هارولد آنکارت با عادت‌های متفاوت و نگاه متفاوت به هنر

هارولد آنکارت درختان خوش‌رنگ و لعابش را به چلسی می‌آورد
نقاشی با عادت‌های متفاوت و نگاه متفاوت به هنر
معرفی هنرمند: قسمت اول
نوشته‌ی جولیا فلسنتال[۳] | ۸ سپتامبر ۲۰۲۰
مجله هنرهای تجسمی آوام: ترجمه معصومه شیخی

هارولد آنکارت
هارولد آنکارت در استودیواش در بوشویکِ بروکلین.

مطلب پیش‌ِرو پرونده‌ای کوتاه مشتمل بر معرفی و گفتگو با هنرمند بلژیکی هارولد آنکارت[۱] است که نگاه متفاوتی به هنر دارد که در چندین قسمت منتشر می‌شود. در قسمت اول به معرفی این هنرمند می‌پردازیم و در بخش‌های بعدی مصاحبه جامع و جذابی از او خواهیم داشت.

هنرمند بلژیکی نمایشگاه جدیدی از نقاشی‌هایی در اندازه‌های بزرگ در گالری دیوید زویرنر[۲] برگزار می‌کند که دنیای طبیعی را در فوکوس و خارج از فوکوس نمایش می‌دهد.

هارولد آنکارت، نقاش ۴۰ ساله بلژیکی ساکن آپر ایست سایدِ منهتن است اما روزهایش را در بوشویکِ بروکلین در استودیویی در طبقه‌‌ی همکف سپری می‌کند که تکه‌های پارچه، راکت‌های پینگ‌پونگ، بوته‌های گوجه‌فرنگی و مقادیر زیادی استیک رنگ‌روغن (کارماده‌ی موردعلاقه‌اش) همه جای آن پراکنده‌اند. دریکی از ملاقات اخیرم، در گوشه‌ای از استودیو چندین پایه‌ی نگه‌دارنده‌ی مجسمه بود که روی آن‌ها نقش‌برجسته‌های بتنی از استخرهای مینیاتوری قرار داشت. (این نقش‌برجسته‌های رنگارنگ مانند آب‌سنگ‌های سه‌بعدی روی مربع‌های جوزف آلبرز[۴] به نظر می‌آمدند.) روی دیوارها بوم‌های عظیمی آویخته شده که درخت‌های تنهایی را نمایش می‌دهند و دو تابلوی سه‌لتی پراکنده – که یکی منظره‌ای کوهستانی و دیگری منظره‌ای از دریا را نمایش می‌دهد که به‌عنوان ادای احترام به نقاشی‌های دیواری هنرمند سوییسی-کالیفرنیایی، گوتاردو پیازونی[۵] (۱۸۷۲-۱۹۴۵) کشیده شده‌اند. آنکارت چند سال پیش این نقاشی‌ها را در سان‌فرانسیسکو در موزه‌ی دی یانگ دید و تحت تأثیر آنچه «زیبایی ساکت و بی‌تکلف» می‌نامدش، قرار گرفت.

هارولد آنکارت
نقاشی‌های سایز بزرگ آنکارت از درختان، هر دو بدون نامند و در بالای مجسمه‌های بتنی استخر که هنوز رنگ‌آمیزی نشده‌اند، آویخته‌ شده‌اند.

بیشتر این آثار ماه آینده در نمایشگاه «نور متحرک» که اولین نمایشگاه انفرادی این هنرمند در نیویورک با همکاری گالری دیوید زویینر است، به نمایش درمی‌آیند. عنوان نمایشگاه سه معنا دارد که به روش سفر کردن موردعلاقه‌ی آنکارت (تنها با ساک دستی)؛ به تلاش او برای زمین نهادن «بار سنگین» گذشته‌ی تاریخی هنر در آثارش؛ و همچنین به چگونگی فیزیکی انتقال رنگ توسط نور از سطح نقاشی به چشم اشاره دارد. حرکت، تم اصلی هنر آنکارت و همچنین زندگی‌ او است – از تصمیمش برای مهاجرت به ایالات‌متحده پس از به پایان رساندن دانشکده‌ی هنر در بروکسل تا پیشرفت غیرمنتظره‌ی پیکره‌ی آثارش، مجموعه‌ای از طراحی‌هایی که در زمان سفر جاده‌ای در سراسر کشور پشت ماشینش کشیده است که بعدها در مجموعه‌ی «مِنیل» در هوستون به نمایش گذاشته شدند (تعدادی از آثار این نمایشگاه در لس‌آنجلس خلق‌شده‌اند، جایی که آنکارت طی پاندمی کووید ۱۹ به آنجا کوچ کرده است). او نقاشی کردنش را به پیاده‌روی‌ای تشبیه می‌کند که در آن مسیر مشخص نیست و روی در استودیواش عبارت «پرسه‌زن اعظم» نقش بسته است؛ نام مستعاری که آنکارت به خود داده است – آن‌طور که خود می‌گوید «نه به آن شکل خوش‌لباس و تنبل‌وار قرن نوزدهمی‌اش، بلکه بیشتر به‌صورت کسی که پرسه می‌زند و سعی دارد لحظات شاعرانه‌ را از دل منظره‌های روزمره شهری بیرون بکشد. به نظرم این‌طوری یاد گرفتم که هنرمند شوم: با قدم زدن در خیابان‌ها، نه با عذاب دادن خودم در استودیو.»

هارولد آنکارت
آنکارت سیگار مارلبرو لایت می‌کشد، اما نه وقتی در حال نقاشی است. «چون دست‌هایم را لازم دارم. ترجیح می‌دهم وقتی نقاشی‌ها را نگاه می‌کنم، سیگار بکشم.»
هارولد آنکارت
مدادهای روغنی که کارماده‌ی موردعلاقه‌ی آنکارت است و مجبور نیست از تربانتین یا سایر خشک‌کننده‌های مضر استفاده کند. او می‌گوید: «دوست دارم نقاشی باشم که توانایی بوییدن غذایم را دارد.»

اما اوضاع همیشه این‌گونه نبود. علاقه‌ی اولیه‌ی هارولد آنکارت به طراحی در سال ۲۰۰۱ او را به سمت ثبت‌نام در دانشکده‌ی هنر دانشگاه ملی هنرهای تجسمی لاکامبر بلژیک سوق داد، جایی که در آن سبک پست‌کانسپچوالیسم مد بود و استادانش بر این عقیده بودند که نقاشی مرده است. آنکارت الآن به این طرز فکر می‌خندد – «اگر نقاشی مرده بود، مرگش فقط دو دقیقه‌ی بین ۱۹۸۱ و ۱۹۹۲ طول کشیده بود.» – اما سال‌ها زمان و جابه‌جایی‌ای به عرض اقیانوس اطلس نیاز بود تا بتواند ذهنش را از آن عقیده آزاد کند. این روزها، این اندیشه را که هنرش باید حتماً معنایی داشته باشد، رد می‌کند، فلسفه‌ای که ریشه در این باور دارد که در این دنیا هیچ‌چیز تازه‌ای وجود ندارد. او با خوشحالی بیان می‌کند: «به نظرم این ایده که بخواهیم کار تازه‌ای انجام دهیم، بسیار احمقانه است.» وقتی پای نقاشی در میان باشد، آنکارت هم مشتاق و هم بازیگوش به نظر می‌رسد، این حقیقت که اغلب روزهایش را روی زمین و به خط‌خطی کردن بوم‌هایش بارنگ‌های قوی می‌گذراند، برداشت دوم را قوت می‌بخشد. ترکیب‌بندی‌هایش تقلیدی از پاپ آرت یا دست‌کم از کتاب‌های کمیکی که در دبستان می‌خواند، به نظر می‌رسد؛ اما در سطوح نقاشی‌های آنکارت که پر از لکه و پستی‌وبلندی‌هاست رد استیک‌های رنگ‌روغنی‌ را می‌توان دید، اثری از همواری پاپ آرت وجود ندارد. او از این لذت می‌برد که این کارماده‌ «هیچ جایی برای پنهان شدن» در اختیارش نمی‌گذارد.

ادامه معرفی و گفتگو با هارولد آنکارت را در قسمت بعدی دنبال کنید…

پی‌نوشت:

[۱] Harold Ancart

[۲] David Zwirner Gallery

[۳] Julia Felsenthal

[۴] Josef Albers زاده ۱۹ مارس ۱۸۸۸ – درگذشته ۲۵ مارس ۱۹۷۶ نقاش و معلم آمریکایی متولد آلمان بود. او از مدافعان انتزاع هندسی و از برجسته‌ترین رنگ پردازان سده بیستم بود

[۵] Gottardo Piazzoni

منبع: نیویورک تایمز

عکس‌ها : آندره لارو