خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | صحنهپردازیِ واقعیت
قسمت دوازدهم
دیوید بِیت، ترجمهی محمدرضا رئیسی و مارال زیاری
حرفهنویسنده، تهران، ۱۳۹۵
مجله هنرهای تجسمی آوام تلخیص: نیلوفر تقیپور
لحظهی قطعی بهمثابه پریپاتیا / صحنهپردازیِ واقعیت / شاهد عینی
گوتهلد لسینگ[۱]، منتقد و نمایشنامهنویس آلمانی قرن هجدهم، استدلال میکرد که روش آرمانی برای نمایش یک رخداد پیچیده، نشاندادن لحظهی حساس[۲] داستان است. آنگاه که گذشته، حال و آیندهی داستان، در یک نگاه میتواند خوانده و جمعبندی شود.
کاربرد پریپاتیا در تصاویرِ خبریِ موفق دیده میشود؛ بهویژه عکسهای صحنههای جنگ که میتوان آنها را وارث نقاشی تاریخی دانست. درحقیقت، عکسهای پرآوازهی جنگ بدان دلیل موفق هستند که بهنظر میرسد قادرند کل یک رخداد مهم تاریخی را از طریق یک تکعکس، خلاصه کنند.
ترکیببندی، عبارت است از سازماندهی مواد خام در رمزگان عکاسی یا به عبارت دیگر، شکل بلاغی برای ایجاد تأثیر واقعیت است. روش بیطرفانهی توصیفی عکاسی، میکوشد تا از چنین نقدی با مهمجلوهدادن بیطرفیاش از طریق نمایش رودررو، طفره برود. در مواجهه با سوژه، بلاغت رمزگان عکس نیز پا به صحنه میگذارد؛ چنین کاری برای بهکنارنهادن مستندپردازی صورت نمیگیرد. از نظر جان گریرسون، یک مستندپردازی سنجیده، «تفسیری» سنجیده از زندگی حقیقی است؛ تفسیری که پرتوی بر حقایق میافکند.
نویسندهی کتاب، در بحث مستندپردازی، به این میپردازد که خردهژانرهای متفاوتی تفسیر مستند اجتماعی را ارائه میکنند؛ رپرتاژ مشارکت انسانی و زبان حال زندگی را در رخدادها بیان میکند (از دیدگاهی ذهنیتگرا و چندوجهی)، درحالی که عکاسی بهاصطلاح عینیتگرا یا توصیفی، موقعیتی مشخص و فاصلهدار از را صحنه نشان میدهند. علیرغم تفاوتها، هر دو روشهای گوناگونی از عکس صریح هستند و به ایدهی مشاهدهی زندگی، که برای فرمِ مستند بسیار حیاتی است، بستگی دارند.
هدف مستندپردازی، تبدیل بیننده به یک شاهد عینی است. بیننده میتواند با نگاه و دیدگان خود، در آنچه عکاس دیده سهیم شود. گمان میرود این قرارداد میان عکاس و مخاطب، مستقل از هر متنی است که ما در آن تصویر میبینیم و باید به خودی خود، حقیقت را بیان کند. عکاس، نماینده و کارگذار حقیقت میشود و اسنادی را تولید میکند که مسئولیت آنها در قبال حقیقت بسیار زیاد و اخلاقی است. عکسها چیزی را نشان میدهند که ما تمایل داریم وجودشان را باور کنیم؛ اگرچه شاهد عینیبودن، همواره به معنای داشتن یک نقطهی دید مشخص است که با تغییر جایگاه، اعتبار آن نیز دگرگون می شود؛ به این معنا که عکاسی مستند، همواره حاوی یک نظر است.
بیت با شرح وضعیت کاری کارتیه برسون، توضیح عکاسی خیابانی که در شکل سنتی، فردی است دورهگرد که به عابران در ازای بهای ناچیزی پیشنهاد عکسگرفتن میدهد؛ از سوی دیگر، عکاسی خیابانی نوعی از عکاسی است که در آن عکاسان موضوع اصلی خود را از زندگی مدرن وام گرفته و نمودها آن را در خیابان جستوجو میکنند و آن را ابزاری برای تفسیر زندگی روزمره، اما بیعلاقه به اهداف اصلاح اجتماعی یا آموزش عمومی به کار میگرفتند. جذابیت کاری از این دست، در رویارویی پرسهزدنهای آزاد فردی به نام عکاس، به دنبال لحظهی قطعی بهمثابه جلوهای رمانتیک است. این ایده، نهتنها بهخاطر استقلال و شیوهی نگرش، بلکه بهعنوان شیوهای از زندگی، جاذبهی زیادی دارد. از نظر بودلر، فلانور کسی است که شهر را زیر پا میگذارد؛ برای تجربهکردن و آگاهی از زندگی شهری و مدرن.
پینوشت:
[۱]. Gotthold Ephraim Lessing
Pregnant moment .[2]؛ لحظهی حساس، که با واژهی یونانی پریپاتیا (به معنای لحظهی دراماتیک یا تغییر ناگهانی سرنوشت) شناخته شده، لحظهای است که آیندهی داستان را تعیین میکند. لحظهی پیشبینی، هنگامی که داستان در مسیر تعیین سرنوشت است.
قسمتهای قبل از خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی را اینجا دنبال کنید: