پژوهشی بر نمایشگاه نقاشی نسیم داوری تحت عنوان منطقالطیر
گالری پروژههای آران
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم نویسنده مخاطب سیما افتخاریراد
کی رسیم آخر به سیمرغ رفیع گر رسد از ما کسی، باشد بدیع
«نسیم داوری» نمایشگاه نقاشی امسال خود را با نام «منطقالطیر» در گالری پروژههای آران از ۱۰ تا ۲۷ آبانماه برپا نمود. نمایشگاهی که اگرچه در ادامه آثار پیشین او، رد پای خود را حفظ کرد اما از نظری بسیار متفاوت از آنها پیش رفت. هنرمند با انتخاب نام منطقالطیر اگرچه میخواهد که مخاطب را در مسیر نمایشگاه عطارمنشانه پیش ببرد اما از همان اولین اثر میتوان درک نمود که راه او صرف نظر از درگیر بودن با همان وادیها و مصائب اما، پیروش با پیروان زمان عطار متفاوت هستند. عطار که پرندگان بالدار را؛ به عنوان نمادی از روح آدمی و پرواز را؛ نشان از عروج و رهاشدگی برای رسیدن به اصلیت او انتخاب مینماید در آثار نسیم داوری تغییر مینماید و شکل تازهای به خود میگیرند. پرنده که برای عطار در داستان منطقالطیر رمز روح یا نفس ناطقه است که از دام تعلقات مادی رهایی یافته و به سوی عالم بالا در پرواز است، برای داوری نشانهای از انسان معاصریست که در اطرافش میبیند انسانهایی که چسبیده به زمین، لشوار در میانه بودن و نبودنشان گیر کردهاند، بیآنکه خبری از بال و پرواز در آنها دیده شود.
در داستان منطق الطیر، مرغان عالم گرد هم میآیند و به دلیل نداشتن رهبر و پادشاه به دنبال شهریار میگردند. هدهد از مرغی به نام سیمرغ سخن میگوید که سرور همه مرغان عالم است. داستانی رمزی که با عبور از هفت وادی برای رسیدن به حقیقت، به خویشتن خویش و یکی شدن مرغان با هم شکل میگیرد. در گذر از این وادیهاست که باید هر بار چیزی از وجود خود را کنار گذاشت و با خود صاف و با دیگران صادق شد تا به مرحله آخر و سیمرغ نزدیک گردید.
نسیم داوری همچون داستان روایت شده پیش میرود اما در طی مسیر، آنچه را که برایش دارای اهمیت بیشتریست، برگزیده و مخاطب را از ابتدا با خود همراه میسازد. در سالن اول هنرمند، به معرفی شخصیتهای خود میپردازد. آثاری که در ابعادی کوچک و نه چندان بزرگ ارائه میشوند، موجوداتی که در کنارههای دیوار و زمین گیر کرده و بیحرکتی باقی ماندهاند. و در سالن دوم مسیری را که باید شخص طی کند تا به خلوص و یکدستی این جهان پی ببرد، نمایش میدهد. مراحل مختلفی که عطار پس از معرفی مرغانش برای رسیدن به سیمرغ، آنها را هدایت میکند. نسیم داوری آثار این سالن را در ابعادی بزرگتر از قبل ارائه میدهد و موجوداتش را با هیبتی دیگر اما با همان ناشناختگی، از کنارههای دیوار میرهاند و در فضاهایی نامشخص و ناکجاآبادهایی باورکردنی میچرخاند تا برای رسیدن به کوه قاف و سیمرغ شدن، آماده شوند.
بیگمان عطار نوعی سمبولیسم را در منطق الطیر در پیش میگیرد. تمثیلی رمزی و سخنانی که از نوعی ابهام در اموری ناگفتنی و اسرار درخود، برخوردار هستند. تمثیلی که از دولایه برخوردار است لایه ظاهری که صورت داستان و عناصر را بیان می کند و لایه درونی معنای پنهان را نگاه میدارد و آنچه برای ساخت یک اثر هنری، بیشتر بروز مینماید باید لایه درونی سخنان عطار باشد. سیمرغ تنها نامیست برای آنچه باید به آن رسید پس نسیم داوری نگاهش را به مفهوم نگاه میدارد و همین سبب خلق آثاری میشود که متفاوت پیش میروند. او به این موضوع توجه نشان داده که عطار در حکایات خود مفاهیم عقلانی را به گونهای کنار هم میچیند که آگاهی سیاسی و اجتماعی و اخلاقی و عرفانی را در هر لایه از داستانها میتوان خوانش کرد. هنرمند میداند که عطار زاده دوره عرفان است و زندگی زاهدانه. تصوف را به زبان ساده و در قالب روایات بیان می کند تا قابل فهم برای هر کسی باشد. از این روی مسیر سمبولیسم او را نیز در آثارش پی میگیرد.
نسیم داوری با بازخوانی منطق الطیر عطار آن را از غبار فراموشی خارج ساخته و نگاهی نو را به درون محتوایی عظیم که بیگمان برای تمامی جهانیان درسی آموختنی در خود دارد، عرضه میکند. متنی که به انسان شناسی کمک شایانی مینماید. هنرمند در این مجموعه اگرچه مطالعه خود را بر روی منطقالطیر عطار بدرستی نشان میدهد اما نگاه خود را نیز وارد آثارش میکند و آن را به صورتی معاصر بیان میدارد. او از شخصیت اصلی داستان که پرنده است شروع میکند. پرندگان داوری از نشان پرنده بودن تنها پر را نگاه میدارند اما نه بالی برای پرواز و نه نوک و منقاری برای آوای خاص و نه پایی برای راه رفتن دارند. چهرههایشان آنقدر اندوهگین است که نمیتوان تصور کرد از پیمودن این راه احساس رضایتی داشته باشند. مرغان او موجوداتی شکل نایافته هستند که در تنهایی خود بیش از آن غرق هستند که یارای عبور از هفت وادی را برای رسیدن به سیمرغ داشته باشند.
هنرمند، مخاطب را مجبور میسازد که هر تابلو را یک به یک بررسی نماید. نمایشگاه او، به مخاطب و منتقد اجازه نمیدهد که حتی از یک تابلو بی توجه بگذرد. تابلوهای او اگرچه برای خود از استقلال برخوردار هستند اما در نمایشگاه هر کدام از آنها در کنار هم کل را میسازند. گویا یک تابلو هستند که با کنار هم بودن، معنا مییابند. هنرمند با اینکارش همان راهی را پیش رفته که عطار میخواسته است. او موجوداتش را آنچنان درگیر موضوع ساخته که جداسازیشان از یکدیگر غیرممکن به نظر برسد. نسیم داوری پرندگان عطار را به انسانهای وامانده معاصر تشبیه میکند موجوداتی بی شکلی مشخص، تلفیقی از سر انسان با بدنی که گاه جنین را به یاد میآورد و گاه تکهای گوشت را که بی حرکتی در گوشهای بر رنج خود غمخوارند. انسان امروزی دورهی نسیم داوری، گرفتار رنج و ملال است، گم کردهی معنا در زندگی خویش است. انسانی است که حتی با زور و اجبار هم به سیمرغ شدن واقعی نمیرسد و بیشتر از پرنده بودن، کرمیست که در زمین میلولد.
نقد نمایشگاههای دیگر را اینجا ببینید.
یکی از تاثیر گذار ترین نمایشگاههای سالهای اخیر ، شاد باش فراوان به هنرمند گرامی …