«چگونه» گفتن یا «چه» گفتن در مدرنیسم

خلاصه کتاب هنر مدرن | قسمت هشتم

مدرنیسم و هنرمدرن

با توجه به گرایش مدرنیسم به انتزاع و شیوه‌های ناهمساز بازنمایی، موضوعی آشکار می‌شود که بسیاری از فیلسوفان درباره‌اش اظهار نظر کردند و آن اینکه واقعیتی که ما تجربه می‌کنیم، واقعیتی قراردادی و تغییرپذیر است.

هانری روسو و آندره دورن از نقاشان فرانسوی هستند که توجه خود را به جلوه‌ظاهری اشیا معطوف کردند. آثار مدرنیستی آنها با چاشنی بدوی‌گری چیزی بود که گیوم آپولینر، شاعر و منتقد هنری آن را تحسین می‌کرد. او در مورد آثار دورن می‌گوید:« او اصول هنر و ترتیبات برآمده از آن را با سادگی از نو کشف می‌کند».

مدرنیسم و هنرمدرن

جورجیو دِکیریکو هنرمند ایتالیایی‌ به‌همراه کارلو کارا، به‌وسیله کنارهم‌گذاشتن اشیا نامتجانس و ژرف‌نمایی‌های غیرواقعی، مبدع سبکی در هنر شدند که «نقاشی متافیزیکی» نام گرفت. سوفیچی منتقد هنری، عبارت «زبان‌رویاها» را به نقاشی‌های دِکیریکو نسبت می‌دهد. این سبک که بیانگر نوعی رمز و ‌راز و توهم است، بعدها بر سورئالیسم تاثیر زیادی گذاشت.

مدرنیسم و هنرمدرن

در جنبش «نقاشی‌متافیزیکی» این‌واقعیت وجود داشت: اشیا را با سادگی و وقار نقاشی کنید و آنها سرشت معماگونه و حتی غم‌انگیز خود را آشکار خواهند کرد. به‌این‌ترتیب نقش اشیا، یک موضوع یا محتوای نقاشی نیست بلکه یک فرم نقاشی است. مضمون یک اثر نه از طریق خود اشیا بلکه بوسیله آرایش آنها، جایگاه و وزنشان روی بوم، رنگ آنها و همچنین سیلوئت آرامش‌بخش یا تنش‌زای آنها، انتقال می‌یابد.

مدرنیسم و هنرمدرن هرمن

مارک شاگال نقاش اهل روسیه نیز با درهم شکستن قراردادها و سنت‌های‌مقیاس و تعیین‌موقعیت، گونه‌ای از رئالیسم‌تخیلی را به‌نمایش می‌گذارد. آندره برتون درباره او می‌گوید: «در کار شاگال بود که استعاره به‌گونه‌ موفقیت‌آمیزی به نقاشی راه‌یافت».

مدرنیسم و هنرمدرن

بعد از جنگ‌جهانی‌اول، اشیا بازنمایی شده در آثار هنری، عموما به‌شکل استعاری عمل می‌کنند. درآن‌زمان بود که روی‌گردانی گسترده‌ای از مواضع آوانگارد نیز شکل‌گرفت. رخدادهای سیاسی موجب شدند گرایش بعد از جنگ، به نظرکردن به گذشته و احیای لذت‌های آن همراه با گرایش‌های مدرنیستی تقویت شود. درنتیجه آفریده‌های جنبش‌های مدرنیستی خود بخشی از گذشته قابل دسترس بودند. برخی آن دوره را «عصر التقاط» نامیدند. به‌این‌ترتیب کوبیسم می‌توانست به‌عنوان یک فرم تزئینی در «آر دِکو» از نو ظاهر گردد و یا با عناصر کژنمای اکسپرسیونیسم یا رنگ‌های فوویسم ترکیب شود. پیوند کوبیسم و انتزاع در آفریده‌های هنرمندانی همچون فرانتس زایورت و ویلیام رابرتز، منجر به شکل‌گیری آثاری با ترکیب‌بندی‌های مستحکم و سنجیده شد.

مدرنیسم و هنرمدرن

جنبش‌های مدرنیستی که در سال‌های قبل‌از جنگ شکل‌گرفته‌بودند، نقش آموزشگری هنر را نادیده گرفته‌اند. می‌توان گفت‌که کوبیسم، انتزاع یا اکسپرسیونیسم، تنها دغدغه سبک را داشتند. درواقع برایشان «چگونه» گفتن مهم بود، نه «چه» گفتن. اما در دهه ۱۹۲۰ سبک، تحت‌الشعاع عقل‌گرایی و کارکردگرایی قرار گرفت. درنتیجه برخی هنرمندان جویای گونه‌هایی ماندگار از هنر شدند که می‌توانستند در پیشبرد اهداف، به‌طورمثال اهداف سیاسی سهمی داشته باشند. بنابراین آثار ارنست، گروس و هارتفیلد آشکارا به‌دنبال هدفی بودند، درحالی که کارهای لیسیتسکی و موندریان چنین نبودند.

مدرنیسم و هنرمدرن

درسال ۱۹۲۵ ، نمایشگاهی تحت‌عنوان «عینیت‌نو» در شهر مانهایم در آلمان برپا شد. کیوریتور این نمایشگاه گوستاو هارتلوب، مدیر موزه مانهایم بود که از دوسال قبل ازگشایش این نمایشگاه، هنرمندان و آثاری را گردهم آورده‌بود که در گرایش به رئالیسم وجه اشتراک داشتند. این نمایشگاه توجه زیادی را به‌خود جلب کرد و عنوان آن به یک روند تازه در هنر شکل داد.

مدرنیسم و هنرمدرن

بیشتر نقاشانی که کارشان به‌نمایش درآمده بود، به «واقعیت» نگاه ویژه‌ای داشتند. دو نوع رویکرد در این نمایشگاه دیده می‌شد که یکی «وِریسم» و دیگری «نئوکلاسیک» بود. این سبک هنری گرایش به نقد اجتماعی را که ویژگی بخش عمده‌ای از اکسپرسیونیسم بود ادامه داد اما تمایلات انتزاعی گروه پل را نفی کرد. عینیت نو فاقد هرگونه جهان‌بینی منسجم بود ولی به‌طورکلی به دقت در جزئیات موشکافانه برای به تصویرکشیدن زشتی‌ها و طنزهای گزنده اجتماعی می‌گرایید. جورج گروس و اتو دیکس از چهره‌های برجسته جنبش «عینیت‌نو» هستند.

قسمت قبلی را اینجا دنبال کنید:

خلاصه کتاب هنر مدرن | قسمت اول

خلاصه کتاب هنر مدرن | قسمت دوم

خلاصه کتاب هنر مدرن | قسمت سوم

خلاصه کتاب هنر مدرن | قسمت چهارم

خلاصه کتاب هنر مدرن | قسمت پنجم

خلاصه کتاب هنر مدرن | قسمت ششم

خلاصه کتاب هنر مدرن | قسمت هفتم