گفتگو با سهیل مختار | رستگاری در منتها
پرونده هنرمندان در حال طلوع | قسمت سوم
مجله هنرهای تجسمی آوام: نویسنده مخاطب فرانک فریدونی
سهیل مختار متولد سال ۱۳۶۴، فارغالتحصیل کارشناسی نقاشی از دانشگاه هنرومعماری است. وی ۳ نمایشگاه انفرادی در گالری دلگشا ۱۳۹۸، گالری اُ ۱۳۹۴، گالری شیرین ۱۳۹۳ را در کارنامه خود به ثبت رسانده و تاکنون در ۶ نمایشگاه گروهی گالریهای آریا، آرتسنتر، خانه هنرمندان، جرجانی، محسن و دلگشا شرکت کرده است.
پیشینه فعالیتهای هنری سهیل مختار را میتوان در تمایلات کودکی و نوجوانی او به کاریکاتور، تذهیب، مینیاتور و بخصوص علاقه و پشتکار او در طراحی جستجو کرد. او اسلوب خاص خود را در جستجوهای مداومش در متدهای طراحی هنرمندان بزرگ و حضور در کلاسهای داریوش حسینی یافته است.
- آقای مختار درباره موقعیت هنر در دوران خودتان چه نظری دارید؟
صحبت کردن در مورد هنر معاصر پیچیدگیهای خودش را دارد؛ که لازمهاش شناخت جنبشهای هنری و جریانات اجتماعی و بستری است که این آثار در آن تولید میشوند و همین امر کار را سخت و دشوار میکند. در غرب با یک سنت تصویری مواجه میشویم که پیشینه چند صدساله دارد که هرکدام بهنوعی موجب وسعت هنر و بهنوعی گسترش تصویر میشوند. این جریانی هست که ادامه داشته و خواهد داشت و در هر دوره هنرمندان زیادی میآیند و کار میکنند و در طول زمان تعدادی از آنها باقی میمانند و ارزشمند میشوند. فکرمیکنم نتیجهگیری در مورد اثر هنری و هنرمند را تا حدودی باید به زمان سپرد. باید زمان بگذرد و ببینیم چه هنرمندانی ارزش ماندگاری دارند؛ و این در مورد هنر معاصر در ایران هم مصداق دارد.
- تحت تأثیر کدام هنرمند یا جریان و سبک هنری بودهاید؟
فعالیتهای من درگذشته تأثیرات زیادی از هنرمندان و جنبشهای مختلف میگرفت؛ و مدتها به دنبال پژوهش، بررسی و مطالعهی متد و روشهای هنرمندان برجسته تاریخ هنر بودم و این تفحص باعث شد شناخت عمیقی در حوزه تصویر برای من اتفاق بیفتد؛ اما درسالهای اخیر تلاش من برای فاصله گرفتن از آنها و پرداختن به الگوهای ذهنی، تجربیات شخصی و درونیاتم بوده است.
- در نقاشیهای شما چه اتفاقاتی رخ میدهد؟ درباره چه چیزی با مخاطب گفتگو میکنید؟
قبل از اینکه بخواهم وارد بحث محتوایی آثارم بشوم باید بگویم که فرم برای من دارای اهمیت خاصی است. در طی این سالها تلاش میکردم به بیان فرمی شخصی برسم که متناسب با درونیات و ذهنیاتم باشد؛ اما اینکه این تلاش من تا چه حد به ثمر رسیده و در کجای مسیر قرارگرفتهام چیزی است که شاید لازم باشه یک منتقد در مورد آن صحبت کند. در مورد محتوای کارهایم باید بگویم دورههای مختلف کاری داشتهام که در هر دوره گرایشهای خاص خودش را داشتهام و هرکدام صحبتهای خاص خودش را میطلبد. اما من ترجیح میدهم در حال حاضر در مورد مجموعه اخیرم صحبت کنم.
- انسانهای بیبدن؟
بله مخاطب با سرهایی روبرو میشود که بدن ندارند و در هوا معلق هستند، آدمهایی که گویی از قید تن رهایی یافتهاند و این رهایی از تن که بهنوعی اشاره به دنیا و امور زندگی دارد باعث شده آنها به آرامش و رضایت قلبی برسند و میتوان این رضایت را در چهره آنها دید و لبخندشان نشانه آن رهایی است و در کنار چهرهها منبعی از نور قرار دارد. گاهی بهصورت شمع و گاهی به شکل یک چراغ یا چراغقوه. این نور برای من اشاره به یک امر قدسی و معنوی دارد؛ نوری برای روشن کردن ادامه راه و مسیر. از طرفی این المانها در محیطی قرارگرفتهاند که اشاره به منطقه خاص یا جغرافیایِ انسانیِ خاصی ندارند. یا بهتر بگویم منطقهای خاص و ممنوعه برای افرادی خاص؛ که باید برای رسیدن به آن از فیلترهایی عبور کرده باشند که بتوانند اجازه ورود به آن مکان را داشته باشند. بهشتی است برای آنان که خوب بودند و خوب زیستند و حالا شایسته آناند در این خوشی، نور و آرامش قرار گیرند.
- مخاطبین شما معمولاً در مورد آثارتان چگونه صحبت میکنند و چه نظری دارند؟ دریافت آنها از اثر همان چیزیست که میخواهید بیان کنید؟
این فاصله بین برداشت هنرمند و هدفی که هنرمند دارد همیشه وجود دارد. این فاصله زمانی کم میشود که هنرمند کاملاً از بیان و اهداف ذهنی خود اطلاع داشته باشد. طرف دیگر قضیه مخاطب است و اینکه تا چه حد با فرهنگ بصری و درک هنر آشنا باشد تا چه حد دارای عمق ذهنی باشد و تا چه اندازه روند کار هنرمند را دنبال کرده باشد. همهی این موارد است که باعث درک بهتر اثر هنری خواهد شد. در مورد تجربه شخصی من هم به همین شکل بوده. زمانی که عملکرد بهتری در کار داشتهام و با مخاطبی که دارای درک تصویری بهتری بوده روبرو شدهام و با گفتگویی که بین ما بوجود آمده باعث نزدیکی بیشتر مخاطب با اثر شده که البته این یک رابطه دوسویه است.
- شبکههای اجتماعی تا چه حد میتوانند به هنرمند کمک کنند؟
این یک فضای مناسب است برای هنرمند، برای نشان دادن اثر در طیفی گستردهتر، ارتباط با هنرمندان دیگر و اطلاع از جریانات هنری. برای من بسیار کارآمد بوده. البته با توجه به اینکه هر نوع فعالیتی در این شبکهها مستلزم کنترل و درایت همیشگی خواهد بود؛ زیرا این شبکهها آسیبهای فکری، شخصیتی و کاری خاص خود را دارند.
- چه نوع ارتباطی بین ابزار و متریال و آنچه در ذهن دارید برای کار و اجرای شما وجود دارد؟
همیشه برای من تجربه کردن با ابزارهای مختلف هنری اهمیت زیادی داشته و دارد. سعی من همیشه این بوده که در دورههای مختلف تجربههای مختلف و متفاوتی در این حوزه داشته باشم. مدیومها و ابزارهای زیادی را تجربه کردهام و همهی این تجربهها در حال حاضر برای ارائهی ایدئالهای ذهنی به کمک من آمدهاند.
- درباره فرم در کارتان بگویید. چگونه به آن رسیدهاید؟
در مورد فرم باید بگویم از زمانی که فعالیت تجسمی را شروع کردم همیشه همراه من بوده. این مبحثِ بسیار پیچیدهایست به همین جهت اگر بخواهیم وارد جزییات شویم چندین جلسه نیاز به صحبت داریم. ولی فرایند آنچه من در ارتباط با فرم در کارم تجربه کردهام شاید بشود به سه مرحله تقسیم کرد؛ مرحله اول هنرمند فعالیتش را آغازمیکند وسعی دارد اصول به تصویر درآوردن فرم اشیا را یاد بگیرد در این زمان بهترین روش، فعالیت آکادمیک زیر نظر یک فرد مجرب است و این براساس میراث تصویری که برای ما در تاریخ هنر وجود دارد میتواند اتفاق بیفتد. در مرحله بعد فرد با توجه به فعالیتهای آموزشی و گرایشات تصویری که دارد، به دنبال الگوها و هنرمندانی میگردد که با فضای فکریاش سازگار باشد. این الگوها به هنرمند کمک میکنند که مسیر بهتری را طی کند. در پایان وارد بستری میشویم که پیچیدهتر و دشوارتر از قبل میشود؛ حالا باید ببینیم با دورههای آموزشی و دانش تصویری که داریم قرار است چهکاری انجام دهیم. زمانیکه این پرسش در ذهن هنرمند شکل میگیرد میتوان گفت که فعالیت هنری واقعی هنرمند آغازشده است. اینکه آیا هنرمند میتواند چیزی را به این الفبای دیرینهی تصویر اضافه کند یا نه. این اتفاق شاید در فرم یا فضا یا هرمبنای تصویری دیگری باشد. البته شاید این مرزبندیها در عمل و درواقع تا این حد قاعدهمند و سیستماتیک نباشد و قطعاً در عمل حالوهوای دیگری پیدا میکند. درنهایت تفکر من این است که اگر این مراحل به درستی و با کار، مطالعه، اندیشیدن و تجربههای مختلف زیستی طیشود، نتیجه مطلوبی در انتظار خواهدبود.
- شما هنرمند هستید. زمانیکه جامعه هنری و علاقهمندان بهنوعی به آثار شما توجه میکنند، این توجه چه تأثیری در شما دارد؟
توجه مخاطب دریک حالت زمانی است که تعریف و تمجیدی لفظی یا بهصورت متنهایی در نشریات چاپ میشوند؛ این شاید بتواند برای هنرمند دلگرمکننده باشد؛ اما در حد مطلوب آن. چراکه اگر این توجهات بیشازحد ظرفیتهای اثر و هنرمند باشد و اثر شایستگی این توجه را نداشته باشد، نهتنها سازنده نیست بلکه میتواند مخرب و وهم برانگیز هم باشد. چیزی که این روزها بسیار شاهد آن هستیم. حالت دیگر، وجه اقتصادی آن است. زمانی که اثری خریداری میشود، میتواند برای هنرمند بسیار یاریرسان باشد. هنرمند از این طریق میتواند بستر فعالیتهایش را گسترش دهد؛ اما به نظر من بهترین حالت توجه «نقد» است که این اتفاق متأسفانه در ایران دچار چالشها و آسیبهای بسیاراست و پیشینه علمی چندان معتبری ندارد؛ و با صحبتهای جدی در مورد آثار هنری روبرو نمیشویم؛ و زمانی که نقد مناسبی صورت نگیرد هنرمند کمتر متوجه جایگاه خودش در عرصه هنر میشود. حتی بعضاً ممکن است نهتنها متوجه جایگاه خود نباشد بلکه دچار توهماتی هم باشد که متأسفانه بازهم این روزها شاهد آن هستیم.
- از میان کارهایتان به کدامیک بیشتر علاقهمندید و چرا؟
میتوانم بگویم کارهایی برای من جذابتر هستند که اتفاقات تصویری بهتر و مطلوبتری در آن رخداده باشد؛ و توانسته باشم محتوایی که مدنظرم بوده بهواسطه فرم بهتر بیان کنم. کارهایی که در این گفتگو نشان دادهام برای من جزو آثار شاخصم هستند.
گفتگوی قبلی را اینجا دنبال کنید:
امیرحسین اکبری علویجه | گفتگو در تهران به روش سامورایی
گفتگو با سپهر علیمحمدلو | لازمانی که در زمان اتفاق افتاد
گفتگو با زهرا نوری زنوز | ابتدای چشمانداز
گفتوگوهای دیگر را در لینک زیر دنبال کنید: