گالری هور از ۵ تا ۲۶ مردادماه ۱۴۰۳ میزبان آثار پرویز شاپور (۱۳۰۲-۱۳۷۸) هنرمند طناز و گزیده گوی معاصر بود. این نمایشگاه شامل نمونههایی از طراحیهای شاپور با ماژیک و خودنویس روی کاغذ در ابعاد ۲۰*۳۰ است. تمامی آثار در قابهای چوبی ساده و یکسان بر دیوار گالری نصبشده که البته تاریخ آفرینش آنان برای مخاطب روشن نبود. درواقع از طریق این آثار شاهد بخشی از جد و جهد پرویز شاپور در واکاوی خود و بازنمایی تمایلات و احساسات درونیاش هستیم. علاوه بر آن کنش یا قضاوت وی در قالب احساسات و عواطف انسانی آشکار در مواجهه با محیط پیرامونش هویداست. منحصربهفرد بودن تراوشات ذهنی پرویز شاپور حاصل شخصیت خاص وی است که فردی آرام، درونگرا و با دامنه محدودی از ارتباطات اجتماعی بوده است. او در خلوتی خودساخته و خودخواسته، بهسادگی و با شجاعت، فروتنانه به بازنمایی ذهنیات و درونیات خویش پرداخته است. او دوستان محدودی داشته و بسیار گوشهگیر و کمحرف بود. او با اتکا به سادهترین خطوط و دم دستیترین ابژههای موجود از محیط و فضای زندگیاش، در سکوت با جدیت و پشتکار فراوان مینویسد و طراحی میکند.
در ورودی گالری، تعدادی از کتابها، دستنوشتهها، کاریکلماتور[۱] (حاصل پیوند کاریکاتور و کلمه) و تعداد اندکی عکسهای یادگاری پرویز شاپور در ویترینی چوبی به نمایش درآمده بود. در بالای آن بر دیوار نوشته بود:
سه تا خودنویس پلیکان داشت یکی قرمز یکی آبی و یکی هم مشکی
فقط صدای خودنویس میآمد …
یک صفحه کاریکلماتور که مینوشت چند بار از رویش میخواند
اما هنگام طراحی هیچ صدایی از او درنمیآمد!
در نگاه اول تمامی ابژهها ساده و قابلتشخیص هستند ولیکن دستیابی به پیام و حس هنرمند نیازمند تأملی عمیقتر از آن چیزی است که در برداشت اولیه به ذهن متبادر میشود. بیان صریح و بی حاشیه همراه با دسترسی آسان ابزار طراحی مؤید عدم تمایل هنرمند در جلوه گری و پرگویی در ارائه پیام خویش است.
در این نمایشگاه ۴۱ اثر شامل المانهایی ساده و تکرارشونده از گربه، ماهی، سنجاق قفلی، عینک و حوض بیضی شکل، تنگ ماهی، جام شراب و … به چشم میخورد. در پارهای دیگر از آثار چندین فیگور و خود نگاره از هنرمند وجود داشتند که چنان ماهرانه در هم تنیده و عجین شدهاند که ماهیت اصلی خود را از دست داده و به جرأت بتوان گفت که در وجود هنرمند نهادینهشدهاند.
چاشنی تمام این طراحیها و چیدمانها گشتالتی کنایهآمیز و طنزآلود دارد و اینجاست که میتوان بارها بر حقانیت جایگاه پرویز شاپور به عنوان مبدع سبک نوشتاری کاریکلماتور ایرانی و به عنوان یک نخبه و روشنفکر مطرح بود.
پرویز شاپور در فیگورها و خود نگارهها با اتکا به مشخصههای ظاهری خودش همچون موهای پرپشت و مجعد، عینک فانتزی، ریش سبیلِ انبوهِ معوج با خطوطی ساده به بازنمایی حالات و درونیات خویش پرداخته است. این واکاوی و اشراف به درونیات و صراحت و شفافیت در ابراز، وجه تمایز و گشودگی است که تنها از پرویز شاپور برآمده. ترکیب فیگورها با سنجاق قفلی و اسکلت ماهی و عینک در کنار تکرر فرمها هر بار با بیانی جدید و تازه غنائی بیش از پیش به آثار بخشیده و لزوم مداقه و غور بیشتر در آنان را طلب میکند.
بر اساس خاطرهای که در آغاز بروشور گالری درج شده است میتوان گفت که برگزاری این نمایشگاه، به همت آیدین محبوبی کیا، خواهرزاده پرویز شاپور میسرشده و این نمایش تلاشی است (هرچند اندک) بر شفافسازی فضای ذهنی و زیست هنرمندانه پرویز شاپور: «… زیاد طراحی میکرد و زیاد تغییر میداد و آنهایی که دوست داشت میگذاشت کنار…کار هنری مثل شغل برایش مهم بود و آنقدر با اثرش سروکله میزد تا دربیاید.»
میتوان گفت که فرم بیضی شکل تکرار شده در آثار گاهی تداعیکننده حوض، آینهای دوار، وان حمام و حتی بستر مرگ یا مقبره بدون سنگ قبر پرویز شاپور باشد! وی در پارهای از آثار چه آنان که وجهه زنانهای از خود به تصویر کشیده و چه در سایر خود نگارههایش خود را متعجب، مستأصل، شوریده و غمگین و اغلب برهنه و با نگاهی حاکی از احساسات شفاف و صریح به مخاطب خیره شده و باظرافت تمام بیننده را بازخواست میکند.
وی با سادهترین خطوط در طراحیهایش، همچون کاریکلماتورها گزیده و مؤثر پیامش را به شکلی گزنده و طنزآلود به مخاطب منتقل میکند. صراحت و شفافیتی که اگر به زیور طنز آراسته نبود و فانتزی ذهنی و کودکانه هنرمند را در دل نداشت میتوانست بسی تلخ و آزاردهنده باشد.
ترکیب فرمهای ساده ولی محکم و شفاف، در کنش فیگورها نیز نمود قوی داشته و در خود نگارهها ضمن تکرار این اجزا با ریتمی منظم، چیدمان هر تابلو را به کمال مطلوب میرساند. این موجز گویی نهتنها در آثار تجسمی هنرمند جلوه گری میکند بلکه در عرصه ادبیات او را در جایگاه ویژه و رفیع طنز ناب و موجز کاریکلماتور مینشاند.
کاش به قول خود پرویز شاپور بر سر ورودی این نمایشگاه مینوشتند… به نگاهم خوش آمدی!
[۱] – کاریکلماتور نامی است که احمد شاملو بر نوشتههای پرویز شاپور گذاشت. این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو بهکاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیانشده است.
به همین قلم بخوانید: