داستان‌های ناتمام کریم نصر

حیدرزاهدی؛ تندیس: کریم نصر آثار خود را پس از ۵ سال در گالری ویستا با عنوان «کریم نصر هنوز زنده است» به مدت دو هفته از تاریخ ۱۳۹۴/۰۱/۲۸ تا تاریخ ۱۳۹۴/۰۲/۱۱ به نمایش گذاشت. نمایشگاه پیشین آقای نصر در شهریور ۱۳۸۹ به‌طور هم‌زمان در دو گالری «هما» و «آن» با عنوان «آخرین تپه شرق» برگزار شده بود.

در نمایشگاه «آخرین تپه شرق»، نصر به برخورد شرق و غرب توجه کرده بود. او به قدرت تصویرهای غربی و هالیوودی و تاثیر آن‌ها بر فرهنگ ما اشاره کرده بود. به گفته او، این فرهنگ است که در ذهن ما نفوذ می‌کند و این ساختار تصویری دست کمی از حمله نظامی ندارد. او درباره فضای نمایشگاه قبلی‌اش می‌گوید: «کسانی که در تلویزیون مسئول بودند فکر می‌کردند اگر چند صحنه را حذف کنند مسئله حل می شود و نمی‌دانستند که هر فریم این فیلم‌ها برای تاثیر فکری‌اش کافی است. همانطور که نقاشی سنتی ایران یک ساختار دارد که ما را وارد یک فضای خاص دینی می‌کند،‌ تصاویر غیردینی هم چه بخواهیم و چه نخواهیم، آگاهانه و ناآگاهانه ما را با آن ساختار فرهنگی آشنا می‌کند و چه بسا ما آن فرهنگ را بپذیریم بدون اینکه خودمان بدانیم. آن نمایشگاه اعتراضی به این تصاویر و نمادهای خشونت در سینمای غرب بود.»

نصر

از او درباره علت ۵ سال حضور نداشتنش می‌پرسم و اینکه چرا گالری‌اش را عوض کرده است. کریم نصر همیشه اشاره کرده که هنرمند باید با یک گالری کار کند و حتا در نمایشگاه پیشین خود با اینکه حجم و تعداد کارهایش در گالری همیشگی‌اش «هما» جا نمی‌شد،‌ محل گالری را به کلی تغییر نداد و بخشی از کارهایش را به  «گالری آن» برد.  او می‌گوید: « نخست باید بگویم که کارهای من ۲ سال است که آماده است ولی نمی‌خواستم با گالری قبلی کار کنم چون راه و روشش با نوع کار من به‌طور کامل از هم جدا شده بود. به آن‌ها هم گفتم که دیگر من به دردشان نمی‌خورم.»

کریم نصر در ادامه می‌گوید: «در این مدت بعضی از دوستان کارهای من را دیدند و قرارهایی گذاشتیم که البته چون این قرارهایمان با تاخیر فراوان صورت می‌گرفت وقت زیادی از دست رفت. البته در این بین با چند گالری هم صحبت کردم که به نظرم فضای ضد فرهنگی و بسیار کاسبکارانه داشتند. آن‌ها در شروع از کارهایم استقبال کردند اما چون فکر کردند نمی‌توانند کارها را بفروشند ادامه ندادند. آنها انتظار داشتند من خریدارهایم را با خودم بیاورم و آن‌ها فقط پول‌هایشان را بشمارند، در صورتی که مسئله فروش وظیفه گالری است نه هنرمند. کسان زیادی هستند که داعیه کار فرهنگی دارند و کتاب هم چاپ می‌کنند اما به ناگاه از دره مسایل مالی پرت شده‌اند.»

کریم نصر خواسته قلم‌زنی‌‌هایش در این نمایشگاه بازتاب احساس درونش باشند. او می‌گوید: «امروز منطق سفت و سخت و محاسباتی کلاسیک‌ها برای خیلی‌ها آزاردهنده شده است و من هم از این منطق دفاع نمی‌کنم. شاید یک دلیل آزاد بودن قلم‌زنی‌ها این باشد.

نمایشگاه «کریم نصر هنوز زنده است» از چند دسته اثر تشکیل شده است که دسته‌ای در باب شخصیت های معاصر ایران،‌ دسته‌ای اقتباس‌هایی از نقاشان دوره نئوکلاسیک اروپا همچون «رامبراند» «ژاک لویی داوید» و «یوهانس ورمیر» را شامل می‌شود، دسته‌ای مجسمه‌هایی همراه با گیاهانی زنده هستند و دسته‌ای به نقاشی‌های منظره‌ی کوچک اندازه‌تر پرداخته‌اند. سردی فضا و تاش‌های پراحساس نقطه اشتراک تمام این آثار است.

نصر

از چرایی چیدمان کریم نصر می‌پرسم و او این‌طور می‌گوید: «تمام شخصیت‌های این‌جا کسانی‌ هستند که ایده‌هایی داشته‌اند ولی تاریخ نگذاشته ایده‌هایشان را جلو ببرند. برای مثال «مهران مدیری» شخصیت طنزپردازی که چه موافق باشیم و چه مخالف تاریخ نگذاشته حرفش را تا به انتها بزند و در جایی گرمای وجودش گرفته شده و گویی یخ زده است. شاید بهتر بود ما می‌دیدیم ایده این‌ انسان‌ها تا پایان چگونه بوده است.»

مسلم است که فضای سرد کارهای نصر نگاهی بدبینانه دارد که البته نه تنها در نگاهی به داخل ایران بلکه فضای خارج را هم شامل می‌شود. او به حرکت‌ها و اندیشه‌های نئولیبرال در جهان معترض است و اعتقاد دارد که همین نگاه مانع از به ثمر رسیدن ایده‌های بورژازی کلاسیک شده است. او به جنبه‌های اجتماعی در ایران و جهان نگاهی عمیق دارد و روند حذف تامین اجتماعی در نظام سرمایه‌داری امروز را بر ضد جریان‌های خیرخواه گذشته می‌داند.

نصر

کریم نصر خواسته قلم‌زنی‌‌هایش در این نمایشگاه بازتاب احساس درونش باشند اما درباره کل نمایشگاه می‌گوید: «امروز منطق سفت و سخت و محاسباتی کلاسیک‌ها برای خیلی‌ها آزاردهنده شده است و من هم از این منطق دفاع نمی‌کنم. شاید یک دلیل آزاد بودن قلم‌زنی‌ها این باشد. البته در کل نمی‌خواستم فضای رمانتیک را به طور کامل القا کنم و کما اینکه در شخصیت‌های ایرانی که کار کردم این فضای رمانتیک وجود ندارد.»

[foogallery id=”7621″]