یاغیگر دیروز، امروز و فردا… انهدام موزهی طبیعی!
گزارشی از پروژهی هنر در روستا
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم محمد ستونه
«پیرترین یا قدیمیترین جنگل دنیا در ایران»، «یادگاری از اولین دوره جنگل روی زمین»، «فسیل زنده»، «بازماندهای از دوران سوم زمینشناسی و عصر یخبندان» و «موزه طبیعی» همه عنوانهایی هستند که به جنگلهای هیرکانی در ایران داده میشود که خود به تنهایی یک پارک ژوراسیک منحصر به فرد است!
جنگلهای هیرکانی یکی از منحصر به فردترین نوع جنگلها در دنیا هستند که همچون نوار سبزی بر شیبهای شمالی جبال البرز قرارگرفته و سواحل جنوبی دریای خزر را میپوشاند. این ناحیه از حوالی آستارا در شمال غرب تا حوالی گرگان در شرق ایران ادامه مییابد که در تیرماه سال ۱۳۹۸ به ثبت جهانی رسیده است.
این جنگلها در حال حاضر میزبان ۲۹۶ گونه از انواع پرندگان و ۹۸ گونه از پستانداران میباشد. انواع مختلف گونههای گیاهی مانند توسکا از نوع کرک که در ایران رو به انقراض است و نیز سهقلو انجیلی، انار، ممرز، بلوط، لیکلی یا کرات خرمندی، لرگ، ملج، انواع مهم شمشاد، ازگیل جنگلی و یاس وحشی در این جنگل اقامت گزیدهاند. همچنین دارای گونههای جانوری ازجمله پازن (کل و بز)، خرس، پلنگ، مرال، شوکا، روباه، گرگ، خوک، کبک دری، کبک معمولی، عقاب طلایی بوده که بهطورکلی از نظر زیستمحیطی از اهمیت فراوانی برخوردار است.
اهمیت حفاظت از محیطزیست بهعنوان بخشی از زمین که محل زندگی و میراثی برای آیندگان است، بر هیچ فردی پوشیده نیست و از طرفی بهرهبرداری بیرویه از جنگلها بیش از هر چیزی این بنای ارزشمند را در مسیر نابودی سریع قرار داده است.
به گفتهی فعالان محیط زیستی تصمیم خطرناک واگذاری زمینهای حاشیه آزادراه تهران- شمال و یا به عبارتی واگذاری، بهرهبرداری و فروش این زمینها همه اکوسیستم منطقه را و ازجمله ‘جنگلهای هیرکانی’ را که بخش اعظم آن در استان مازندران واقعشده است، نابود خواهد کرد. جالب است بدانیم استان مازندران دارای بیش از یک میلیون هکتار عرصهی جنگلی است که معادل ۵۳ درصد کل جنگلهای شمال کشور میباشد، درحالیکه ۲ استان دیگر گلستان و گیلان فقط ۴۷ درصد از وسعت جنگلی شمال کشور را در اختیار دارند. این نسبت در ثبت جنگلهای هیرکانی نیز حفظ شده است به طوری که از ۱۲ لکهی جغرافیایی ثبت شده در میراث جهانی یونسکو ۶ لکه مربوط به مازندران است.
جنگلهای هیرکانی قدیمیترین جنگل ایران است؛ با این حال، سرنوشتی که برای این جنگلها در حال رقم خوردن است بسیار بغرنج است، مسئله فقط آزادراه و ساخت آن نیست. در بسیاری از کشورهای دنیا و در دل جنگلهای انبوه جادههایی ساختهشده و میشوند. فعالان محیطزیست بر این باورند که باید به شکلی بنیادیتر مسئله را ببینیم و آن نبود رویکرد کارشناسانه در سازمانهای دولتی است. اگر جنگلها را از بیرون و وقتی در جادهها هستیم نگاه کنیم درختان انبوه و به هم چسبیده را میبینیم ولی اگر کمی وارد جنگل شویم به ناگاه با فضاهای خالی مواجه میشویم که بهاصطلاح به آن کچلی جنگل میگویند و این اتفاقی است که برای بسیاری از جنگلهای ما افتاده است که خود نمونهی بارز دیگری از چالش موجود در روابط انسان با محیط پیرامون خود بوده است.
از دیرباز انسان همیشه دارای رابطهی عمیقی با طبیعت و محیطزیست بوده است، حال برای ارضای نیازهای غریزی یا پاسخگویی به نیازهای عاطفی و روحی؛ تا آنجا که بارها و بارها ادیبان، دانشمندان و عارفان از طبیعت بهعنوان مادر انسان نام بردهاند؛ از همین رو عموم افراد از هر نژاد، گروه و گرایشی در آیینها و مراسمات مختلف نسبت به طبیعت احساس مسئولیت یا کنش داشتهاند که هنرمندان را میتوان پیشتاز این عرصه دانست؛ برگزاری جشنوارههای مختلف، فیلمهای کوتاه و مستند با رویکرد محیطزیست از سوی سینماگران، برپایی مجالس شعرخوانی با رویکرد طبیعت و محیطزیست توسط شاعران، برپایی کنسرتهای موسیقی علیالخصوص موسیقی نواحی (فولکلور) که به خوبی به رابطهی عمیق انسان با طبیعت اشاره دارد و نیز میتوان به حضور پررنگ اهالی هنرهای تجسمی در فستیوال و نمایشگاههای مختلف اشاره کرد.
بر همین اساس گروهی دغدغهمند به راهبری حامد مشمولی و با مشاورهی جلال مشمولی تحت جریان پروژهی هنر در روستا با همکاری گالری بام به مطالعهی دقیق مناظر و مکاننگاری جنگلهای هیرکانی در قالب طراحی میپردازند و آن را ثبت نموده تا با وجود همهی کاستیها و کمکاریهای صورت گرفته تا به امروز، بتوان این آثار ملی را جاودانه کرد و در اختیار آیندگان قرار داد.
جلال مشمولی در همین رابطه اذعان میدارد که: “شروع پروژهی هنر در روستا به این دلیل بود که میخواستیم هنر را در روستا گسترش و رواج دهیم و دغدغههای متعالی خود را (زیستمحیطی و طبیعت) را در قالب هنر و زبان همگانی بیان کنیم؛ اواسط دههی هشتاد، بیشتر موضوعاتی که ما را درگیر کرده بود مسائلی نظیر آبهای زیرزمینی، حفاریهای بیرویه، انقراض ماهیها و… بود، اما از سال ۸۹ موضوعات مهم دیگری مثل درخت و جنگلهای هیرکانی به حوزهی کاری ما اضافه شد که همان وقت بازتاب رسانهای زیادی داشت و خیلی از افراد و هنرمندان در استانهای مختلف را درگیر کرد که به بیانهای مختلف ازجمله عکس، مستند، پرفورمنس، نقاشی و… احساسات خود را در این زمینه نشان دهند؛ لیکن امروزه پا فراتر گذاشته و با تمام توان و جدیت در تلاشیم جدای از بیانات احساسی گذشته، بهصورت جدی و تخصصی به مکاننگاری و مستندنگاری بپردازیم”
حال به اهمیت مکاننگاری در طول تاریخ و نیاز به شناخت آن اشاره میکنیم؛ مکاننگاری یکی از آشناترین ژانرها در تاریخ نقاشی بهعنوان یک رسانهی هنری است، رواج برخی از ژانرها در نقاشیِ یک دوره یا جغرافیای خاص اساساً امری تاریخی به معنای وابسته به عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، در حقیقت میتوان از آن بهعنوان عاملی مهم در جهت حفظ و شناخت فرهنگ، تمدن، تاریخ و جغرافیای یک منطقه و ملت نام برد؛ اما جالب توجه است بدانیم که اروپا با وجود سابقهی کمتر در تمدن، پیشینهی طولانیتری در مکاننگاری داشته و شاید بتوان گفت که این امر مدیون سنت و مکتب مارکسیسم بوده است که مطالعهی تاریخ معاصر هلند، روسیه و فرانسه دال بر این ادعاست، از همین روست که بسیاری از منابع و مستندات تاریخ و جغرافیا و بهطور کل تمدن اروپا در دسترس بوده و بالعکس در کشور ما مستندات و مآخذ وسیعی موجود نیست مگر چند عکسِ به مرور زمان مستهلکشده یا چند اثر از هنرمندانی نظیر کمالالملک که آن هم به اختیار خویش و نه تحت عنوان یک اصل و جریان، به نگارگری طبیعت، مشاهیر، جلوههای اجتماعی و… پرداختهاند؛ بنابراین مکاننگاری صرفاً یک عکس یا تصویر یا نقاشی ساده نیست، بلکه نمایی است که حاوی پیغام از جریانات اجتماعی، سیاسی، تاریخ، هنر و فرهنگ یک ملت و قوم و منطقه است و همهی تلاش هنر در روستا این است که به این وسیله میراث ماندگاری از تاریخ و جغرافیا و هویت وطن برای آیندگان بر جای گذارد.
از آنجا که ایدهی این پروژه و شکلگیری و حرکت گروه توسط حامد مشمولی صورت گرفته خوب است که بهعنوان حسن ختام بخشی از صحبتهای او را بخوانیم که خالی از لطف نیست؛ ” همهی تلاش و دغدغهی من این بوده که بتوان تمامی اقشار را درگیر این موضوع کنم… برقراری ارتباط بین دههی هشتاد و نودیها و طبیعت و طراحی یکی از ایدهآلهایم بود… اگر به تاریخ فرانسه رجوع کنید میبینید که چه آثار مهمی در ثبت و انتقال پیام به نسلهای جامعه مؤثر بودند که هنوزم هم هستند… شکلگیری انقلاب، ساخت برج ایفل، جنگهای جهانی، اجتماعات مردم در میدان شارل دوگل و چه و چه… یا به همین ترتیب آثار ونگوگ… من دغدغهی سرزمین و وطنم را داشته و دارم، شروع این حرکت و مکاننگاری از روستای کرچنگ زادگاهم، قائمشهر زده شد و سپس به جنگل نسوم ( که متأسفانه در طرح آزادراه تهران-شمال قرارگرفته) پرداختیم و به همین ترتیب این دغدغه بزرگتر شد تا به حرکتی همگانی برای ثبت و حفظ آثار ایران تبدیل شود”
یادداشتهای دیگر به همین قلم را اینجا بخوانید:
از خیال ناتمام تا روح زنانهی مجسمهها
تکوین و پردهی آخر در گالریهای مازندران
چشمهای بسته، کلکسیون درد و هرززاد
گفتگوهای دیگر از محمد ستونه:
من مش خروسخان کوتنایی هستم | گفتگو با حامد مشمولی
هنرمند به مثابه چشمهای که سیراب میکند | گفتگو با احمد نصرالهی
ناصر شاکری، از تئاتر تا شرقشناسی و آثار بینارشتهای | گفتگو با ناصر شاکری
آفرینشی از جنس خیال در آثار رحیم مولاییان | گفتگو با رحیم مولاییان