مانیفست استاکیسم چه میگوید؟
پرونده بیانیه یا مانیفیست | قسمت دوم
مجله هنرهای تجسمی آوام: جاوید رمضانی
بهانه این پرونده کتاب صد مانیفست هنرمندان جمعآوری آلکس دانچف و ترجمه مهدی امیر خانلو است که توسط نشر محترم «هنوز» به گوهر طبع آراستهشده و با اجازه از ناشر تعدادی از این بیانیهها را برای خوانندگان و هنرمندان سایت آوام بازخوانی میکنیم.
بااینکه سالهاست که دیگر سبک و مانیفست، مفهومی معاصر در غالب یک جریان همهگیر دارای شأن و اعتبار گذشته نیست اما نوشتن مانیفست رویکردی خردورزانه و عقلانی در پذیرش جایگاه زبان و شفاف کردن همکاری عدهای بر مفهومی مشخص را در پی دارد.
در شماره پیشین به مقدمه مانیفست و چگونگی شکلگیری استاکیستها پرداختیم و در ادامه معرفی و بسط ویژگیهای جریان استاکیسم ها شرح داده میشود.
استاکیسم علیه کانسپچوالیسم (مفهوم گرایی)، هدونیسم[۱] و کیش اگو- آرت[۲]
- استاکیسم جستوجویی است در طلب اصالت. هنرمند استاکیست، با برداشتن نقاب از چهره زرنگی و اذعان به نقطهای که در آن قرار داریم، مجال بیان سانسور نشده را برای خود فراهم میکند.
- نقاشی رسانه کشف خود است. شخص را تمام درگیر فرایند عمل، احساس، فکر و بصیرت کرده، تمامی آنها را با وسعت و دقتی کامل و بیرحم فاش میکند.
- استاکیسم مدلی از هنر ارائه میکند که کل گراست. مدل مذکور محل تلاقی ضمیر آگاه و ناخودآگاه، فکر و احساس، معنوی و مادی، خصوصی و عمومی است. مدرنیسم مکتب تکهتکه کردن است – یک جنبه از هنر منفک میشود و به بهای از دست رفتن کل بزرگنمایی میشود. این کار تحریف اساسی تجربه بشری و مقدمهای است بر دروغی خودمحورانه.
- هنرمندی که نقاشی نمیکند هنرمند نیست.
- هنری که باید در گالری قرار بگیرد تا هنر باشد هنر نیست.
- استاکیستها تابلو میکشند چون آنچه مهم است تابلو کشیدن است.
- استاکیستها مسحور زرقوبرق جوایز نمیشوند، بلکه خود را سراپا درگیر فرایند نقاشی میکنند. موفقیت در نظر استاکیستها این است که صبح از تخت بیرون بیایند و نقاشی بکشند.
- وظیفه هنرمند استاکیست این است که با کشیدن تابلوهای نقاشی و قرار دادن آنها در معرض نگاه عموم در روان رنجوری و معصومیت خود کندوکاو کند و از این طریق با دادن فرم مشترک به تجربه فردی و فرم فردی به تجربه مشترک جامعه را غنیتر کند.
- هنرمند استاکیست هنرمند حرفهای نیست آماتور است (آماره، در لاتین به معنای عشق ورزیدن) که روی بوم دست به مخاطره میزند، نه آنکه پشت ابژههای حاضر آمادهای (مثل یک گوسفند مرده) پنهان شود. هنرمند آماتور که ابداً فروتر از هنرمند حرفهای نیست، در خط مقدم آزمایشگری است و بینیاز است از اینکه او را عاری از خطا بدانند. تلاش بشر بهواسطه عمل افراد جسور با جهش مواجه شده است، چراکه آنها نیازی به حفظ و حمایت از موقعیتشان ندارند. هنرمند استاکیست، برخلاف هنرمند حرفهای، از خطا کردن ترسی ندارد.
- نقاشی پر رمزوراز است. جهانهای تودرتو خلق میکند، واقعیات روانی نادیدهای را که ما ساکن آنهاییم به دسترس میآورد. نتایج کار از اساس متفاوت است با موادی که به کار گرفتهشدهاند. یک ابژه موجود (مثلاً یک گوسفند مرده) راه دسترسی به جهان درونی را سد میکند و صرفاً میتواند بخشی از آن جهان فیزیکی باشد که ساکن آن است، چه خلنگزار باشد چه گالری. هنر حاضر آماده جدلی ماتریالیستی است.
- پستمدرنیسم، در تلاش نوجوانانهاش برای تقلید از وجوه هوشمندانه و ذکاوتمندانه هنر مدرن، نشان داده است که در بنبست بلاهت گم شده است. آنچه زمانی فرایندی جستوجوگرانه و برانگیزاننده (نظیر دادائیسم) بود اکنون به هوشمندی و زرنگی پیشپاافتادهای برای بهرهکشی تجاری بدل شده است. استاکیستها خواهان هنری هستند که حیاتش را از تمام وجوه تجربه بشری برگیرد؛ آنها جرأت میکنند ایدههای خود را با رنگمایهای ابتدایی منتقل کنند؛ و شاید هم ابداً خود را زرنگ نمیدانند!
- برخلاف شوونیسمِ «بریت آرت»[۳]؛ همان «هنرمندان جوان بریتانیا» و اگو آرت، استاکیسم یک ناجنبش بینالمللی است.
- استاکیسم ضد «ایسم» است. استاکیسم «ایسم» نشده است چونکه استاکیسم استاکیسم نیست، استاک (وامانده) است!
- «بریت آرت» – باوجود حمایت مالی ساعتچیها، جریان اصلی محافظهکار و دولت کارگر- با ادعای براندازی یا آوانگارد بودن خودش را به مضحکه تبدیل میکند.
- ولع دائمی هنرمند اگو- آرت به اینکه مخاطبان هنرش را به رسمیت بشناسند حاصلش ترس دائمی است. هنرمند استاکیست، باجرأت به خرج دادن و ایدههای خود را از راه قلمروهای مختلف نقاشی منتقل کردن، آگاهانه و عامدانه خطر خطا کردن را به جان میخرد. شکستهایی که هنرمند استاکیست با آنها مواجه میشود او را درگیر فرایندی هر دم عمیقتر میکند که سرانجام به درک بیهودگی تمام ولعها میانجامد، حالآنکه ترس هنرمند اگو – آرت از خطا و شکست بهناچار نفرت از خود را اساسی به بار میآورد. استاکیست ولع نشان نمیدهد که خود نوعی فرار است ازآنچه که هستی و آنجا که هستی – استاکیست خود را به لحظه حال متعهد میسازد.
- استاکیست وظیفه پرزحمت اشتغال به بازی بداعت، شوک و دوزوکلک را از سر وامیکند. استاکیست نه به عقب مینگرد نه به جلو، بلکه خود را متعهد به بررسی وضع بشر میکند. استاکیستها از فرایند در برابر زرنگی، واقعگرایی در برابر انتزاعگرایی، محتوا در برابر خلأ، شوخطبعی در برابر خوشمزگی و نقاشی در برابر نخوت دفاع میکنند
- اگر آرزوی هنرمند کانسپچوال این است که همیشه زرنگ و باهوش باشد، وظیفه استاکیست این است همیشه بر خطا باشد.
- استاکیستها مخالف سترونی دیوار سفید نظام گالری هستند و همه را به برگزاری نمایشگاه در خانهها و موزههای متروک دعوت میکنند، آنجا که امکان استفاده از مبل و میز و صندلی و فنجانهای چای هست. محیطی که هنر در آن تجربه (و نه) دیده میشود نباید تصنعی و توخالی باشد.
- جنایتهای آموزش: نظام آموزش هنر، بهجای آنکه پیشرفت بیان شخصی را بهواسطه فرایندهای هنری مناسب تشویق و بدینوسیله جامعه را غنیتر کند، به یک بوروکراسی ظاهرالصلاح بدل شده است که انگیزه اصلیاش مالی است. استاکیستها خواهان سیاست باز پذیرش دانشجو برای تمام حوزههای هنر بر اساس آثار فرد هستند، فارغ از سابقه آکادمیک یا بهاصطلاح عدم آن علاوه بر این، ما خواهان آنیم که سیاست به دام انداختن دانشجویان ثروتمند و غیر مستعد داخلی و خارجی بیدرنگ متوقف شود. ما همچنین خواهان آنیم که تمامی ساختمانهای دانشکدهها به آموزش بزرگسالان و رفاه و تجدیدقوای جمعیت بومی منطقه مربوطه اختصاص یابند. اگر مدرسه یا کالجی نمیتواند امکانات خود را در اختیار جامعهای قرار دهد که مهمان آن است، حق ندارد که بخواهد با تساهل با آن برخوردار شود.
- استاکیسم از تمام آنچه تقبیح میکند استقبال میکند. ما فقط چیزی را تقبیح میکنیم که در نقطه آغاز توقف میکند – استاکیسم از نقطه پایان آغاز میکند!
پینوشت:
[۱]– هدونیسم مکتبی فلسفی بر پایه لذّتطلبی است
[۲]– Ego Art
[۳]– Brit Art
شماره پیشین را اینجا بخوانید:
پروندهی بیانیه یا مانیفست | چرا هر هنرمندی موظف به داشتن بیانیهای شخصی است؟ | قسمت اول
سلام و عرض ادب
این سایت تنها سایتی هست که به شدت دنبالش میکنم و پیگیرشم.
ازتون خیلی ممنونم
فوق العاده هستید
همینجوری با قدرت ادامه بدین
ممنون از حسن نظر شما دوست عزیز