اثر آن/جا ست! | یادداشتی بر نمایشگاه غیرحضوری چاردیواری در گالری این/جا
نمایشگاه گروهی چاپ دستی در صفحه اینستاگرام گالری این/جا
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم سحر افتخارزاده
تالار این/جا به تازگی ویدیویی از آثار یک نمایشگاه گروهی چاپ در صفحهی اینستاگرام خود منتشر کرده با عنوان چاردیواری. نمایشگاه فروردین و اردیبهشت ۹۹ برپا خواهد بود و شامل آثار چاپ دستی از این هنرمندان است: نسیم حسنزاده، آنالی وکیلی، شادی سعیدی، سالومه سوزنچی، مهسیما شکریان، سارا کاوه، رویا علیپور، عاطفه محرری، سعیده میقانی، رزیتا نصرتی. ویدیوی نمایشگاه که با عنوان نمایشگاه مجازی منتشر شده با حرکتی نرم و آرام و با موسیقی ملایم بیننده را با خود به حیاط این/جا و سپس به تالار گالری میبرد و بعد از مکثی بر دیوارنوشتهی حاوی عنوان و شعر/استتیمنت نمایشگاه با فریمهای باز و سپس بسته بر هر یک از آثار این نمایشگاه گروهی توقف میکند و در پایان نیز با گشتی کلیتر میان سالنها خاتمه میابد. نرمی حرکت دوربین، موسیقی ملایم و دیزالو فریمها به یکدیگر همگی با کلیت به تصویر درآمده در آثار همراستا و همخوان است. آنچه از طریق تصویر ویدیویی از تابلوهای نمایشگاه دستگیر بیننده میشود آن است که با مجموعهای یکدست و منسجم مواجهیم و نیز چنانچه از تصاویر برمیاید آثار این مجموعه از کیفیت اجرایی بسیارخوبی برخوردارند. این یکدستی آثار مجموعه تاحدی نیز میتواند نتیجهی نوع نمایش آثار در یک ویدیو باشد؛ که به شکلی یکسان و در زمینهای مشترک به سراغ هر اثر میرود.
غیر از یک اثر در دیگر آثار نمیتوان فیگوری انسانی را در کادر تابلوها مشاهده کرد. این عدم حضورفرد در کنار شکل نمایش غیرحضوری-و نه مجازی- با شرایطی که این ویدیو در آن به نمایش درآمده (زمانهی قرنطینه) همسو شده و درکنار عنوان مجموعه به تجسد وضعیت وجودیِ به تصویردرآمده در آثار کمک میکند. مجموعهی چاردیواری از منظر ارائهی فیزیکی آثار و تکنیک اجرایی کیفیت قابل توجهی دارد. از منظر نوع نگاه هنرمندان نمیتوان تمایز و تشخص بارزی میان آثار یافت. مگر در شیوهی اجرا آن هم در یک مورد که هنرمند زیاد درگیر شیوهی ساخت وساز اجرایی، حجم پردازی واقعگرایانه و عمقنمایی نبوده و البته از منظر مضمون نیز از قالب فضای انسانی فاصله گرفته. اگرنه آشکارا میتوان غلبهی عناصر مکانِ انسانمحور و تاکید بر واقعنمایی و سایه پردازی و جزییات را مشاهده کرد. اما آیا در این شکل نمایش میتوان حرفی از جزییات به میان آورد!
خلاء ناشی از عدم حضورفیزیکی مخاطب در مواجهه با اثر در اینجا بیش از هرچیز درعدم امکان دسترسی به جزییات خودنمایی میکند. مسئله در از دست رفتن “هاله”ی اثر نیست -چه بسا چنین ارائهای به دنبال از بین بردن آن نیز هست. مسئله به شکلی بسیار حسّانی، ازدسترفتن جزییاتی است که واقعیتِ دیداری اثر از مجموع آنها گرد میآید. دریافت حسی خراشهای ریز روی پلیت چاپ، ریزهکاری سایهروشنها و جزییات اشیاء و در مجموع دسترسی به نتیجهی تلاش نفسگیر هنرمند در تولید اثر در این ابعاد کوچک، بدون حضور در مقابل اثر حتا اگر لنز دوربین بیشتر از این هم زوم کند، معنایی ندارد. اگرچه این شیوهی نمایش امکان دسترسی را به نوعی برای مخاطب فراهم کرده اما نیز به نوعی دیگر آن را از او سلب کرده است. اثر آنجاست؛ جایی روی دیواری بطور واقعی حضور دارد. اما مخاطب جایی دیگر تصویر ویدیویی آن را میبیند. در این گزارش ویدیویی از چیزی که زمانی بصورت واقعی بر دیواری نصب شده، واقعیت تبدیل به بازنمود شده و حضور و جزییات از دست رفته است.
اتفاقی که در اینجا افتاده و این/جا آغازگر آن است، شاید بخشی از گذاری باشد از تجربهی زیباشناسانهی مواجههی حسی با اثر هنری به تجربهای تکبعدی و گذرا که همهروزه مشابه آن را در مواجهات کمحوصله و زودگذرمان با تصاویر روی صفحه نمایش از سر میگذرانیم. و یا شاید نمودی از آخرین تلاشهای واقعیت برای ادامهی حضور در جهان بازنمودها باشد. و نیز شاید آخرین مقاومتهای شیئیت هنری دربرابر ورود مدیومهای تازه. اما اساسا در زمانهای که هنوز این شیئیت هنری حذف نشده اما نیز امکان حضور برای برقراری ارتباط با آن وجود ندارد، نمایش اثر چه معنایی میدهد! آیا ضرورت وجودی این نوع نمایش معلول تغییری بنیادین در شکل ارائهی اثر است! اگر اینگونه باشد مدیوم هم باید تغییر کرده باشد تا این شکل نمایش را بطلبد. و اگر اینگونه نیست این نوع نمایش پاسخگوی چه نیازی در حوزهی هنر – نه در حوزهی همدلی، سرگرمی یا وقتگذرانی- است!
مطالب مرتبط: