میکالین توماس چگونه سیاهپوستان در تاریخ هویت خود را پنهان نموده اند.
میکالین توماس؛ تلاش برای بازخوانی جنسیت و نژاد
میکالین توماس در پرونده هنرمندان زن سیاهپوست
مجله هنرهای تجسمی آوام: شقایق سعیدی
میکالین توماس[۱] (زاده ۲۸ ژانویه ۱۹۷۱)هنرمند تجسمی معاصر آفریقایی ـ آمریکایی است که بیشتر به عنوان نقاش آثاری پیچیده با استفاده از بدلیجات، اکریلیک و مینا شناخته می شود. آثار کولاژ وی از تاریخ و جنبشهای هنری محبوب، از جمله امپرسیونیسم، کوبیسم، دادا و رنسانس هارلم و پاپ آرت و فرهنگ بصری هنر غرب الهام گرفته شده و به بررسی ایدههای زنانگی، زیبایی، نژاد و جنسیت میپردازد.
میکالین در ۲۸ ژانویه ۱۹۷۱ در کامدن، نیوجرسی متولد شد.
وی توسط مادرش ساندرا بوش “ماما بوش” با مذهب بودایی بزرگ شد که در دهه ۱۹۷۰ با قد ۶.۱ اینچی مدل بود.او میکالین و برادرش را با ثبت نام در برنامه های بعد از مدرسه در موزه نیویورک و شهرک خیابان هنری در نیویورک در معرض آشنایی با هنر قرار داد.
در نوجوانی، میکالین به دلیل اعتیاد والدینش به مواد مخدر، با مادرش رابطه بسیار صمیمی و عین حال سختی داشتند او در چالش با تمایلات جنسی متفاوت بود که به آن در فیلم مستندکوتاهش به نام “تولدت مبارک به یک زن زیبا : پرتره ای از مادرم” نیز پرداخته است.
توماس از اواسط دهه ۱۹۸۰ تا اوایل دهه ۹۰ در پورتلند، اورگان زندگی کرد و در رشته های دانشگاهی حقوق و تئاتر تحصیل کرد. توماس کارشناسی خود را از موسسه پرات در سال ۲۰۰۰ و کارشناسی ارشد را از مدرسه هنر ییل در سال ۲۰۰۲ دریافت کرد. او از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ در یک برنامه اقامتی در موزه استودیو در هارلم، نیویورک شرکت کرد. او همچنین در یک اقامتگاه در Giverny فرانسه در برنامه هنرمندان بنیاد Versailles Munn شرکت نموده و در حال حاضر در بروکلین، نیویورک زندگی و کار می کند.
در ابتدای فعالیتش، توماس خود را غرق در فرهنگ رو به رشد هنرمندان و نوازندگان DIY میدانست که او را به سمت شروع کار خود سوق می دادند.بعدا زمانی که هنرمند حرفهای شده بود اذعان داشته که مد همیشه «در پس ذهناش» منبع الهام بوده است.
آثار او از زنان آفریقایی ـ آمریکایی به بررسی مفاهیم شهرت و هویت می پردازد و در عین حال با بازنمایی زنانگی و قدرت سیاهان درگیر می شود.
سوژههای نقاشی و کلاژهای توماس، که در ژانر Blaxploitation(استثمار سیاه پوستان) که به سبک دهه ۷۰ زندگی میکنند، جنبه جنسی دارند، که توسط برخی به عنوان طنزی از عرفان زنستیزانه و نژادپرستانه در رسانهها، از جمله فیلمها و موسیقی مرتبط با ژانر Blaxploitation تعبیر شده است.
زنان در آثار توماس در ژستهای اغواگرایانه بر صفحه تصویر مسلط هستند و با الگوهای تزئینی الهامگرفته از دوران کودکی او احاطه شدهاند، مانند فیلم Left Behind 2 Again سال ۲۰۱۲، در مجموعه موزه هنر هونولولو. سوژه های او اغلب زنان شناخته شده ای مانند ارتا کیت، ویتنی هیوستون، اپرا وینفری، و کاندولیزا رایس هستند. پرتره او از میشل اوباما اولین پرتره تکنفرهای بود که از او به عنوان بانوی اول خلق شد و در حال حاضر در گالری ملی پرتره آمریکایی ها به نمایش گذاشته شده است.
توماس در نمایشگاه انفرادی سال ۲۰۱۷ خود با عنوان «مربیان، الهام بخشها و مشاهیر» در موزه هنرهای معاصر سنت لوئیس[۲]، اینستالیشنهای چندرسانهای ایجاد کرد که زنان سیاهپوست را در چرخه روایی داستانهای خودشان متمرکز می نمود. به گفته ریکی برد، منتقد هنری: «توماس با قرار دادن زنان سیاهپوست هنرمند، بازیگر زن، شخصیتها و خانوادهاش بهعنوان مربی و الهام بخش و شخصیت قهرمان، بر روایتهای ظالمانه غلبه میکند.»
سالهای زیادی را که توماس به مطالعه تاریخ هنر، نقاشی پرتره، نقاشی منظره و طبیعت بیجان گذرانده است در آثارش نمایانگر است. او از دوره های هنری متعدد و تأثیرات فرهنگی در طول تاریخ هنر غرب، به ویژه مدرنیست های اولیه مانند ژان آگوست-دومینیک اینگر، پابلو پیکاسو، هانری ماتیس و ادوارد مانه و همچنین افراد معاصرتری مانند رومار بیردن و پم گریر الهام گرفته است. او در پرتره های خود از ژستهای کلاسیک و فضاهای انتزاعی که توسط این هنرمندان مدرن ارایه شدهاند، بهعنوان راهی برای بازپسگیری عاملیت زنانی که بهعنوان ابژهای مطلوب یا مطیع نشان داده شدهاند الگوبرداری و استفاده میکند.
توماس بهخاطر نقاشیهای استادانهاش با تکنیک ترکیب مواد متشکل از بدلیجات، اکریلیک و مینا شناخته میشود که «دیدگاهی پیچیده از معنای زن بودن را ارائه مینماید و تعاریف رایج زیبایی را گسترش میدهد». بدلیجات به عنوان یک لایه اضافه از معنی و استعاره ای برای تصنع عمل میکنند. بدلیجات عناصر خاصی از هر نقاشی را برجسته مینماید، که به طور ماهرانه با فرضیات ما در مورد زنانگی و آنچه که یک زن را تعریف میکند، بهویژه زنان سیاهپوست مقابله مینماید. به گفته فایننشال تایمز، « دیدگاه وی و سایر زنان رنگین پوست در قلب توماس گنجانده شده است، که بدن زن سیاهپوست را با قرار دادن به عنوان عنصری الهام بخش(میوز) در ژستها و مکانهای نمادین وارد تاریخ هنر میکند». متصدیان آثار او، وضعیت توماس را به عنوان یک دگرباش سیاه پوست به عنوان بخشی از آنچه نگاه او را از نگاه هنرمندان مرد سفیدپوست در تاریخ متفاوت میکند، میدانند.
سوژه های توماس تقریباً همیشه زنان رنگین پوست هستند. فرصتی برای به تصویرکشیدن و توانمندسازی زنان و تجلیل از فرهنگ و زیبایی آنها که گاه با گنجاندن این سوژهها در نقاشی های نمادین غربی نمایش داده می شوند. آثار توماس به عنوان عضوی از جنبش پسا هنر سیاه و با الهام از آن، ادراک نژاد، نوع و جنسیت را بازتعریف مینماید. توماس تمایز بین ابژه و موضوع، عینی و انتزاعی، واقعی و خیالی را محو می کند. سوژه های او اغلب مستقیماً به بیننده نگاه میکنند و سلطه نگاه مردانه را در هنر به چالش می کشند. این تصویر قاطعانه نشان میدهد که مدلها در موقعیت خودشان راحت هستند، بنابراین کلیشه زن ساکت و فرودست را که با نگاه بیننده عینیت مییابد، به چالش میکشد. علاوه بر این، تصمیمات به ظاهر بیاهمیت (مانند صاف نکردن موهای چهرهها) تأثیر مهمی در تشویق زنان رنگینپوست دارد تا خودشان را آنطور که هستند بپذیرند و به ایدئولوژی زیبایی تحمیل شده توسط جامعه مطابقت تن ندهند.
کار توماس همچنین در پیش زمینه هویت عجیب و غریب خود او نیز متمایز است. او یک زن رنگینپوست عجیب است که زنان رنگینپوست را بهگونهای نشان میدهد که بر عاملیت و زیبایی آنها تأکید میکند. توماس با تأکید بر حضور چشمگیر و حسی زنانه همراه با نگاه های قاطعانهی آنها، به این سوژه ها قدرت می بخشد و آنها را به عنوان زنانی انعطاف پذیر و خیره کننده نشان می دهد که توجه تماشاگر را به خود جلب میکند. نظاره گرانی که کنترل و قدرت نگاه را در اختیار دارند و وقتی این مبادله بین زنان باشد، سلطه سنتی نگاه مردانه در هنر و فرهنگ بصری را زیر و رو میکند.
بیانیه هنرمند درباره اثر Sleep: Deux femmes noires
هدف من از دریچه هویت یک زن سیاه پوست برآمده از گفتمانی است که ارجاعات تاریخی، سیاسی و فرهنگی هنر را ترکیب می کند و که تمایز بین ابژه و موضوع، عینی و انتزاعی، واقعی و خیالی را محو نمایم.
در واقع، شیوه هایی که فرهنگ از طریق آنها برای شکل دادن به ادراک در بسترهای اجتماعی، فضایی و ایدئولوژیک بکار می رود، برای تحقیقات من اساسی است. کاوشهای من که از طریق پرتره شکل میگیرد و مفاهیم زنانگی، زیبایی و جنسیت را بغرنج می کند و بازنمایی های زیبایی شناختی رایج زنان را به چالش می کشد. استراتژیهای من از طریق نقاشی، عکاسی، کولاژ و اینستالیشن، این است که در شمایلشناسی هنری رسمی و مفهومی به منظور ارزیابی مجدد بافت، ساختارشکنی و تغییر کاربری داده شود. در اینجا، مطالعه من درباره امپرسیونیسم فرانسوی، مدرنیسم اروپایی، و هنر پاپ نقش سازنده ای را ایفا می نماید ـ که در آن پیشگامانی از جمله بیردن، نیل، ماتیس، مانه و وارهول همچنان علاقه و رویکرد من را فعال مینمایند. موضوعاتی که تصاویر من را می سازند به طور مشابه تأثیرگذار هستند. با این حال، اهمیت آنها اغلب محرمانه یا شخصی است. خانواده، دوستان و عاشقان در سرتاسر اثر من حضور دارند. به عنوان شخصیتهای قدرتمندی که گزارههای ذهنی و اغلب ماورایی را که من تصور میکنم را مشخص میکنند.
قسمتهای قبل از این پرونده را اینجا بخوانید:
قسمت اول | آمی شرالد ، آنچه در تاریخ هنر از چهرهنگاری سیاهپوستان نمیبینید
قسمت دوم | سونیا کلارک : من مدعی جایگاه خود در زنجیره هنر هستم
قسمت سوم | ساندرا بروستر، میراث حضور و آنچه در تغییر مکان، بر هویت تأثیر میگذارد
قسمت چهارم | تویین اوجیه اودوتولا از درخشان ترین ستارههای نسل هنرمندان جوان
[۱] – Mickalene Thomas
[۲] – CAM