خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | عکاسی مستند و داستانپردازی
قسمت دهم
دیوید بِیت، ترجمهی محمدرضا رئیسی و مارال زیاری
حرفهنویسنده، تهران، ۱۳۹۵
مجله هنرهای تجسمی آوام تلخیص: نیلوفر تقیپور
فصل سوم: عکاسی مستند و داستانپردازی
عکاسی مستند بهمثابهی مضمونی عامهپسند و فراگیر در مجموعهای از رسانهها، پس از جنگ جهانی اول ظهور کرد و در سراسر سدهی بیستم توسعه یافت. عکاسی مستند را که نه میتوان آن را هنر دانست نه تبلیغات، از این اندیشه ناشی شده است که اطلاعات، آموزش خلاقانهای دربارهی واقعیت زندگی است. ایدهی نشاندادن «زندگی روزمره»ی گروهی از مردم به گروهی دیگر، در اوایل سدهی بیستم، با شتاب فراگیر شد و تا امروز بهمثابهی مؤلفهی مهمی در فرهنگ ارتباط جمعی مدرن، همچنان پابرجاست.
زایش عکاسی مستند، همچون شکلی عامهپسند، با پیدایش رسانههای جمعی فراگیر بهویژه در دهههای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ و حتی در طول جنگ جهانی دوم به لحاظ تاریخی در پیوند است. پیدایش مجلات عامهپسند از اواسط ۱۹۳۰ جریان مستمری از گزارشها و تصاویر خبری را پوشش میداد؛ همچنین داستانهای مستندی از زندگی روزمره را پدید میآورد. در این دوران، عکاسان در عرصهی رسانه، درگیر کار میدانی بودند و برای مجلات و روزنامهها تصاویری فراهم میکردند که منجر به پیشرفت صنعت عکاسی و بهبود کارکرد عکاس/گزارشگر شد؛ بسیاری از عکاسان مطرح مستند کارشان را در این دوران با مجلات شروع کردند.
هدف عکاسی مستند تنها ثبت و ضبط نبود، بلکه به روشنگری و آموزش خلاقانه نیز میپرداخت. این داستانها جهان پرتکاپو و سرشار از زندگی را با نمایش مردم در حین کار نشان میداد.
نظارت سردبیر/ عکاسان مؤلف/ بینش دموکراتیک
تصاویر بهگونهای سازماندهی میشدند که بتوانند معنا و مفهوم خاص خود را بیان کنند؛ آنها برای پدیدآوردن یک تأثیر روانی به شکل خاص، در کنار هم جای میگرفتند و توسط عنوان تصاویر، نوشتهی زیرِ آن و متنی که به معرفی آنها میپرداخت، تقویت میشدند. از آنجا که هنر خلاقانهی صفحهبندی، بر عهدهی عکاسان نبود، همیشه اختلاف سلیقهها و سانسورهایی از سمت سردبیر برای نمایش عکسها وجود داشت که میتوانست بر داستان نقلشده تأثیری اساسی گذارد.
کتاب معروف «براسای»[۱] با عنوان پاریس در شب [۲] نمونهای از کتابـعکسهایی است که با نظارت خود عکاسان منتشر شد که در آنها به عکسها در مقایسه با نوشتههایشان اهمیت بیشتری داده میشد. عکاسی در طی سدهی بیستم بهعنوان یک تکنولوژیِ صنعتیِ مدرن، به بلوغ رسید. سرعت پیشرفت فنی این تکنولوژی نشان میداد که این رسانه، ذاتاً مدرن و دموکراتیک است.
انگیزهی توسعهی تجاری مستندپردازی، برخاسته از میان جنبشهای دموکراتیک تودهای انقلاب ۱۹۱۷ روسیه بود؛ اندیشههای آوانگارد و انقلابی «تولیدگرایی»[۳] در اتحاد جماهیر شوروی و توجهی که به مردم عادی شد، برای یک عکاس یا فیلمساز مستند که از هرگونه بار و بنهی نقاشی یا تاریخ هنر رها بود؛ حقیقت اجتماعی، در فرآیند تکنولوژیک مدرن مستندسازی تجسم مییافت؛ از اینرو عکاسیِ مستند ابزاری بود که در خدمت جنبش وسیعتر دگرگونیهای اجتماعی و گرایشهای آزادیخواهانه قرار داشت.
هدف آگاهساختن جمعیت و تشویق آنها به درک، مشارکت و کسب آگاهی نسبت به زندگی در میان تودهی مردم بود. در کتاب عصر نهایتها نوشتهی «اریک هابساوم»، اشاره شده که در دههی ۱۹۳۰ به ازای یک نفر که روزنامه میخرید، دو نفر بلیط سینما تهیه میکردند؛ در آنزمان سواد جمعی یک رؤیا بود و باور بر آن بود که رسانههای ارتباط جمعی، به جهانی بهتر رهنمون خواهند شد و نیز اینکه اطلاعات را باید همچون آموزش دانست و سرانجام آنکه، آموزش باید به معنای مصلحت اجتماعی تلقی شود.
پینوشت:
- Brassai
- Paris du nuit,
- Productivism ؛ جنبش هنری سال ۱۹۱۷ در روسیه که معتقد بودند هنر باید برای جامعه سودمند باشد و آن را بهعنوان یک صنعت میدانستند.
قسمتهای قبل از خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی را اینجا دنبال کنید: