گالری کارما اینترنشنال توسط مارینا اولسن و کارولینا دانکو در سال ۲۰۰۸ در شهر زوریخ در سوئیس تأسیس شد. در حال حاضر فضای دوم این گالری نیز در لسآنجلس از فوریه ۲۰۱۶ دایر است.
کارولینا دانکو یکی از دو مؤسس این گالری درباره شهر زوریخ میگوید:« به نظر من زوریخ شهر فوقالعادهای است چه برای کار کردن چه برای زندگی کردن چون بااینکه شهر کوچکی است ولی کیفیت زندگی در آن خیلی بالاست و از طرف دیگر شهری بینالمللی محسوب میشود. اگر شما زوریخ را با شهرهای هماندازه آن در ازلحاظ فعالیتهای هنری مقایسه کنید، به عقیده من شهری است که ازلحاظ فرهنگی خیلی غنیتر است. »
او درباره تأسیس گالری میافزاید:« ایده کارما اینترنشنال زمانی ایجاد شد که من و مارینا اولسن در حال نوشتن پایان نام دکترای خود در زوریخ بودیم. من در دانشگاه زوریخ تاریخ هنر، زبانشناسی و ادبیات خواندم و در روزنامهای زوریخی[۱] و برای نشریاتی مثل آرتفروم[۲] و فریز[۳] و … بهعنوان منتقد هنری مطلب مینوشتم. یکبار هم به مدت ۶ ماه در موزهای در بیاریتز[۴] -شهری در جنوب شرقی فرانسه- کار کردم. مارینا نیز در حین تحصیل در کونست هاله[۵] زوریخ کار میکرد و دوره عملی خود را در نیویورک در دو گالری گوین براون[۶] و گالری آنتون کرن[۷] گذراند؛ اما بااینوجود در آن زمان اصلاً نمیدانستیم برای تأسیس گالری چه باید کرد. ما در رویدادهای هنری یکدیگر را ملاقات میکردیم و از همانجا باهم آشنا شدیم. در ادامه تصمیم گرفته بودیم که نمایشگاههایی را فقط در زوریخ و بهصورت غیرانتفاعی[۸] کیوریت[۹] کنیم چون فکر میکردیم این پروژهای بود که در آن زمان کمبودش خیلی احساس میشد. با توجه به دانش اندک ما در حوزه گالری داری، تصمیم گرفتیم برای نشان دادن هنرمندانی که آنها را کیوریت میکردیم، برای ایجاد ارتباطات بیشتر و برای توسعه دایره تأثیرگذاری و جذب افراد بیشتر در چند آرت فر شرکت کنیم. این کار ما اقدامی بینظیر و هوشمندانه بود که بعدها سبب شد تا در اداره گالری بتوانیم قدمهای راحتتری برداریم».
در ادامه مارینا اولسن میگوید: «پس از دو سال از این فعالیتمان تصمیم گرفتیم گالری تأسیس کنیم تا بتوانیم هنرمندان را در آن معرفی کنیم و آثارشان را به نمایش بگذاریم. زوریخ زادگاه من و کارولیناست و همیشه در اینجا فعالیت هنری در میان زنانی مثل ژاکلین بورکهارت[۱۰]، پیپیلوتی ریست[۱۱]، سیلوی فلوری[۱۲] بسیار رایج بوده است. برنامه ما انعکاسی از هویت ما در طول ده سال گذشته است. در ابتدا با هنرمندان همنسل خود شروع به کارکردیم و رفتهرفته تصمیم گرفتیم علاوه برآن با هنرمندان تثبیتشده بیشتری مثل سیلوی فلوری،مارکوس اولن[۱۳]، جودیت برنستاین[۱۴] هم فعالیت کنیم.»
مؤسسین این گالری معتقدند راز داشتن یک همکاری موفق این است که هم دیدگاه و هم اهداف مشترکی داشته باشید و برای آنها تلاش و اشتیاق خود را همواره حفظ کنید. وجود انرژیهای مختلف در افراد مختلف امری طبیعی است همانطور که وجود اختلافنظر و چالش در میان افراد هم امری کاملاً طبیعی است اما آنها این اختلافات را بهمنزله صفات تکمیلکننده یکدیگر میانگارند.
چه عاملی باعث موفقیت گالری شما شد؟
ما با هنرمندانی کار میکنیم که خیلی متفاوت هستند. به نظر ما اثر هنری خوب اثری نیست که فقط در مدتی کوتاه موردتوجه باشد بلکه میبایست در طی زمان همواره حس تحسین مخاطب را برانگیخته کند و پرداختن به چنین آثاری در مرکز برنامههای ماست. همه هنرمندان ما یکدیگر را میشناسند و به هم احترام میگذارند. گاها از هم تأثیر میگیرند و یا باهم همکاری میکنند. احترام متقابل ازجمله نکات مهم در داشتن یک گالری موفق است. ما همه باهم برای موفقیت گالری در تلاش هستیم مثل اعضای بدن که همگی برای یک ارگانیسم سالم و پویا کار میکنند.
به هنرمندانمان فارغ از سن و سالشان خیلی ایمانداریم و وقتی درخشش آنها را در میان جامعه هنری میبینیم ، مطمئن میشویم که در مسیر صحیح قرار داریم.
نظرتان درباره شهری که گالریتان در آن قرار دارد چیست؟
زوریخ بااینکه شهری کوچک محسوب میشود اما شهری بینالمللی است و بسیاری از افراد خصوصاً قبل از آرت بازل به آنجا میآیند. این شهر به دلیل نزدیکی به پاریس، برلین و لندن بسیار پویاست و برای آشنایی با گروههای مختلف و حفظ روحیه و انرژی مثبت واقعاً عالیست.
اگر میتوانستید فقط یک هنرمند را برای نمایشگاه بعدی خود انتخاب کنید ، او چه کسی بود؟
ایزا گنتزگن[۱۵] یا فرانسیس پیکابیا[۱۶].
کدام شعبه گالری ازلحاظ مخارج چالش بزرگتری برای شما محسوب میشود؟
در ابتدای تأسیس گالری در لسآنجلس، مخارج کمتری داشت اما الآن در مقایسه با زوریخ مبالغ آن بیشتر است.
چرا لسآنجلس را بهعنوان محل دوم گالری خود انتخاب کردید؟
چون فضای لسآنجلس ۵ سال پیش فضایی آماده برای انجام پروژههای جدید بود. بهعبارتدیگر از وجود گالریها و فعالیتهای هنری اشباع نشده بود.
آیا در برنامههای آینده خود قصد تأسیس فضای جدید در آسیا را دارید؟
خیر قصد این کار را نداریم اما ما در آسیا نمایندهای داریم که ساکن تایپی[۱۷] هست و قبلاً در پکن سکونت داشت. او نهتنها با به آرت فرها میآمد بلکه درصورتیکه هنرمندان من در مناطق آسیایی پروژه داشتند، آنها را همراهی میکرد. یا اینکه به نمایندگی از ما در بینال تایپی شرکت می کند. علاوه بر این او روی هنرمندان ما در منطقه آیا کار میکند.
چه نصیحتی برای هنرمندانی که بهتازگی کار خود را آغاز کردهاند دارید؟
به مسیری که انتخاب کردهاند پایبند و با خود روراست باشند.
دیدگاه شما درباره هنرمندانی که آکادمیک هستند در مقایسه با آنهایی که تحصیلات هنری ندارند چیست؟
داشتن تحصیلات تضمینکننده موفقیت هنرمند نیست اما معمولاً کارکردن با هنرمندان آکادمیک راحتتر است چون بهواسطه تکمیل تحصیلاتشان در کالج یا دانشگاه با مفاهیم معنایی پیشاپیش آشنایی دارند.
یکی از مسائل و یا سو تفاهمات مابین هنرمندان و گالریها که میتوانید ذکر کنید چیست؟
در میان مردم اینطور جاافتاده است که گالریها همیشه درصدد پول درآوردن از هنر هستند. ولی واقعیت این است که این فقط گالریها نیستند که این خواسته رادارند بلکه هرکسی در حوزه هنر تمایل به کسب درآمد از هنر است. هنرمندان نیز از این امر مستثنا نیستند.
مسئلهای که کمتر موردتوجه قرار میگیرد این است که گالریهایی که به همکاری با هنرمندان جوان میپردازند ریسک بزرگی را قبول میکنند چراکه ایشان وقت و انرژی و هزینه زیادی را میپردازند درحالیکه یا از موفقیت هنرمند اطمینان ندارند و یا در صورت موفقیت هنرمند از میزان وفاداری او به گالری مطمئن نیستند.
به نظر شما یک نمایشگاه موفق چه نمایشگاهی است؟
نمایشگاهی است که بیننده با دیدن آن چیزی را همراه خود از آن نمایشگاه ببرد که آن چیز میتواند دیدگاه جدید، دانشی جدید و یا احساسی نو باشد. بهعبارتدیگر اتفاقی جدید را در بیننده سبب شود.
به نظر شما در طی سالهای آینده گالریها چه تغییر و تحولی خواهند داشت؟
این امکان وجود دارد تا تعداد گالریها کاهش یابد. چون همانطور که در بقیه حوزهها میبینیم بازیکنهای قوی زمین ،قویتر میشوند و بازکنهای متوسط کمکم حذف میشوند. پیشبینی غمانگیزی است اما احتمالاً این اتفاق سبب تغییری خلاقانه خواهد شد.
… ادامه این گفتگو در کتاب دنیای گالریها از نشر آوام سرا در دست چاپ است دیگر سؤالها از این گالری دار به این شرح است:
آیا ایده خاصی برای گالری خود داشتید؟
در حال حاضر که دارای دو شعبه گالری هستید چگونه هنرمندانتان را انتخاب میکنید؟
چگونه وظایفتان را تقسیم میکنید؟
کمی درباره مسائل مالی گالری توضیح دهید.آیا هزینههای گالری را فقط از فروش آثار تأمین میکنید؟
کدام گالری شما تیم بزرگتری دارد؟ و چگونه روند کاری اعضای گالری را شکل میدهید؟
آیا شما روی آثار تکثیر پذیر (مولتبپل)[۱۸] هم کار میکنید؟
جایگاه هنر را در دنیای معاصر چگونه ارزیابی میکنید؟
در همین زمینه کتابهای نشر آوام سرا ببینید:
قسمت های قبلی پرونده را اینجا بخوانید:
پرونده داستان شکلگیری گالری پائولا کوپر | قسمت اول
داستان شکلگیری گالری سدی کولز | قسمت دوم | بخش اول
داستان شکلگیری گالری سدی کولز | قسمت دوم | بخش دوم
داستان شکلگیری گالری گیزلا کپتن | قسمت سوم
داستان شکلگیری گالری بلام اند پو | قسمت چهارم
داستان شکلگیری گالری شان کلی | قسمت پنجم
داستان شکلگیری گالری پیس | قسمت ششم
داستان شکلگیری گالری آگوستینا فریرا | قسمت هفتم
داستان شکلگیری گالری بئاتریز اسگرا | قسمت هشتم
به همین قلم اینجا بیشتر بخوانید:
کریپتو آرت | دفتر مجازی ثبت اسناد رسمی آثار هنری | قسمت اول
مرکزیت زدایی فروش اثر هنری | رها سازی پیچ و مهرههای ذهن| قسمت دوم
ان اف تی ها تحول و تهدید در هنر معاصر | قسمت سوم
ان اف تی ها در هنر تجسمی ماندگار و بازار گذار | قسمت چهارم
چگونه هنرمندان در عصر کرونا بر درِ آفرینش هنری میکوبند؟
[۱] Neue Zürcher Zeitung
[۲] Art Forum
[۳] Frieze
[۴] Biarritz
[۵] Kunsthalle
[۶] Gavin Brown Gallery
[۷] Anton Kern Gallery
[۸] منظور از غیرانتفاعی در اینجا این است که اجراکنندگان هیچ درآمدی نخواهند داشت و کلیه هزینه ها توسط حامیان و یا از فروش آثار و فعالیتهای گروه تأمین میشد.
[۹] هنربانی
[۱۱] Pipilotti Rist
[۱۲] Sylvie Fleury
[۱۳] Markus Oehlen
[۱۴] Judith Bernstein
[۱۵] Isa Genzken
[۱۶] Francis Picabia
[۱۷] Taipei
[۱۸] Multiples