بیژن نعمتی شریف
ده بر یک پرونده نقد نویسی از نگاه ۱۰ هنرجو بر یک نمایشگاه است که از این میان متون چند نقد برگزیده در سایت آوام منتشر خواهد شد. هنرجویان کلاس نقد نویسی زیر نظر جاوید رمضانی و با تکیه بر کتاب خودآموز نوشتن از هنر معاصر و منابع نقد هنری و ادبی در بازدید از هر نمایشگاه متنی با توجه به آموزه ها و دیدگاه شخصی شان بواسطه بررسی، توصیف و تحلیل تولید میکنند. این دوره در راستای هرچه بهترعمیق دیدن و تقویت نقد هنری و حرفه ای فارغ از دخیل کردن نظرات و سلایق شخصی و یا صرفا وجوه مثبت و منفی در آثار و نمایش هر هنرمند است.
متن پیش رو به کوشش مهرنوش زمانیان در بازدید از نمایشگاه نقاشی بیژن نعمتی شریف در گالری فر منتخب شده است:
بیژن نعمتی شریف متولد ۱۳۲۶ در قائمشهر، پس از تحصیل در رشتهی مجسمهسازی دانشگاه تهران، در مرکز کانون پرورش فکری کودکان به عنوان طراح عروسک مشغول کار شد.
این نقاش و مجسمهساز، سالهای زیادی مشغول به فعالیت در حوزهی نمایش و عروسکسازی بوده، اما جوهرهی نمایشی و داستانسرایی، به همان صحنهی تئاتر ختم نشده و وارد نقاشیهای او نیز شده است.
بیژن نعمتی شریف هنرمند چند مدیایی است که برای بیان تفکرات خود از عروسکسازی، مجسمه و نقاشی استفاده میکند. شاید مجسمههای او در فضای هنر تجسمی موردتوجه بیشتری قرار گرفته باشد اما این نمایشگاه با تمرکز بر نقاشیهایش، نگاهِ خردمندانهی جدیدی از او را بیان میکند. بی مکانی و بیزمانی، نکتهی حائز اهمیت آثار شریف است، بهگونهای که بعد از گذشت ۳۰ سال، هنوز هم نگاهی انتقادی به فضای اجتماعی حالِ حاضر جامعه دارد و مخاطب میتواند بین تجربیات زمانهی خود و اثر نکاتی مشترک پیدا کند.
همه چیز از نحوهی ترکیببندی، استفاده از المانهایی همچون شخصیت مبارک که نشانی از ریشههای ایرانی است، فرمی نمایشی دارد که همین امر ارتباط مخاطب با اثر را راحتتر و آن را به پیشینهی فرهنگ ایرانی پیوند میزند.
او به جهت وابستگی فعالیتهای طولانی مدتش با کانون پرورش فکری کودک و نوجوان و توجه به دنیای کودکانه آنها را به یکی از ارکان اصلی آثارش تبدیل کرده است و این اهمیت را با جسارت در تمامیِ آثارش بیان میکند. نگاه انتقادی او به تجربههای کودک در آشفتگیهای جامعه، دارای طنزی سیاه که در فرم سورئالِ معاصر به چشم میخورد.
استفاده از رنگهای سرزنده و نگاه کودکانهی شریف در کنار دستوپاهای تکهتکه شده و چشمهای مملو از درد، تضادی شگرف در آثار ایجاد میکند که میتواند همزمان خاطرههای کودکانهی هنرمند و درد و رنجهای بزرگسالیاش را منتقل کند و مفهومی عمیقتر از معنا و جسارت زیستن بسازد.
در این نمایش از بیژن نعمتی شریف در گالری فر، آثار از چند مجموعهی مختلف انتخابشده که هر کدام نشانی از شرایط اجتماعی و تفکر هنرمند در آن دوره است. در این مجموعه اثری شاخص در بدو ورود به نمایشگاه خودنمایی میکند، پرترهی پسربچهای که در برخورد اول، چشمهای درشت و نگاه رو به بالایش توجه مخاطب را به خود جلب میکند، این نگاه رو به بالا که حسی ترکیبشده از خشم و غم را همراه دارد، در کنار پوست تقریباً تیره که رو به کبودی و مردگی میرود، میتواند تا حدی یادآور جنگ و قحطیهای بعدازآن باشد. بیژن نعمتی شریف این اثر را در سال ۲۰۰۰ خلق کرده است که همزمان در این دهه شاهد جنگهای خاورمیانهای هستیم و هنرمند با دوران پرتنش اقلیمی مواجه است.
نداشتن گردن و تن کاراکتر و قطع شدن سر از بالای کادر نیز این یادآوری را تشدید میکند، گویی حس آوارگی و درماندگی و عدم تعلق را به مخاطب منتقل میکند. امتداد دستی که بهطور غیرمعقول بزرگتر کشیده شده و غذایی که در دست است قاب تصویر را به دو نیم تقسیم کرده. قسمت بالایی اثر با کنتراست شدید رنگی و همان چشمهای دردکشیده در تضادِ با نیمِهی پایین تصویر که با رنگهای شادتری مانند قرمز و زرد تکمیلشده، میتواند تضاد فاحشی از دوگانگی بین امید و غم را منتقل کند؛ اما هنرمند با ایجاد هارمونی، از تکهتکه شدن روایت ناب خود جلوگیری میکند.
برای مثال رنگهای زرد و قرمز بطری و اطرافش همراه با قرمزیِ ملایمی که در صورت کاراکتر پخش شده، هارمونی روشنیِ بکگراند با سفیدیِ چشمِ درشت کاراکتر، نگاه مخاطب را در فضا میچرخاند. همچنین با خطوط سیاهی که این قطعات را به هم متصل میکند مانع از چند پارگی فرمی در اثر میشود.
اغراق در شکستگیهای دست و صورت و موجِ لرزانِ خطوط دست، خشن بودن نحوهی رنگ گذاری و اکسپرسیو بودن اثر، همگی بر ایجاد حس خشم و بیثباتی وضعیت افراد در جامعه تأکید میکند. غذایی که دهان کاراکتر را پنهان کرده، ایهامی از سکوتِ اجباری را فریاد میزند. این المانها، مفاهیم و تأکید او بر انسان در تمامی آثار نمایشگاه قابلمشاهده است. نگاه بیژن نعمتی شریف به انسان به معنای یک تعریف هستی شناسانه است که با بیانی نمایشی و تئاتر گونه آن را با نقاشی ترکیب میکند. رسیدن به این رهایی و شاعرانگی، نشاندهندهی نبوغ و درک عمیق هنرمند از دردهای جامعهی خود است که گاها فراتر از زمانهی خود میرود، همین ساختارشکنی وجه تمایز او با سایر هنرمندان و دلیل منحصربهفرد بودن وی است.