نمایش سمانه یوسفی در گالری والی با عنوان «دهلیز»
به سفیدی ملحفههای بههمریخته تختخواب
مجله هنرهای تجسمی آوام: حافظ روحانی
نخستین نمایشگاه سمانه یوسفی در والی به او امکان میدهد تا مهارت فنیاش را به ما نمایش دهد. از این منظر نمایشگاهِ «دهلیز» فارغ از هر نکتهی دیگری، فرصتی است برای تماشای توانایی طراحی و مهارت تکنیکی این هنرمند و تماشای هر مهارت و توانایی معمولاً وجدآور است و باعث سرخوشی.
تباین میان درجات مختلف خاکستری به عنوان یکی از امکانات بنیادینِ بصری طراحی در این آثار باعث شده تا یوسفی با تأکید بر این کیفیت هم ترکیببندیهایاش را سامان دهد و هم موفق به فضاسازی در آثارش شود. این قابلیت بصری را میتوان در تباین میان موتیفهای بصری هنرمند مشاهده کرد، جایی که او با تأکید بر روی دستها (در پیکرهها) و یا پارچه و تختخواب بههمریخته مایهای مشترک را در آثار تکرار کرده و از این طریق حال و هوای یکسانی را در تمام آثار نمایشگاهاش تشدید کند. همین تکرارِ مایههای ثابت باعث میشود که آثار نمایشگاه «دهلیز» واجد حال و هوایی کموبیش یکسان شوند و همین کیفیت به مجموعهی آثار نمایشگاه انسجام بخشیده است. پس از منظر حال و هوا میتوان نمایشگاه سمانه یوسفی را موفق نامید.
نوشتهی کوتاه نمایشگاه بیش از آنکه به تعاریف منتسب به هنر معاصر بیانیه باشد، به توصیف یک وضعیت یا حال و هوای شخصی شبیه است. مهمترین دلیلاش احتمالاً این است که این نوشته بیشتر از آنکه صریح باشد، گنگ است و بیش از هر چیز اشارهای انگار به یک وضعیت روحی. از آنجا که نوشته صرفاً بر این وضعیت روحی متمرکز میشود و دلیل یا علتی (چه شخصی و چه اجتماعی) را برنمیشمارد، بیننده را تشویق میکند تا صرفاً بر حالوهوای آثار متمرکز شود. تأکید چند باره بر دست در این نوشته توجه ما را به این عنصر بصری جلب میکند که در تعدادی از پیکرههای هنرمند تکرار میشود. در این تعداد از آثار، دست سفید رنگ در تقابل با پسزمینهی تیره به چشم میآید. این تکرار میان عنصر بصری روشن در مقابل پسزمینهی تیره در مجموعهی دیگر آثار یوسفی (تختخوابهای بههمریخته) هم تکرار میشود و مشخصاً در بزرگترین اثر نمایشگاه (که یک تختخواب بههمریخته در یک زمینهی وسیع تیره است) به چشم میآید. ابعاد بزرگ این اثر باعث میشود که این تختخواب بههمریخته واجد معنی شود. به واقع سپیدی پارچهی بههمریختهی تختخواب (که با جزئیات دقیق اجرا شده) در تضاد با سطح وسیع تیره به این عنصر بصری مفهومی دوگانه میدهد که از یکسو روشن است (و در تضاد با زمینهی تیره قرار میگیرد) و از طرف دیگر بههمریخته و نامرتب است و بهواسطهی همین دو کیفیت متضاد بیننده را به سمت خود جذب میکند و به آن مفهوم میبخشد.
به این ترتیب به نظر میرسد که فکر اولیهی هنرمند که گویا قرار بوده در قالب تباین میان تیرگی و روشنی نمود پیدا کند، در این مجموعه از آثارش بیشتر به چشم میآید. پس به نظر میرسد که اگر در پیکرهها هنرمند در پی کشف یا بیان یک وضعیت بوده یا میکوشیده تا جستجویاش را برایمان تصویر کند، در مجموعهی تختخواب بههمریخته تا حد زیادی موفق بوده است تا حسوحال مجموعه را به یک وضعیت کموبیش معنیدار تبدیل کند. پس اگر پیکرهها با دستهای روشن بیشتر بیانگر جستجوی هنرمندی هستند که میکوشد یک وضعیت نامعین را تصویر کند، تختخوابها نمایانگر یک وضعیت معنیدار هستند که میتوان آن را به مفاهیم گوناگون مرتبط دانست؛ از بیان شکلی از تنهایی گرفته تا تصویری از یک وضعیت آشفته در گذشته که در قالب سفیدی پارچهی تختخوابی تصویر شده بههمریخته و آشفته است.
شاید بتوان نمایشگاه آثار سمانه یوسفی را به دو دلیل موفق نامید؛ هم از آنرو که واجد حسوحال و انسجام یک مجموعه هست و هم از آنرو که سیر کشف و شهود هنرمند را تا آنجا نمایش میدهد که به یک نتیجه قابل ارائه منجر شده است. به واقع به نظر میرسد که یوسفی موفق شده تا وضعیت فردی خود را در قالب یک استعارهی بصری برای ما نمایش دهد. اگر هنر را تلاش برای ارائهی تصویری استعاری از جهان به مدد فرم بنامیم، سمانه یوسیفی در مجموعهی «دهلیز» موفق به ارائهی یک استعاره از جهان شخصیاش شده. در عینحال میتوان نمایشگاه «دهلیز» را توصیف یک مکاشفه از طریق ابزار طراحی دانست. اما فارغ از اینها نمایشگاه «دهلیز» هنرمندی را نشانمان میدهد که توانایی و مهارت تکنیکی قابل ملاحظهای دارد و بر ابزارش مسلط است. پس میتوانیم به انتظار تماشای آثار بعدیاش بمانیم.
به همین قلم اینجا بخوانید: