معمای مکعب غول‌پیکر در چیدمان محیطی کریم اله‌خانی

معمای مکعب غول‌پیکر در چیدمان محیطی کریم اله‌خانی
نگاهی به چیدمان محیطی کریم اله‌خانی در شهر فیروزه، نیشابور
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم سحر افتخارزاده


کریم اله‌خانی، کارشناس ارشد نقاشی، هنرمند هنر محیطی، چیدمان و هنر زمین و مدرس دانشگاه هنر کرمان است. چیدمان‌های محیطی بسیاری از این هنرمند در داخل و خارج کشور به معرض تجربه‌ی مخاطب گذاشته شده. اما اثر اخیر این هنرمند با عنوان “در آن است آنچه در آن است” تفاوتی بارز با آثار گذشته‌ی او دارد؛‌ مسئله‌ی اصلی اله‌خانی در این اثر خودِ هنر و مواجهه‌ی مخاطب با آن است.

نگاهی به چیدمان کریم اله خانی

اله‌خانی در اثر تازه‌ی خود که یک چیدمان محیطیِ مکان-ویژه محسوب می‌شود، مکعبی در ابعاد چهاردرچهاردرچهارمتر با دیوارهایی پوشیده از بوم‌های نقاشی در ابعاد مختلف ساخته است. این چیدمان در بیست‌وهفتم مرداد ۹۸ در نیشابور، شهر فیروزه، روبروی خانه‎ی کمال‎الملک اجرا شده. مخاطب در مواجهه با این اثر به حجمی بسته بر‌می‌خورد که پوشیده از بوم نقاشی است اما تنها می‌توان پشتِ بوم‌ها را دید. مکعب هیچ راهی به درون، برای دیدن نقاشی‌های احتمالی برای مخاطب باز نمی‌کند. این چیدمان محیطی در عین این که مخاطب را دربرمی‌گیرد نیز این توقع را در او بوجود می‌آورد که درونِ درونش هم چیزی برای دیدن باشد اما این توقع بی‌پاسخ می‌ماند. دراینجا امکانِ دیدن، از مخاطب سلب شده و او با قرارگرفتن در فضای تبادل معناییِ حاکم بر مکان قرارگیری اثر و نسبتی که با خانه‌ی کمال‌الملک برقرار می‌کند،‌  به تجربه‌ای جدید از مواجهه با چیزی به‌عنوان هنر دعوت می‌شود. هنری که لزوماً دیداری نیست بلکه وابسته به حضور در محیط اثر است. منظر برای مخاطب معنا‌دار شده و کشف این معنا درون مکعب نیست، در ماهیت آن است.

نگاهی به چیدمان کریم اله خانی

مکعب چهاردرچهاردرچهارمتر اله‌خانی نقدی است بر سازوکار نمایش هنر و به طور مشخص‌تر نقدی است بر بازنمایی نقاشانه و البته خود نقاشی بعنوان مدیومی که از رنسانس، معیار اصلیِ تاریخ‌هنر شد؛ نقاشی سه‌پایه‌ای که از محیط، مکان، بنا خود را جدا ساخت و بعنوان شیء هنری متکی بر فردیت و نبوغ هنرمند شأنیتی خودارجاع پیدا کرد. اثر که بطور معناداری در مقابل خانه‌ی کمال‌الملک چیدمان شده حاکی از چنین نگاه انتقادی‌ای به بازنمایی نقاشانه‌ی آکادمیک قرن نوزدهمی است. مکعب اله‌خانی هیچ منفذی برای ورود مخاطب به درون خود ندارد. بطوری متناقض، خود اثر در دسترس مخاطب است، اما مخاطب دسترسی به نقاشی‌های احتمالی موجود در این کعبه‌ی آمال هنرمند و مخاطب ندارد. در اینجا طعنه‌ی ظریفی که اله‌خانی به امر نمایش و جعبه‌ی سفید گالری می‌زند قابل توجه است. قطعیت و فروبستگی متجسد در این حجم، معیارهای نهاد تعریف‌کننده‌ی آنچه هنر است را به رخ می‌کشد. این مکعبِ مبتنی بر عدد چهار همچون یک مکعب روبیکِ غول‌پیکر، ‌یک معمای پیچیده است که اگرچه اجزای آن جابجا می‌شود اما کلیت آن دست‌نخورده و نفوذناپذیر باقی می‌ماند. مکعب روبیک با جابجایی قطعاتش تغییر ماهیت نمی‌دهد تنها رنگ عوض می‌کند؛ مکعب، مکعب باقی می‌ماند. تنها می‌توان دور مکعب اله‌خانی چرخید و بدون یقینِ حاصل از دیدن، وجود چیزی درون آن را تصدیق کرد. این طعنه‌ی دیگر اله‌خانی است، به هاله‌ی تقدس پیرامون شیء‌ هنریِ منحصربفرد و همینطور قطعی‌پنداشتن آموزه‌های آکادمیک در بازنمایی نقاشانه.

نگاهی به چیدمان کریم اله خانی

اینچنین اله‌خانی نقاشی را به فروبستگی و مقدس‌مآبی متهم می‌کند و تلاش می‌کند از طریق هنر خود شکافی در ساختمان صلب هنر پیشا‌مدرن و البته جریان اصلی هنر امروزِ مبتنی بر نمایش ایجاد کند. مسئله‌ی این اثر، خودِ هنر و تعاریف پذیرفته‎ی آن است؛ چیزی غیرقابل‌دسترس‌ که نمی‌توان با آن ارتباط برقرار کرد. مخاطب این اثر از دیدن محروم شده و بجای آن به پرسش‌گری واداشته شده. و نیز به کاویدن  این امر که آیا همین مکعبی که می‌بیند هنر است؟‌ اگر نمی‌توان با خود این هم ارتباطی برقرارکرد چگونه به نقد هنرِ منفک از مخاطب برخاسته! این اثر اما ارتباط را از دیدن به حضور در فضا و کشف دلالت‌های بینامتنی مکان و حجم چیدمان سوق می‌دهد و اینچنین از تسلطِ تاریخیِ فریبِ دیداری بر ادراک مخاطب فاصله می‌گیرد. میراث کمال الملک در بازنمایی واقعگرایانه‌ی غیرانتقادی و هر شکل دیگری از نقاشی که وامدار این گرته‌برداری با نگاه به غرب بوده و تا امروز به کار خود ادامه‌داده‌است، مسئله‌ی اصلی مورد نقد اله‌خانی است.

نگاهی به چیدمان کریم اله خانی

نگاهی به چیدمان کریم اله خانی

نگاهی به چیدمان کریم اله خانی

نقدهای قبل به همین قلم را اینجا بخوانید:
چرخه‌ی تولید مزخرف در گالری هاگ
نگاهی به اثر مهدی شیری در  گالری پروژه‌های آران
پرونده نقد نمایشگاه‌های سال ۹۷ به قلم سحر افتخارزاده