمت انداختم که ایشان در پاسخ به ایمیل من، این گونه نوشته اند : ” این عکس، در برخی کتابهای خوشنویسی، البته بدون زیرنویس، بنام کلهر معرفی شده اما بنده در یک مجموعه خصوصی در پاریس این عکس را دیده ام و یک کپی از آن دارم ( دو کپی عکس پیوست است) که در همان دوران قاجار این شخص میرزا جعفر خوشنویس معرفی شده است. در کتابهای دیگری هم عکسی از سه نفر تفنگچی را بنام کلهر، پسرش و یکی از بستگان وی معرفی کرده اند که هم از نظر زمانی و هم از نظر نوع لباس به کلهر و نسبت ایلیاتی او به قوم کُرد نمی خورد و انتساب هر دو این عکسها به میرزا محمدرضا کلهر خوشنویس نامدار عصر ناصری درست نیست.”
- سرکار خانم سهیلا شهشهانی را در مورد اسامی کلاه و لباس میرزا زحمت دادم که ایشان خیلی سریع، آن ها را برایم فرستادند.
- به خاطر ترجمه بخشی از متن عربی مربوط به قطعه نستعلیق، آقای علی رضا برقی را زحمت دادم؛
که سپاس گزار همه این بزرگواران هستم.
در هر صورت چون هم میرزا هنرمند بزرگی است، هم شرحی در مورد عکس مورد بحث نیافتم، تصمیم گرفتم تا توضیح یا توصیف کوتاهی از آن بنویسم؛ شاید شروعی باشد برای اثر دامینوییِ مثبت :
- در حوزه خوشنویسی نستعلیق
مثلاً با پیدا کردن و مستند نمودن مشخصات دقیق عکس ؛ با معلوم کردن علت انتخاب این محل برای گرفتن عکس ( فرض کنیم که در حیاط کاخی این عکس گرفته شده ) ؛ با روشن کردن این که عکس بنا به درخواست کس دیگری انداخته شده یا نه ؟ ؛ اگر کس دیگری است، چرا میرزا قبول کرده است؟ ( ممکن است که فرد درخواست کننده برای میرزا خیلی عزیز و محترم بوده با این فرض، این شخص که بوده؟ ) ؛ و شاید از همه این ها کمک رسان تر به حوزه خوشنویسی، بررسی موضوعاتی باشد که مستقیم به خود قطعه نستعلیق آمده در عکس مربوط می شود : قلم مشقی است؛ پاکنویس است؛ ظاهراً امضاء کامل و تاریخ ندارد ( به نظر تنها با لقب “العبد” امضاء شده ) ؛ در باب تأیید سلطان است؛ این قطعه الآن کجاست؟ ؛ چرا در عکس های منتشره در اینترنت، دیده نمی شود؟ ؛ و … .
- در حوزه عکاسی
مثلاً با معلوم کردن نام عکاسی که چنین عکس مهمی را گرفته است ؛ با بررسی شرایط گرفتن عکس از حیث نور و ویژگی های محل ؛ با روشن نمودن این موضوع که چطور عکسی با این کیفیت آن هم در آن روزگار، گرفته شده است؟ ( کیفیت این عکس، از نظر منِ غیرمتخصص در عکاسی، هم محشر است هم رازگونه، چون این عکس، دست کم، صد و سی سالی عمر دارد و میرزا هم، نه سلطان بوده نه مقربِ سلطان نه درباری، که عکسی، با بالاترین کیفیت از او بگیرند! )
————————————————————————————–
میرزا محمدرضا کلهر، با کلاه پوستی که همه موهایش و بالای گوش هایش را پوشانیده، کمرچینِ تر و تمیز و مرتبی که همه آن چه را که از بدنش ( در عکس) پیداست، به جز سر و صورت و از مچ دست ها تا سرانگشتانش، پوشانیده، با سر و بدنی که کمی هم به سمت چپ ( از نگاه بیننده) متمایل شده، با استخوان های مشخص گونه، نگاهی مستقیم به دوربین، با چشم راستی که کمی کوچک تر از چشم چپ به نظر می رسد ( یا شاید هم چشم راست ایشان، آسیب دیده! ) سبیلی پُرپشت و بلند، ریشی کوتاه وکم و بیش سفید، با انگشتانی ورزیده و بدون لرزش و بدون انگشتر، قطعه ای با متنی عربی را که به خط اوست و با قلم مشقی نگاشته و تذهیب و حاشیه مقوایی هم شده و ارتفاع آن کمی بیش از نصف ارتفاع خود عکس است را در جلوی خود و با دو دست، که دست راستش کمی هم پایین تر است، به شکلی دقیق نگاه داشته است.
متن عربی قطعه :
قال مولانا جعفر بن محمد الصادق علیه السلام
لولا السلطان لاکل الناس بعضهم بعضا و قال
علیه السلام یا معشرالشیعه لا تذلوا رقابکم بترک طاعه
سلطانکم فان کان عادلا فاسئلواالله بقائه
و ان کان جائرا فاسئلواالله اصلاحه فان السلطان
العادل بمنزله الوالد الرحیم
اللهم متع المسلمین بطول بقاء سلطاننا بجاه محمد و آله العبد
ترجمه متن عربی:
امام صادق علیه السلام فرمود : اگر پادشاه در میان خلق نبودى ، آدمیان یکدیگر را مى خوردند و ایشان به شیعیانش گوید : ای گروه شیعه، خود را خوار نکنید بترک طاعت سلطان خود، اگر عادل است از خدا بقای او را خواهید و اگر ستمکار است از خدا اصلاح او را خواهید، صلاح شما در صلاح سلطان شما است سلطان عادل چون پدر مهربان است
خدایا به آبروی محمد و آلش، بهره مند کن مسلمین را با طولانی کردن عمر سلطان ما، العبد