باکارگیف و تئوری اشکال اندیشه
پرونده معرفی هنربانان زن معاصر | قسمت دوم
مجله هنرهای تجسمی آوام: ترجمهی نویسنده مخاطب مرسده گونه
باکارگیف از لحاظ شخصیتی فردی قدرتمند و شهودمدار است و توانایی تاثیرگذاری بسیاری بر روی هنرمندان دارد،
او شغلهای مختلفی مانند استاد دانشگاه، سخنران و منتقد هنری نیز دارد اما خود را پیش از هرچیز یک کیوریتور میداند. کیوریتوری که نسبت به مسائل کیوریتوریال حساس است.
او شخصیتی تاثیرگذار و رمزآلود دارد به همین دلیل در نمایش های خود از توضیح مستقیم مسائل امتناع میکند و صحنه را به کنجکاوی مخاطب میسپارد تا کشف کند و در عوض توجه خود را به نشان دادن مسائلی که در ظاهر نامربوط به نطر میرسند مرتبط میسازد مثلا در نظریهی (تئوری اندیشه) آب نمکی، دربارهی امواج چنین سخن میگوید: “فرکانسهای امواج و جریانهای آبی که ما به واسطهی آنها احاطه شدهایم امواجی هستند که هیچ وقت آرام نمیگیرند و همیشه در حال جزر و مد و تحول هستند ، همچنین این آب و جریان در بدن ما نیز وجود دارد زیرا بدن ما از آب تشکیل شده است.
امواج دریا (آبهای نمکی) ماهیتی دارند که میتوانند هم سازنده باشند و هم نابودگر، امواج فضایی که ما در میان آن زندگی میکنیم و تاثیری مستقیم بر ما و زندگیمان دارند نیز میتوانند تاریخ و دنیای ما را بسازند یا ضربه زننده به آن باشند.
همچنین استفاده از کلمهی امواج در ظاهر میتواند ما را به یاد موج عظیمی از مردم نیز بیندازد.
موضوع قابل توجه در این دوسالانه موضوع تئوری آب نمکی است. دوسالانهی هنری رویدادی است که هر دو سال یک بار برگزار میشود و در آن کارهای هنری به نمایش گذاشته میشوند. مشخصهی اصلی دوسالانه، مسابقهای است که در آن کسی به عنوان برترین هنرمند شرکتکننده در آن دوسالانه برگزیده میشود.
این موضوعی است که به خودی خود دارای چند معنا است. مثل اینکه ما در جهانی میان امواج و آب زندگی میکنیم بدن ما نیز از آب تشکیل شده است و هم چنین این موضوع میتواند به عنوان استعاره ای از خود دریا و بسفر استانبول باشد، راهی که مردم به واسطهی آن از میان امواج به دنیا سفر میکنند و عمل حمل و نقل نیز که در زندگی انسانها مهم است به واسطهی آن صورت میگیرد، همچنین آب نمک در زندگی ما نیز نقش مهمی دارد مثلا به بهبود بسیاری از بیماریها، مشکلات تنفسی و آرامش اعصاب کمک میکند.
او در این تئوری سعی بر ترکیب هنر با دانشهای دیگر دارد، و از هنرمندان سراسر جهان بهره میجوید و آنها را در کنار هم جمع میکند. زیرا باکارگیف سرپرست داکومنتا نیز هست و آن را به مکانهای دیگری در جهان گسترش داده است. حتی محلهایی که به شدت تحت تاثیر جنگ هستند.
همچنین او برای این نمایشگاه خود را از نظر مکانی محدود نمیکند و از فضاهای مختلفی مانند دریاها، شهرها، قایقها و بانکهای قدیمی، گاراژها، باغها، مدارس، مغازهها و حتی خانههای خصوصی و آپارتمانها بهره میجوید.
شاید این یکی از دلایلی است که این نمایشگاه را بسیار روشنفکرانه و عظیم میدانند.
عنوان اول آب نمکی با بخش تئوری اشکال اندیشه در تضاد است زیرا آب نمک مادهای بسیار عینی است درصورتی که اشکال اندیشه در مقابل آن بسیار انتزاعی به نظر میرسد.
عنوان تئوری اشکال اندیشه در بخش دوم آن بسیار هدفمند است و برای ساختن تضادی بین مادی بودن زندگی و فرهنگ و تلاش برای ایجاد نوعی ساختار فکری است. یعنی این عنوان انتخاب شده است تا این مفهوم انتزاعی اشکال اندیشه را به مفهوم عینی و قابل فهم آب نمکی تبدیل سازد.
باکارگیف در نظریهی اشکال اندیشه (آب نمکی) نگاه متفاوتی به مفهوم آب و اندیشه را به تصویر میکشد…
او ارتباط بین کلمهی اندیشه و آب نمک را اینگونه مطرح میکند: اشکال اندیشه بیانگر حضور نوعی آگاهی از وجود داشتن اشکال غیرقابل مشاهده و نامرئی است. الگوهایی که معمولا افراد از آن اگاه نیستند مگر آنکه در حالتی خاص مانند مراقبه قرار گیرند.
این اشکال به صورت کامل تصویری از ذهن نیستند بلکه بازتابی از الگوهای نامرئی و غیر قابل مشاهده ذهن هستند. چیزهایی در این دنیا هستند که جهان مرئی ما را میسازد مانند اشعه ایکس، زندگی امروز ما و این دنیای مرئی ما دنیایی رمزگذاری شده است، کدهایی که زیر دنیایی از آیپد ها قرار دارند و تعیین کنندهی بسیاری از کارهایی است که ما انجام میدهیم و آنچه که هستیم.
قسمت اول این پرونده را در لینک زیر بخوانید: