نشست خبری نمایشگاه «پوسترهای موسیقی ایران در دهههای ۴۰ و ۵۰» برگزار شد
پوسترهای موسیقی ایران زیر یک سقف
آوام مگ: تهیه و تنظیم گزارش رضا یاسینی
در نشست خبری نمایشگاه «پوسترهای موسیقی ایران در دهههای ۴۰ و ۵۰» مطرح شد؛
قباد شیوا: پوسترها نشان میدهد که ما چقدر در بندِ حفظ آبروی هنر گرافیک ایران بودیم
بهزاد حاتم: کتاب «پوسترها…» سرچشمه مطمئن پوسترهای موسیقی ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ است
محمودرضا بهمنپور: گرافیستهای نسل شیوا و حاتم، به یک زبان بصری مطلوب در کارشان رسیدند
پوسترهای موسیقی ایران زیر یک سقف
همزمان با آغاز هفته گرافیک در ایران، نمایشگاهی از «پوسترهای موسیقی ایران در دهههای ۴۰ و ۵۰» در تاریخ ۶ اردیبهشت فرهنگسرای نیاوران برگزار خواهد شد. در روز افتتاحیه، از کتابی تحت همین عنوان نیز رونمایی میشود.
نشست خبری رویداد « پوسترهای موسیقی ایران در دهههای ۴۰ و ۵۰» با حضور قباد شیوا (طراح و گرافیست)، محمودرضا بهمنپور (مدیر نشر نظر)، بهزاد حاتم (طراح و گرافیست) و جواد میرحسینی (پژوهشگر و نویسنده کتاب) ظهر امروز در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد.
در ابتدای این نشست خبری، بهزاد حاتم دربارهی چگونگیِ آغاز این پروژه، توضیح داد و گفت: حدود ۱۲ سال پیش آقای جواد میرحسینی کار خود را بر روی پوسترهای موسیقی ایران در دهههای ۴۰ و ۵۰ آغاز کرد و تقریباً همه آنچه را که میشد به دست آورد. ایشان در میانهی راه با من تماس گرفتند و از آنجا که من بنیادی را به نام همسرم «پری صفا» تأسیس کرده بودم – کسی که پیش از انقلاب ناشر موسیقی و بنیان گذار انتشارات تالار رودکی بود-، به واسطه این بنیاد، خود را موظف دانستم که در این پروژه ایشان را همراهی کنم.
او در ادامه گفت: بیشترین پوسترهای موسیقی ایران مربوط به ۳ نفر است. من و صادق بریرانی در قسمتِ طراحیِ پوسترهای تالار رودکی فعالیت داشتیم، و قباد شیوا در بخش طراحیِ پوسترهای رادیو و تلویزیون ملی ایران. یکی از تفاوتهای عمده بین پوسترهای من و آقای بریرانی با قباد شیوا این است که اغلب پوسترهای ما دو نفر در ارتباط با اُپرا و باله است، اما آقای شیوا بیشتر پوسترها را برای ارکستر مجلسی رادیو تلویزیون ملی ایران طراحی میکرد. موسیقی هنری انتزاعی است که تقریباً تصویری به ما نمیدهد و اگر کارهای آقای شیوا را نگاه کنید میبینید که او چگونه شاهکار خلق کرده است. من خیلی جوان بودم که وارد این حوزه شدم و آقای شیوا بسیار بر من تاثیر گذاشت.
حاتم اضافه کرد: من بعد از انقلاب دیگر کار نکردم. در تمام طول این سالها فکر میکردم این کارها مربوطه به دورانی بوده که گذشته و دیگر نخواستم به کارهای هنری و پوسترهای آن زمانم برگردم. در تمام طول این چهل سال پوسترها لوله شده بود و در قفسهای قرار داشت. اما دو اتفاق بود که من نتوانستم خودم و پوسترهایم را قایم کنم. یکی رویداد تالار رودکی بود که تابستان سال گذشته برگزار شد و دیگری همین نمایشگاه و انتشار کتاب آقای میرحسینی است. و من خوشحالم که در این دو رویداد همکاری داشتم.
او با اشاره به ویژگیِ پوسترهای این دوره بیان داشت: نکتهای که من در ارتباط با گرافیک آن دوره کشف کردهام این است که بیشتر پوسترها گردن کلفتاند و میخواهند با صدای بلند حرف بزنند و به نوعی مردانهاند. ما در آن زمان گرافیست زن نداشتیم. الان اوضاع بسیار تغییر کرده است و خانمها وارد عرصه شدهاند و من شخصاً از این بابت خوشحالم چرا که طبیعت زنانه لطف خاص خودش را دارد که به کارها نیز شکل دیگری میبخشد.
او گفت: بیش از دویست و اندی پوستر در کتاب موجود است که حدوداً ۲۰۰ تا از آنها متعلق به من، آقای شیوا و بریرانی است. حدود ۲۰ تای دیگر هم متعلق به دیگرانی از جمله ممیز، فوزی تهرانی و … است. چند پوستر هم بود که آقای میرحسینی نتوانستند در تحقیقاتشان نام طراح را کشف کنند.
در ادامه، قباد شیوا بااظهار خوشحالی از اینکه پوسترها از فراموشی طولانی مدت به درآمده، گفت: من پیش از انقلاب تعداد زیادی پوستر در حوزه موسیقی طراحی کردم که البته بعد از انقلاب نیز چندتایی در این زمینه کار داشتهام. این پوسترها همینطور سالیان سال در آرشیو من بود تا اینکه آقای میرحسینی برای انجام پروژهاش به سراغ من آمد. برخی از این پوسترها حتی در طی سالیان پاره شده بود که برای این کار، ترمیم شدند و اکنون خوشحالم که بعد از سالها فراموشی دوباره در معرض دید عموم قرار میگیرد.
او دربارهی اهمیت پوسترها افزود: این پوسترها نشان میدهد که ما در آن سالها چقدر در بندِ حفظ آبروی هنر گرافیک ایران بودیم. این پوسترها اهمیت هنر گرافیک و نگاه ما به هنر موسیقی را نشان میدهد. طراحی پوسترِ موسیقی کار دشواری است. موسیقی یکی از انتزاعیترین هنرهای دنیا است و اگر بخواهیم آن را از نقطه نظر هنر پلاستیک به نمایش بگذاریم باید از معرفتِ خاصی برخوردار باشیم و من همیشه سعی کردهام که در ایجاد ارتباط بین موسیقی و پوسترهایم صادق باشم. اخیراً یکی از پوسترهای موسیقی من در آکشنهای نیویورک خریداری شد و اگرچه پولی از این خریدها به من نمیرسد اما خوشحالم که باعث اعتبار هنر ایران در مجامع بینالمللی میشود.
این گرافیست پیشکسوت، برای چندمین بار خواستارِ تأسیس موزهی پوستر در ایران شد و گفت: همه جای دنیا کشورهای مختلف موزه پوستر دارند و من سالهاست که به طرق مختلف خواهان راهاندازی این موزه بودهام. تاریخ مملکت هر کشوری در پوسترهای آن است. من به شخصه پوسترهای خود را آرشیو کردهام اما از جایی به بعد باید نهادهای فرهنگی آستین بالا بزنند و در حفظ و نگهداری و نمایش آنها پیش قدم شوند.
محمدرضا بهمنپور با اشاره به اهمیتِ غبارروبی تاریخی یک ملت از فرهنگ گذشته خود، اظهار داشت: حافظه جمعی نسلی که ما در مقابلش قرار گرفتهایم به دلایل مختلف به فراموشی رفته، بخشی به انحطاط رسیده و بخشی هم در غبار تکنولوژیهای جدید گم شده است. این کتاب که دو دهه پوسترهای موسیقی ایران را دربردارد به نوعی یادآوری گذشته تصویری ما است که کمتر دیده شده و فرصتی است که برگردیم و این دوره تاریخی را دوباره تماشا کنیم.
او افزود: این پوسترها زمانی طراحی شده که تحولات در جامعه به سرعت در حال اتفاق است؛ حال یک طراح گرافیک با یک سابقه اندک در این حوزه میبایست جوابگوی نیاز بصری آن میبود. این گروه از گرافیستها در پیش از انقلاب، به یک زبان بصری مطلوب رسیدند که برای جامعهای که هنوز به کمال بصری خود نرسیده بود جوابگو بود. ما امیدواریم که این کتاب به عنوان یک رفرنس مهم در تاریخ گرافیک بماند و نسل جدید از آن بهرهمند شود.
بهمنپور دربارهی مواردی که کتاب ممیزی خورده، گفت: پیش از آنکه کتاب را به ارشاد بفرستیم، مواردی که حدس میزدیم ممکن است ایراد بگیرند را حذف کردیم و به جز سه مورد از پوسترهای آقای بریرانی، بقیه کتاب خوشبختانه مجوز گرفت.
او دربارهی طراحی روی جلد کتاب توضیح داد و گفت: طراحیهای کتاب با همنظری بهزاد حاتم در دفتر نشر نظر انجام شد و جلد کتاب نیز سعی کردیم انعکاسی از دادههای درون کتاب باشد که کار طراحی آن را خانم روشنک مافی انجام داد. کتاب در قطع رحلی و در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و با قیمت تقریبی ۲۵۰ هزار تومان وارد بازار کتاب میشود.
مدیر نشر نظر با اشاره به سختیهای نشر در این روزهای ایران، بیان داشت: موجودی کاغذ انبارها تمام شده و خیلی وقت است که زینک دربازار پیدا نمیشود و مقوای صحافی دیگر موجود نیست. این مشکلات هم پروسه نشر را دشوار کرده و هم هزینهها را به شدت بالا برده است. البته ما ایرانیها همیشه در شرایط سخت سعی کردهایم به نحوی از پس مشکلات برآییم. با تمام تلاشی که کردیم، نتوانستیم از قیمت کتاب بیش از این بکاهیم. با همه این اوصاف ما همه وظیفه دارم که با امید تولید کنیم و این تلاشها را ثبت کنیم.
بهزاد حاتم نیز دراین باره خاطرنشان کرد: درست است که قیمت کتاب بالاست اما باید قیمت آن را با اجناس دیگر مقایسه کرد. کتاب نیز در مقایسه با دیگر اجناس هنوز قیمت معقولی دارد و ما باید از صنعتِ نشر حمایت کنیم.
سپس جواد میرحسینی دربارهی شکلگیری کتاب پوسترهای موسیقی ایران توضیح داد و گفت: این کتاب به نوعی تحقیق پایاننامه من است که به عنوان برترین پایاننامه معرفی شد. سال ۱۳۸۶ من شروع به تحقیق و جستجو در ارتباط با پوسترهای موسیقی ایران کردم و بعد از مدتی توانستم از تجربیات آقایان قباد شیوا و بریرانی استفاده کنم. بخشی از این تحقیق مانده بود تا اینکه با آقای بهزاد حاتم آشنا شدم و ایشان در تکمیل اطلاعات بسیار به من کمک کردند. پوسترهای موسیقی ایران در دو دهه ۴۰ و ۵۰ به نوعی گرافیک ایران را به جهان معرفی میکرد. بخشی از گرافیک ایران طلای گرانبهایی است که بسیاری از کشورهای خاورمیانه از داشتن چنین گنجینهای بی بهره هستند.
او گفت: تلاش داشتم این کتاب متفاوت از دیگر آثار مشابه در این زمینه باشد. در این کتاب سعی کردهام ادبیات خودم را به سمت طراحیها سوق بدهم و کار را ابتدا از اعلانها شروع کردهام و بعد به پوسترها پرداختهام.
این پژوهشگر دربارهی مشکلات تحقیق و دسترسی به اسناد مربوطه اظهار داشت: هرچند بسیاری از این آثار برای تالار رودکی طراحی شده اما من حتی یک پوستر هم نتوانستم از تالار بگیرم و واقعاً این شانس بود که اساتید خودشان آثار را به من دادند و خب چندتایی هم پوستر از تئاتر شهر گرفتیم. من برای یافتن برخی اعلانها تا سازمان اسناد تبریز نیز رفتم و اولین اعلانی که در کتاب وجود دارد مربوط به سال ۱۳۰۸ است.
بهزاد حاتم در پاسخ به این سؤال که چه تفاوتی بین نمایشگاه «تالار رودکی» و این رویداد وجود دارد، متذکر شد و گفت: رویداد تالار رودکی، صرفاً به پوسترهای تالار میپرداخت و اصلاً آثار آقای شیوا در آن نبود. اما دایرهی این رویداد گستردهتر از آن است. یک نکته را هم من باید تذکر بدهم که در انجمن طراحان گرافیک، یک سری پوستر جعلی وجود دارد که در برخی کتابها چاپ شده اما در کتاب حاضر، هیچ پوستر جعلیای وجود دارد. این کتاب سرچشمه مطمئن پوسترهای موسیقی ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ است. در زمانی که ما در تالار رودکی کار میکردیم، چون چاپخانه سیلک وزارت فرهنگ و هنر در اختیار آقای بریرانی بود، ایشان پوسترهای زیادی برای برنامههایی که هرگز اجرا نشدند، طراحی میکرد. اما این پوسترها در آرشیو موزه و انجمن طراحان گرافیک وارد شده ولی نباید جزو پوسترهایی به حساب آورد که بر روی دیوار رفتند. در کتاب «تالار رودکی» نیز از این پوسترها استفاده شده.
بهمنپور نیز در این باره افزود: کتاب «تالار رودکی» بیشتر یک هویت کاتالوگی دارد و جنبه رسمی چندانی ندارد و ثبت کتابخانه ملی هم نیست. به همین دلیل به عنوان رفرنس قابل استفاده نیست اما این کتاب به طور مشخص در مورد پوسترهای موسیقی ایران است.