خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | عکاسی بهمثابهِ گفتمان
قسمت سوم
دیوید بِیت، ترجمهی محمدرضا رئیسی و مارال زیاری
حرفهنویسنده، تهران، ۱۳۹۵
آوام مگ تلخیص: نیلوفر تقیپور
امروزه مورّخان نسبت به خشونتی که در روند گزینش یا حذفِ آثار بر آنها اِعمال میشود آگاهتر شدهاند. جان تَگ[۱] مورّخ عکاسیِ دیگری است که به «چندگانگی حوزهها و کاربستهای اجتماعی» در عکاسی اهمیت داده است. تَگ در کتاب خود با عنوان «مسئولیت سنگینِ بازنمایی»[۲] در سال ۱۹۸۰، کاربستهای تاریخی را که تا آن زمان چندان توجهی به آنها نمیشد برجسته ساخت (عکاسیِ پلیس، کاربردِ پزشکی، و …).
از نظرِ تَگ، چنین نمونههایی از کاربرد عکاسی نشان میدهد که عکاسی فراگیر شده و همواره در گفتمان قدرت مطرح است و معتقد است که تاریخ عکاسی باید در بستر تاریخِ گفتمانها و نهادهایی که در آن نمایان میشوند مورد بازنگری قرار گیرد. او نشان میدهد که عکاسی با کاربردهای متفاوتِ بسیارش در رشد فرهنگ سهیم است و در نتیجه از نظر تَگ «عکاسی هیچ هویت ذاتیای ندارد». وی بهتعبیری بیان میکند: دال در عکاسی (تصویر) تنها در گفتمانهای دلالتگرایانهای که آن را به کار میگیرند مدلول (معنا) دارد. بنابراین تاریخ، بحث دربارهی رابطهی عکسها با آن گفتمانهایی است که آنها را به کار میگیرند.
از نظر تَگ، عکاسی بهسرعت به ابزاری در دست نهادهای قدرت تبدیل شد، نهادهایی که از توانایی عکاسی برای بهتصویرکشیدنِ چیزها در جهت دستیابی به قدرت بهره میگرفتند. این فرآیندِ بهتصویرکشیدن، خود یکی از محرکهای عکاسی سدهی نوزدهم برای مشاهدهی جامعه بود. اعتبارِ استدلالِ وی از آن روست که مشکلات نگارشِ تاریخ عمومیِ عکاسی را به نمایش میگذارد و نشان میدهد که عکاسی خود نیز بیطرف نیست و تولید تصاویر «معنا را زنده میکند تا اینکه آن را کشف کند». عکسها «سند و گواه» ِ شفاف تاریخی نیستند، بلکه خود اشیای تاریخی هستند و نوعی قدرت را عرضه میکنند.
نمونهی تاریخی
نویسنده در این مبحث به توصیف عکس و ارتباط آن با عنوانش میپردازد و توضیح میدهد که این کار بهمنظور برقراری تمایزی مهم میان نقش مناسبات متن و تصویر و آنچه در نشانهشناسی با عنوان بلاغت یا فنّ بیان عکاسی توصیف میشود صورت گرفته است. بلاغت نامهی راهی است برای ابزارهایی که مباحث و استدلالها را شکل میدهند. رولان بارت در مقالهی «بلاغت تصویر»[۳] مینویسد: «هر اندازه تکنولوژی نشر اطلاعات را گسترش میدهد، به همان میزان در پیداییِ ابزارهایی میکوشد که معنای برساخته و موجود در پسِ معنای ظاهری را پنهان میکنند.» در تعریفِ بارت، «معنای ظاهریِ مفروض» ِ یک عکس «معنای برساخته» را پنهان میکند. بیپیرایگی و معصومیت ظاهریِ عکس چیزی است که بارت آن را بهعنوان تناقضِ عکاسی عنوان کرده، که به نظر میرسد پیامی بدون رمزگان را میسازد. اساساً عکسها متقاعدکننده هستند، زیرا چیزهایی داخل تصویر را در پشت موضوع و مصداق بیرونیِ آن پنهان میکنند.
«طبیعیبودن» نمایهایِ[۴] آنچه ما میبینیم ویژگی ایدئولوژیکِ اصلیِ عکاسی است. این «معصومیت» ِ ظاهریِ عکاسی، بخشی از قدرت بلاغی آن است، قدرتی که در هر بازتولیدِ آن عکس افزایش مییابد؛ زیرا ما چیزی را ظاهراً «آنگونه که هست» میبینیم. توهمِ دسترسی شفاف به واقعیت توسط عکسها در واقع همان «زبانِ» واقعی عکاسی است.
بارت بلاغت یک تصویر را بر بنیاد تمایز میان معنای صریح[۵] ( آنچه که مشاهده میکنیم) و معنای ضمنیِ[۶] یک عکس (معنای فرهنگیِ بیواسطهای که از آنچه مشاهده شده است برگرفته میشود که عملاً در تصویر وجود ندارد) گذاشته است؛ او در ادامه میگوید: به برکتِ رمزگانِ معنای ضمنی، خوانش عکس همواره امری تاریخی است؛ یعنی این خوانش به دانشِ خواننده بستگی دارد، درست همانگونه که تنها زمانی میتوان به درک کلیت زبان واقعی [Langue] دست یافت که به درک نشانهها راه یابیم. این موضوع نشان میدهد که معنای یک عکس، یا معنای ضمنی آن، هیچگاه کاملاً ثابت نیست. در واقع، دانش گفتمانیِ بیننده در برخورد با یک عکس، این مفهوم را دارد که معانی ضمنیِ یک تصویر همواره بهطور بالقوه متکثّرند. همانگونه که بارت مطرح کرده، هر عکس چندمعنایی[۷] است.
پی نوشت:
[۱] John Tagg
[۲] Burden of Representation: Essays on Photographies and Histories
[۳] Rhetoric of the Image
[۴] indexical
[۵] denotation
[۶] connotation
[۷] polysomic
قسمتهای قبل از خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی را اینجا دنبال کنید: