آلیزارین ؛ جهان در رنگی دیگر

به هنربانی سجاد باغبان

نمایشگاه الیزارین گالری نگر آنیما احتیاط
نمایشگاه گروهی «قرمز آلیزارین» در گالری نگر

همه‌ی ما با شنیدن این عبارت، انتظار رویارویی با دیوارهای به تسخیر درآمده از سرخی آتشین آلیزارین را داشتیم؛ اما آنچه در این فضا رخ داد، فراتر از گردهمایی هنرمندان، در محوریت یک رنگ بود؛ این نمایشگاه به‌مثابه جریانی از تجربه‌های بصری عمل می‌کرد، تجربه‌ای که در آن قرمز نه‌فقط یک رنگ که مفهومی زنده و سیال بود. همچون نفس‌هایی در هم تنیده از عشق و خشونت، آرامش و اضطراب، هیجان و سکون.

نمایشگاه الیزارین گالری نگر

هر هنرمند، با زبان بصری منحصر به خود، آلیزارین را به پالت رنگی همیشگی‌اش افزود و درنتیجه، شکلی نو از بیانی احساسی در آثارش پدید آورد. در این میان، اثر کیومرث کیاست با همان فرم‌های آشنای همیشگی اما با حال و هوایی متفاوت، چشم‌ها را به خود خیره می‌کرد. این حجم از قرمز در آثار کیاست که به‌ندرت چنین غلظتی را به کار می‌گیرد، حضوری تازه و غیرمنتظره داشت؛ گویی رنگ، خود را به درون اثر تحمیل نکرده، بلکه از درون آن روییده است.

نمایشگاه الیزارین گالری نگر

اما قرمز در همه‌ی آثار تنها یک صدا نداشت. هر اثر روایتگر طیف وسیعی از احساسات بود؛ برخی هنرمندان از سرخی آلیزارین، زخمی گشوده ساختند، خشونتی نهفته که در لایه‌های رنگ نمایان بود، گاه در جایگاه یک معترض، پیامی را فریاد می‌زد و گاه در خشمی خود فروریخته متبلور می‌شد.

درحالی‌که برخی دیگر، همچون فهیمه مومنی، آن را در ترکیبی ملایم‌تر و سرشار از گرما و سرزندگی به کار گرفتند تا از شدت و هیجان آن بکاهند، بُعدی انسانی‌تر به آن ببخشند و حسی از پویایی و گرمای جمعی صمیمی را منتقل کنند. گویی ما نیز تماشاگر این جمع دوستانه هستیم.

نمایشگاه الیزارین گالری نگر

در میان این نمایش پر از سرخی و حرارت، دو اثر بیش از همه نظرم را جلب کرد؛ دو اثری که درست در نقطه‌ی مقابل این جنون رنگی ایستاده بودند. هر دو، سیاه و سفید، اما در دل خود نشانی از قرمز داشتند، تاشی کوچک که نگاه را به عمق اثر می‌کشاند و تضادهای چشم‌نوازی را در خود حمل می‌کرد. یکی از آنِ مائده طاهری و دیگری از علیرضا چمک بود. دو اثری که در چیدمان هوشمندانه‌ی نمایشگاه درست رو‌به‌روی یکدیگر قرار گرفته بودند، گفت‌وگویی خاموش اما پرجنب‌وجوش میانشان در جریان بود. یکی نقطه‌ی آغاز، دیگری نقطه‌ی پایان و در میانشان، داستانی که بین سکوت و فریاد در نوسان بود.

نمایشگاه الیزارین گالری نگر

اثر طاهری اگرچه در رنگ، هیجانی خاموش‌تر را روایت می‌کرد اما در فرم خبر از حرکت میان حقیقت و خیال را می‌داد و مخاطب را به جست‌وجو در خود برای یافتن زندگی وامیداشت.

نمایشگاه الیزارین گالری نگر

«قرمز آلیزارین» تنها یک نمایشگاه نبود؛ بلکه بازتابی از دوگانگی همیشگی این رنگ در هنر و حتی دوگانگی انسان در زندگی بود. رنگی که هم‌زمان شور را برمی‌انگیزد و هشدار می‌دهد، زخم می‌زند و با عشق التیام می‌بخشد.

درنهایت، وقتی از گالری خارج شدیم، این قرمز همچنان در ذهن‌مان می‌درخشید، گویی همان لحظه‌ای بی‌قرار که شمس لنگرودی آن را چنین تصویر کرده است:

از کنارم گذشت، ردایی از آتش بر تن داشت

نگاه کردم، جهان رنگ دیگری گرفت

گفتند نامش چیست؟

گفتم: سرخیِ یک لحظه‌ی بی‌قرار

در همین ارتباط بیشتر بخوانید:

به همین قلم بیشتر بخوانید: