کتاب خودآموز نوشتن از هنر معاصر راهنمای اساسی، برای مبتدیان، حرفهایها و همهی علاقهمندان به نوشتن از هنر معاصر، با نکات کاربردی، دربرگیرندهی طیف وسیعی از قالبهای نگارش هنری از جمله؛ مقالهی آکادمیک متن کاتالوگ لیبل و دیوارنوشتهی گالری مرور نمایشگاه و کتاب سرمقالهی دبیر مهمان کاتالوگ حراجی و استیتمنت …
بخش عمده ای از نوشتههای هنر معاصر به سختی قابل درک هستند. برای خیلی ها متون هنریِ ملال آور و غامض دستمایهی خوبی برای مسخرگی است؛ وقتی روی صفحهی«کانتمپورری آرت دیلی» یک وبسایت اطلاعات هنر با قابلیت بارگذاری آزاد متن توسط کاربران کیلومترها رودهدرازی و پرگویی سطحی را بالا و پایین می کنم، من هم از آن چه بر زبان هنر امروز روا داشتهایم افسوس میخورم.
هم چنین با سال ها خواندن و تدریسِ نویسندگی در حوزه ی هنر صدای تلاشی مذبوحانه از سر بی تجربگی و خامدستی در پس این نوشتههای نامفهوم و بی سروته می شنوم. عجیب آن که این نویسندگان کوشا تا انتهای راه نگارش هنر هم رفتهاند بی آن که ذره ای در انجام وظیفه ی خطیر خود، یعنی ترجمهی تجربهی دیداری به زبان نوشتار، تلاش کرده باشند. اشتباه نکنید! برای اکثر تازهکاران، این کار خیلی هم ساده نیست.
هدف این کتاب آن است که راهنمایی برای مبتدیانِ نویسندگی در حوزهی هنر باشد و شاید بتواند برای نویسندگان باتجربه نیز هم چون یک دورهی بازآموزی مفید عمل کند.
به نظر من، برخلاف باور عموم، اغلب سخنان نامفهوم پیرامون هنر، با این هدف نوشته نمیشود که سر مخاطب ناوارد را شیره بمالد. گاهی متون دیرفهم هنری برای پنهان کردن ایدههای ناپخته پشت کلماتِ صیقل خورده یا پر و بال دادن به اثری بنجل به قلم یک اسم بزرگ نوشته شده اند؛ اما در بدترین حالت، گاه توسط هنرنگاران جدّی آماتوری نوشته می شوند که ناامیدانه سعی در برقراری ارتباط با خواننده دارند. هنرنگاری در میان کم درآمدترین مشاغل صنعت هنر قراردارد و همین وجود گسلی را نشان می دهد که راه خود را به درون جهان هنر باز کرده؛ آن جا که وظایف نگارش هنرِ به حق مترقی و پیشرفته به عهدهی ناشناسترین و کم تجربهترین افراد در این حوزه گذاشته شده است. مسبب بخش عمده ای از نوشتار هنری بد، آن چنان که اغلب به نظر می آید، زیاده روی در تصنّع نیست، بلکه ضعف آموزش است.
مهارت نوشتن درباره ی هنر، یک حرفه ی بهشدت تخصصی است، با وجود این حتی هنرنگاران عالیرتبه هم حقوقشان در مقابل درآمد هنرمندان موفق و دلالان هنر ناچیز است. درحیطهی نگارش هنر، چهار رقم پول زیادی به حساب میآید. معمول است که هرچه برای چیزی هزینه کنیم، به همان اندازه هم بهره خواهیم برد، د رحالی که برای بخش عمدهای از نگارش هنر پول خوبی پرداخت نمی شود. نویسندگان خبرنامه ها و اعلان های گالریهای بدنام یا بعضاً پرحاشیه به ندرت حتی درآمدی معادل یک ویراستار حرفه ای دارند؛ که این به نظر من مثل فریاد کمک کارگران رده پایین حوزه ی صنعت است. به طور معمول این متن های ناپخته، سرخوشانه و با تمام شکوهِ اولین پیشنویسشان به صورت آنلاین منتشر میشود. همین جا ممکن است این تصور غلط ایجاد شود که چون بعضی متون هنری بی معنا به نظر میآیند چون نویسندگانشان با بیان شفاف مشکل دارند پس هنر هم همین گونه بیمعناست. اگر تنها یک دلیل مهم برای یادگرفتن نگارش درست دربارهی هنر وجود داشته باشد، این است که هنر خوب لیاقتش را دارد و شفاف و دقیق نوشتن از هنر میتواند مواجهه با آن را بسیار آسانتر سازد؛
هرچند من نمی توانم کاری برای معیارهای ناعادلانهی دستمزد انجام دهم، اما می توانم به نفع آن ها که برای این کار لذتبخش که کم اهمیت جلوه داده شده، تلاش می کنند، هرآن چه آموخته ام به اشتراک بگذارم. با صرف رُبع قرن برای نوشتن، ویراستاری، راه بری پروژه های انتشاراتی، خواندن و آموزش نگارش هنر معاصر به صورت حرفه ای، به این جمع بندی رسیده ام که نویسندگان خوب، علی رغم تفاوتهای بی شمار، اصولاً الگوهای مشترکی را دنبال می کنند؛
در شماره بعدی معرفی این کتاب دنبال کنید…
کتاب پیشرو نوشته گیلدا ویلیامز ترجه سحر افتخارزاده را از نشر آوامسرا در لینک زیر میتوانید تهیه کنید.