زنده باد درخت، یادداشتی بر آثار نقاشی سیروان کنعانی
نمایشگاه نقاشی «دارستان» در گالری دانژه سمنان
آوام مگ: به قلم نویسنده مخاطب: طیبه رحمانی
«سروها مثل لکههای سیاه هستند اما یکی از بهترین سیاهها، نمیتوانم تصورکنم که کشیدن رنگی از این مشکلتر باشد. باید سروها را در مقایسه با آبی نگاه کرد یا اگر بخواهیم بهتر بگوییم باید آنها را در آبی نگاه کرد» ونسان ونگوگ
حیات فوران کننده طبیعت و انرژی بیحد رنگ را در دارستان ملاقات خواهیکرد. سیروان کنعانی با درختهایش به سمنان آمده تا بیشهای از رنگ را انتشار دهد. در تابلوهای نقاشی رنگ روغن کنعانی، حجمی از رنگهای شاد و پرانرژی میبینیم که به شکل تاشها و لکههایی با موضوع درخت درآمدهاند. رنگ مشکی لابه لای رنگهای گیرنده و روشن او مدام به بیننده چشمکی شوخ میزند. در برخی تابلوها، گویا تاشهای رنگ، دست یکدیگر را گرفته و رقصی هماهنگ را در هیات بافت خلق کردهاند، از برخی دیگر در ذهن میتوان منظرهای طبیعی از درخت و آب و تپهها ساخت اما تابلوهایی هم هستند که انتزاعیترند و تنها از نام نمایشگاه میتوان پی به موضوع آنها برد. ریتم تاشهای مورب و قطعه قطعه کنار هم، کمی به نقاشی خط پهلو میزند که شاید از سابقه خوشنویسی خالقش ریشه دوانده اما آنها به غیرزیبایی به مفهوم دیگری اشاره ندارند. ضربههای رنگ ضخامت دارند و این ضخامت با تماس چشم بیننده منتقلکننده حس قدرت و هیجان نقاش میشود.
همواره نقاشانی بودهاند که به یک موضوع، توجه خاص نشان داده اند. در زمینه موضوع درخت، بی شک نام پیت موندریان و داود امدادیان به ذهن میرسد و محال است که سروهای ونگوگ را از قلم بیاندازیم. موندریان با خلق تابلوهای درخت قرمز و خاکستری قدمهای اولیه برای ابداع سبک نئو پلاستیسیم را برداشت. وی کوشید با هر چه سادهتر کردن طبیعت، عصاره آن را در خطوط افقی و عمودی و نیز رنگهای اصلی بیابد اما پیش از آن که به این سطح از انتزاع دست یابد درختهای او تقریبا شمایلی طبیعی داشتند. ظاهر آنها سرد و افسرده کننده و با حرکت خمیده شاخهها به سمت پایین است.
نقاش هلندی دیگر، ونسان ونگوگ، مجموعه سروهای خود را پس از ابتلا به حملههای روانی و در محوطه بیمارستان شروع کرد. سروهای او به شدت به سمت بالا میجهند و هر چند رنگ آنها سبز است ولی گویا شعلههای آتشی ناگهانی هستند. سروهای ونگوگ اندوهی بی قرار اما ستیزنده است. آنها هرگز تسلیم نیستند.
اما درختهای عظیم داوود امدادیان به ویژه از جهان اساطیری سر برآورده اند. درختهای او حس شگفت انگیز نیرویی ماورایی خارج از درک بشر را القا میکنند. این همه را گفتیم تا ناگفته نماند هر هنرمندی اگر به راستی هنرمند باشد میتواند از یک موضوع در دسترس، بیشمار زیبایی استخراج کند.
درختان کنعانی گویا ریشه در زمین ندوانیدهاند، آن بافت شاد و سرخوش رنگ، ریتم رونده ای به نظر می رسد و رنگها، رنگهایی است که ممکن است کودکی شاد و سالم و خوش ذوق نیز برگزیند. این تابلوها عاری از رنج شهرنشین بیمار است. آنها تو را خوشحال می کنند و شادی کمیاب و عزیز است.
نقد قبلی به همین قلم را اینجا بخوانید: