چرخه‌ی تولید مزخرف در گالری هاگ

چرخه‌ی تولید مزخرف در گالری هاگ
نقدی بر نمایشگاه گروهی «ردپا» به انتخاب «سحر سلخی» و «معصومه ملایی» در کافه‌گالری «هاگ»
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم سحر افتخارزاده


نمایشگاه گروهی گالری هاگ

شاید پیش آمده باشد که شب‌های تابستان دوری در تهران بزنید. زمینِ شهر آرام‌آرام درحال پس‌دادنِ حرارت جمع‌شده در طول روز است و جایی نیست که به‌خاطر این جابه‌جایی دما از بوی تعفن زباله و فاضلاب این شهر مصون مانده باشد.

مسأله‌ی تولید انبوه زباله، نه آن‌که مخصوص امروز و دیروز باشد که از ابتدای روند مصرف‌گرایی مسأله‌ی مهمی بوده است؛ اما امروز به بحران تبدیل شده است. هنر بازیافتی نیز سابقه‌ای طولانی دارد؛ اما به تبع بحران امروزِ زباله، بیشتر مورد توجه است. هنر بازیافتی در بعضی اشکال خود، گویی صرفاً شیء را از یک چرخه وارد چرخه‌ی دیگر می‌کند. در این روند، در مصرف انرژی یا متریال صرفه‌جویی نشده و به معنای واقعی کلمه «مزخرف» تولید شده است ــ چه بسا شبیه به بعضی تولیدات هنری‌ای است که خود هدردادن منابع و تولید دورریز است ــ اما باید گفت: دیگر مسأله تغییر کاربرد زباله به اثر هنری برای آگاهی‌دادن نیست و بهتر آن است که زشتی ماجرا را به همان شدت که هست نمایان کنیم.

نمایشگاه گروهی گالری هاگ

 نمایشگاه «ردپا» در کافه‌گالری تازه‌تأسیس «هاگ» چنان‌که از گزاره‌ی آن برمی‌آید با دغدغه‌ای زیست‌محیطی گردآوری شده و حاصل کار پنج هنرمند را به نمایش گذاشته است. گوشواره‌های «سارا انواری» بر ادعای استیتمنت منطبق هستند و به‌وضوح در حوزه‌ی هنر بازیافتی قرار می‌گیرند. هنرمند در کار خود کاربردی تازه به قطعات پلکسی‌گلاسِ دورانداختنی بخشیده و درواقع توانسته به یک تکه ماده، شأن شیء‌بودن بدهد؛ اما ویدئویی که در کنار گوشواره‌ها پخش می‌شود، بیش از حد کوتاه است  و ژانر خود را مشخص نمی‌کند؛ نه در قالب مستند می‌گنجد، نه روایتی دارد و نه به آثار می‌افزاید؛ چه‌بسا حذف آن از مجموعه چیزی نمی‌کاست.

نمایشگاه گروهی گالری هاگ

آن‌چه در آثار «هانی نجم» نیز به ظاهر به چشم می‌آید، آن است که هنرمند شیئی دورانداختنی را تبدیل به شیئی دارای ارزش زیباشناختی کرده، کاربرد آن را حذف کرده و شأن هنری به آن بخشیده است؛ اما درواقع در کار نجم، دغدغه‌ی زیست‌محیطی در اولویت آخر قرار می‌گیرد. در وهله‌ی نخستِ مواجهه با بطری‌ها، شیشه‌های ادوکلن، قوطی‌های پنیر و قطعات دیگرِ کارِ نجم، ما با چیزی از جنس جان‌بخشی به اشیاء روبه‌رو هستیم. نجم به اشیاء کاراکتر انسانی می‌بخشد. او با افزودن ارزش زیباشناختی به شیء، در پی ارسال یک پیام زیست‌محیطی نیست؛ که اگر این‌چنین باشد، تأثیری معکوس می‌گذارد؛ زیرا آن‌چه را که باید به همان زشتی که هست یادآوری کرد، با بزکی زیبا به نمایش گذاشته است.

نمایشگاه گروهی گالری هاگ

مسأله‌ی اصلی در کار نجم، نگاه انتقادی به یکسان‌سازی مدرنیته است. انبوه کارت‌ها، قبض‌های بانک، کیسه‌های چای، ظروف و شیشه‌های خالی در کار او نماینده‌ی انبوه انسان‌های جامعه‌ی مصرفی هستند که خود مصرف شده‌اند؛ مانند دستمال توالت مصرف شده‌اند، مانند نوشابه سرکشیده شده‌اند و وقتی دیگر درون‌شان تهی شده، هویت‌شان از دست رفته و خالی از خود شده‌اند؛ به گوشه‌ای پرتاب‌شان کرده‌اند. مثل کیسه‌ی چای، عصاره‌ی وجودشان کشیده شده و تمام شده‌اند یا به‌عنوان ابزار تولید پول به کار گرفته شده‌اند.

نمایشگاه گروهی گالری هاگ

 پس کار نجم بیش از آن‌که در حوزه‌ی هنر بازیافتی تعریف شود، کاری نیمه‌مفهومی است؛ از آن‌رو «نیمه» را به‌کار می‌برم که بسیار مبتنی بر بازنمایی نقاشانه و حتی بیانگری است.

نمایشگاه گروهی گالری هاگ

سه هنرمند دیگر نمایشگاه، در انتخاب رسانه‌ی خود، از استیتمنت دیگری تبعیت می‌کنند. این دسته از آثار نمایشگاه، ماده را از اثر حذف کرده و در عمل، شکافی در چرخه‌ی تولید دورریزها ایجاد کرده و در مضمون، به شکل‌هایی مختلف، هنر را در جایگاه ابزاری برای تولید آگاهی بازتعریف می‌کنند.

 ویدئوی «ساسان توکلی فارسانی» کودکِ زباله‌گردی را در حال بازی با جعبه‌های خالی مقواییِ کنار سطل زباله نشان می‌دهد که با جعبه‌ها کلاه بلندی برای خود می‌سازد؛ برسرش می‌گذارد و از کادر خارج می‌شود. این ویدئو که تاج‌گذاری نام دارد، پدیده‌ی تولید دورریز را در بستری اجتماعی ـ سیاسی بازنگری می‌کند و انتقادی هجوآمیز ــ هرچند شعارگونه ــ به مصرف‌گرایی و سازوکار سرمایه‌داری وارد می‌کند.

نمایشگاه گروهی گالری هاگ

 ویدیوی دیگر که حاصل کار «نرگس حسینی» و «آمنه فقیری» است، از فضاهای بیرونی حومه‌ی شهر گرفته شده و شامل دو پلان ساده و کوتاه است. در پلان اول کیسه‌ای پلاستیکی به پای درخت اناری پیچیده شده که دوربین از روی آن حرکت کرده و به‌کندی آسمان و زمین اطراف را نشان می‌دهد و پلان دوم تپه‌ای را تصویر می‌کند که لایه‌لایه در خاک آن پلاستیک و پارچه و زباله‌های دیگر انباشته شده است. در هر دو ویدئو، دوربین به طرزی کشدار روی این تصاویر توقف می‌کند و همین شگرد باعث آشنایی‌زدایی از این تصاویر و مکان‌ها شده و سبب می‌شود تماشاگر این تصاویر را واقعی ببیند، نه‌آن‌که به‌‌عنوان تصویری که بارها دیده شده از آن عبور کند و به تصویر بعدی هجوم بیاورد.

نمایشگاه گروهی گالری هاگ

سادگی و اصرار بر کم‌گویی در این ویدئو و به‌کاربردن ریتم بسیار کُند تا حد سکون، مخاطب را برای چند دقیقه در جای خود نگه می‌دارد و وادار می‌سازد خوب نگاه کند و ببیند. این ویدئو موفق‌ترین اثر «ردپا»ست که علاوه ‌بر آن‌که ادعای نمایشگاه را پاسخ می‌گوید، از آن فراتر می‌رود و چرخه‌ی تولید دورریز را عملاً قطع می‌کند.

نمایشگاه گروهی گالری هاگ

نقدهای قبل به همین قلم را اینجا بخوانید:

نگاهی به اثر مهدی شیری در  گالری پروژه‌های آران

پرونده نقد نمایشگاه‌های سال ۹۷ به قلم سحر افتخارزاده