باندو مانامپری، از پیشگامان پرفورمنسآرت در سریلانکا
پروندهی معرفی هنرمندان سریلانکا
قسمت اول: باندو مانامپری Bandu Manamperi
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم نسیم پیرهادی
در مقدمه این پرونده به هنر معاصر سریلانکا اشاره شد و در این شماره آثار یکی از پیشگامان هنر سریلانکار ا بررسی خواهیم کرد.
«باندو مانامپری»، متولد سال ۱۹۷۲ در کلمبو از پیشگامان هنر پرفورمنس در سریلانکا است و در حال حاضر از هنرمندان برجسته و فعال در این زمینه است. او کارشناسی هنرهای تجسمی در رشتهی مجسمهسازی دارد و علاوه بر پرفورمنس و مجسمهسازی در زمینههای نقاشی، طراحی و اینستالیشن فعالیت میکند. مانامپری، از بدنش برای تأکید بر تناقضهای موروثی در سریلانکا استفاده میکند و عمیقاً معتقد است که بذر جنگ در زبان و سوءتفاهم نهفته است و هنر پرفورمنس، توانایی و قدرتی برای فراتررفتن از این مرزها دارد.
هنر پرفورمنس در سریلانکا، در میان حوزههای هنریِ مطرحشده، توسط جنبش دههی ۹۰ ظهور کرد. او در پرفورمنسهایش چندین موضوع را بررسی میکند: اول نگاهی دارد به عقاید ناعادلانهی فرهنگی و رفتارهایی که در جامعهی مردسالار بر زنان تحمیل میشود را از جایگاه انسانی بررسی میکند.
موضوع دیگر، دردهای فردی در یک جامعهی جنگزده و اضطرابهای شدید ناشی از آن است.
خزیدن و غلتیدن در کورهای از خاکستر؛ مانند جنینی که درون بدن مادر پیچ میخورد. این کوره برایش در این لحظه مانند زهدان مادر است و بعد از آن مانند کودکی متولدشده از کوره بیرون میآید؛ پوشیده با خاکستر و به آغشتن پیکر خود به آن خاکستر ادامه میدهد. این خاکستر برای او یادآور خشونتهای سیاسی سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹ است؛ جاییکه مردان جوان را زنده میسوزانند و بقایای آنها در خیابانها باقی میماند. در نهایت با سینیای که با آن چوبهای سوخته را به کوره آورده است به سمت مخاطبان میرود، با این انتظار که آنها وسیله یا لباسشان را در سینی بگذارند و بعد همهی آنها را در مقابل کوره قرار میدهد و بهنوعی چیدمان میکند.
مانامپری، این موضوع را مطرح میکند که چگونه مسیرهای مختلف با یکدیگر همپوشانی دارند و تأکید میکند که ما بهعنوان بخشی از جامعهی مدنی، مسئول جنایاتی هستیم که اطرافمان اتفاق میافتند.
شاید این در ذات ماست که بهطور مداوم حافظهمان را ویرایش و دوباره تصور میکنیم. خاطرات گذشته، خاطرات دور و نزدیک، خاطراتی از مردم و حوادث، همه دائماً در حال تغییر، بهصورت اجتنابناپذیر به حال و آیندهی ما میپیوندند. بعضی از خاطرات، با گذشت زمان کمرنگ میشوند و فضای وسیعی را که قبلاً اشغال کردهاند، از دست میدهند، مانند تصاویر وحشتناک رنج انسان که هر روز از طریق رسانههای بیشمار اطرافمان به سمت ما هجوم میآورند و نیازی به اشارهی آن نیست که این تصاویر و خاطرات، کاملاً متفاوت از تجربهی کسانی است که در آن وقایع رنج بردهاند.
برای یک ناظر، این تصاویر مانند خاطرهای دور، از فاجعهای است که در گذشته رخ داده است و در زیر انرژی حیاتی زندگی تخت دراز کشیده است. اینها قسمتهایی را در مغز اشغال کردهاند که مسلماً دوباره بهعنوان خاطرات ویرایش شدهاند.
«روند خردشدن دوچرخهی کودکان»
شیئی سهبعدی برای ارائهی یک سطح دوبعدی صاف شده است، کاهش کثرت فضایی آن، ویرایش و تجدید نظر در کاربرد آن. این دیگر وسیلهی حمل و نقل یا حتی وسیلهی بازی کودکان نیست؛ با این وجود همهی این ویژگیها بهعنوان حافظهای دور یا امکانی ازدسترفته همچنان آنجا هستند. این اجسام بلافاصله بهعنوان یک دوچرخه یا شیئی که در گذشته، دوچرخه بوده است، قابل شناسایی هستند؛ واقعیتی که دوباره مجسم و بازسازی شده است، این بازسازی نه حقیقت و نه ارائهای از حقیقت است، بلکه تلاشی است برای انجام روند تخصیص مجدد حقیقت به حافظه و شیء به کار هنری.
«بیحسی ۲۰۰۹»
احجام بصریای که مانامپری، در این پروژه پیشنهاد میدهد در ظاهر اولیهی خود سه نوع هستند:
نوع اول، قالبهاییست که از بدن خود او گرفته شده است. این فرم با سطوح مختلف بافتی پوشیده شده که گاهی سطوح بافتی کلمات و حروف سینهالی (زبان رایج در سریلانکا)، در میان آنها دیده میشود و در موقعیت معلقی از زمین قرار گرفتهاند.
نوع دوم، فرم انعطافپذیرتر و شبیه به پوست بدن، بدون هیچگونه بافتی است که قبل از قراردادن سطوح بافتی متفاوت بر روی آن بهعنوان فرم اولیه پیشنهاد میشود.
نوع سوم، پرفورمنس خود اوست. تلاش باندو در این آثار این است که نشان دهد فرد در جامعه، پوششهای متفاوت فرهنگی و سیاسی را بهعنوان غشای محافظتی بر روی پوست طبیعی و بیولوژیک خود بهکار میبرد تا بتواند آسودگی و امنیت را در آن بیابد. بدین معنا که این پوششها منعکسکنندهی مذهب، تاریخ، طبیعت، میهنپرستی، خودپرستی، استقلال و رسانه هستند. او پیشنهاد میکند ما با چنین گرایشهایی در این شرایط پیچیدهی سیاسی و فرهنگی، تمامیت و ایدئولوژیهای یکدیگر را محدود کردهایم.
در پرفورمنس «مرد اتویی»، او به خیابانهای «کلمبو» میرود و لباسهایش را اتو میکند. آثار مانامپری، از چگونگی حیات رویدادها و خاطرات آنها در ما سخن میگوید و ما را بهعنوان مردم و جامعه فرم میدهند. در پرفورمنس «مرد اتویی»، او برای برداشتن چروکها در پس خاطرات، تلاش میکند.
«مرد زغالی ۲۰۱۹ »
زغال، در نتیجهی بهآرامیگرفتن آب و سایر عناصر فرار از حیوان، گیاه یا یک ماده حاصل میشود. هنگامیکه همهی عناصر زنده، از یک ماده گرفته میشود، چیزی که باقی میماند، یادآور وجودی در گذشته است که کاملاً ناپدید نشده است؛ ولی به مادهای مازاد و حتی غریب و بیتناسب تبدیل شده است. این فرآوردهی متناقض با ازبینبردن محصولی قدیمی و شاید پربارتر، بهوجود آمده است؛ محصولی که زندگی بیشتری در آن وجود داشت، ولی دیگر نه.
آنچه که وجود دارد، باقیماندهی تیرهی عاری از زندگی است. مکعبهای کوچک زغال دهگرمی، که شاید اشاره به ویرانی و تخریب ناشی از عملکرد مردان و زنان در دنیای اطرافشان دارد.
او در بیانیهی این اجرا اشاره میکند که «پرفورمنس کاملاً ساده است: من زغال چوب را میخورم. چرا زغال چوب را میخورم؟ بدیهی است که این سؤال درستی برای پرسیدن نیست؛ شاید مهمتر از آن این باشد که بپرسیم چرا برخی از چیزهایی که ما ساختهایم، سوزانده میشوند و اشاره به بیرونآوردن زندگی از این عناصر و ازبینبردن انرژی آفرینندگی دارد.»
ممکن است همهی پاسخها در این چوب بریدهشده وجود داشته باشد. روشن است که این یک تنهی درخت نیست؛ بلکه بخشی از یک مبلمان چوبی یا چهارچوب در است که به نظر میرسد بار تاریخی محکمی در پس آن است.
زغال میتواند به روشهای مختلف به وجود بیاید؛ میتواند نتیجهی نهایی تاریخ و رویدادها و پیامد مداخلات گوناگون بشر در جهان اطرافش باشد که سرانجام همهی آنها یکی است؛ چیزی مشابه، متشکل از کربن. از گذشته تا حال انتخاب کسی نبوده که عاقبتش اینگونه باشد و دقیقاً بهخاطر واقعیتی که برای همگان روشن است این دستاورد انسان در جهانی است که در آن ساکن شده است.
منابع:
- Numbed, Art of Bandu Manamperi by Prasanna Ranabahu,Translated by Lalith Manage, October 2009.
- “Numbed”, Exhibition on sculpture by Bandu Manamperi by Dushiyanthini Kanagasabapathipillai, 2009.
- Matter and Memory Project, statement by Bandu Manamperi, 2009.
- “Perfroming the male body from nude to naked” by Jagath Weerasinghe, 2013.
- “Serendipity Revealed: Sri Lankan contemporary art” by Sarah Bolwell 2014/Exhibition From 9 October to 20 December at The Brunei Gallery, London.
- Bandaged Body and Body in Ashes’ statement, performed at Burragorang, Australia by Bandu Manamperi, 2003.
- “Charcoal Journeys”, Bandu Manamperi, Site-specific Installation, 2016.
- http://www.bandumanamperi.com/
- http://theerthaperformanceplatform.com
- http://theertha.org/
مقدمه این پرونده را اینجا بخوانید: