۱۱ واژه‌ای که حال و هوای هنر در سال گذشته را بیشتر نشان ‌دادند

اطلاحات جدید در هنر معاصر

11 واژه تعریف هنر معاصر
چه رویدادهای بزرگی در سال گذشته در هنر شکل گرفت و چه اصطلاحات جدیدی برای درک بهتر این رویدادها به وجود آمدند؟

بن داویس[۱] نویسنده و منتقد برجسته یازده واژه‌ای که در سال ۲۰۲۴ هنر را معنا میکند پیشنهاد میدهد و میگوید چطور می‌توانیم رویدادهای مهم هنر در سالی که گذشت را جمع‌بندی کنیم؟ اینجا به مقولاتی می‌پردازیم که در هنر امسال نقش مهمی داشتند یا تعریف جدیدی از آنچه در هنر قابل‌درک است را ارائه می‌دهند.

اما اساساً آیا می‌توانیم تعریف مشخصی از هنر را امروزه ارائه دهیم و یا وضعیت هنر زمانه تا چه میزان تغییر یافته؟

شاید زمان آن رسیده که بپذیریم هنر دیگر از برج عاجش پایین آمده و از فضاهای دیگرِ حوزه‌های انسانی متأثر گشته و درهای خود را به روی امکان‌های بیشتری گشوده است، حال مرز میان هنر، سرگرمی، ابتذال و سرمایه بسیار مه‌آلود شده و تفکیک این فضاها و ارائه تعریفی از هنر بیش از هر زمان دیگری ناممکن.

آیا این یعنی باید بپذیریم که این وضعیت هنر زمانه ماست؟ یا باید آگاه باشیم که معیار و عیار هنر از دست رفته و نیاز به بازتعریف کارکرد هنر داریم؟ این موضع به حدی حساس می‌شود که معادلِ پذیرفتن یا محدود کردن دموکراسی است، این همان تقابل بازار آزاد و اقتصاد دولتی است و دیگر تقابل‌هایی که سرحدات طیفشان دیکتاتوری و آنارشی است.

فروماندگی Burnout

به‌نوعی این واژه مفهوم انتزاعی را در برمی‌گیرد. این تصور وجود دارد که هنر باید تحت تأثیر بحران‌های جهانی در حال نوسان و افت و خیز باشد؛ اما هنر در سال پیش این‌چنین نبود. ظاهراً هنر از زمان حال فاصله گرفته و پر از لذت‌های ملایم، رفتارهای زیبنده و اقدامات دقیق و حاکی از اتفاقات گذشته بود.

درواقع عمل‌گرایی پس از انتخابات ترامپ در سال ۲۰۱۶ موضوع داغی در هنر بود؛ اما حالا، «خستگی از بحران» و بدبینی جای آن را گرفته، عدالت اجتماعی در فرهنگ عمومی در حال پسرفت است (چنان‌که اقتصاد جهانی در سپتامبر این موضوع را به عینه ثابت می‌کند) و جنبش مقاومت هم ضعیف و تسلیم شده است؛ اما انتخابات ایالات‌متحده امسال به‌ندرت خود را به عنوان موضوعی گویا در هنر امسال نشان داد. تنها استثنای قابل‌توجه در امواج سیاسی، فعالیت‌های غیرمترقبه طرفداران فلسطین بود که در همه‌جا موج می‌زد، حتی درحالی‌که سرکوب می‌شد.

کتاب «فروماندگی؛ تجربه عاطفی شکست سیاسی»[۲] نوشته هانا پروکتور[۳] که امسال منتشر شد، برای درک این حال هوا و همچنین کنار آمدن با آن، در این زمینه خواندنی است.

مهارت محوری Crafts

11 واژه تعریف هنر معاصر

مهارت محوی البته، واژه‌ای نوین یا جدید نیست. با این حال، شاید پرداختن به این زمینه ازاین‌رو که هدف زمینه سازی در ریشه‌های سنتی است، مناسب باشد.

من برای تنوع، تصمیم گرفتم از عبارت «صنایع اجتماعی» استفاده کنم. این اصطلاح شخصی من برای اشاره به اشکال مختلف هنر معاصر است که مادیت، جامعه و مراحل صنایع‌دستی سنتی را شامل می‌شود؛ اما درواقع این اصطلاح بیشتر در به کار گماشتن و استفاده از هنر دستی معنی می‌شود. چیزی که ممکن است در تعامل با آثار هنرمندانی مانند ماری وات یا سوچیترا ماتای که پیشگامان این هنر بوده‌اند، شاهد باشید.

اما در نگاه کلی‌تر حقیقت امر، فقط مفهوم کلی مهارت محوری در پردازش به همه انواع آن ازجمله کارهای دستی هنری یا کارهای استودیویی است، هر آن چیزی که با احترام گذاشتن و پیراستن هنرورزی انسان در طول تاریخ تداعی می‌شود.

برای مثال امسال نمایشگاه بینال ونیز پر از منسوجات هنری بود، از کارهای سنتی گرفته تا نمونه‌های آزمایشی. هنر نساجی در کنار سفالگری و سرامیک کاری در تمام گالری‌ها و موزه‌ها حضور پیدا کردند. در این راستا، سبدبافی هم موردتوجه زیادی قرار گرفت، مثلاً می‌توانید سبدهای زیبای جرمی فری را در موزه هنر شیکاگو ببینید.

بی‌واسطگی  Immediacy   

11 واژه تعریف هنر معاصر

کتاب آنا کورنبله با عنوان «بی‌درنگی، یا سبک فرهنگی سرمایه‌داری دیرهنگام» (۲۰۲۴) استدلال می‌کند که تمایل به تجربه‌ی مستقیم، عامل کلیدی برای درک دگرگونی فرهنگ در گذشته‌ی نزدیک است. بیش از این، آنا کورنبله در ادامه‌ی سنت نظریه‌پرداز فدریک جیمسون، حدس می‌زد که تعدادی از پدیده‌های فرهنگی پراکنده، از زندگی‌نامه نویسی‌های خیالی گرفته تا نمایشگاه‌های مسحورکننده‌ی ونگوگ و مشابهات آن، می‌توانند به عنوان علائم فرهنگی از یک سیستم اقتصادی مصرف‌گرایانه‌ی پرشتاب قلمداد شوند که با خرید آنلاین و تولید در لحظه تعریف می‌شود.

فهرست «Power 100» مجله Artreview، آنا کورنبله را بر اساس گیرایی کتابش، به عنوان نهمین فرد مطرح در دنیای هنر سال جاری معرفی کرد؛ که باید صادقانه بگویم، کمی اغراق‌آمیز است. (هرچند که این فهرست همیشه جنبه‌ای غیرعادی دارد).

با این حال، این موضوع نشان می‌دهد که «بی‌درنگی» و ایده مرتبط کورنبله با عنوان «سبک بی‌درنگی» توانسته به یک موضوع حائز اهمیت و حساس بپردازد.

نئو-روکوکو Neo-Rococo

11 واژه تعریف هنر معاصر

همان‌طور که کتی وایت اشاره می‌کند احساس، سبک‌بالی و بی‌پروایی زنانه، در حال‌وهوای سبک روکوکو بازگشته است. نقاش بریتانیایی بسیار معروف، فلورا یوخنوویچ، نام برجسته‌ای است که به‌طور مستقیم زمینه‌های روکوکو را به چالش می‌کشد، در این میان می‌توان به میکائیلا یروود-دان نیز اشاره کرد. البته من به فردی مانند ایوت مایورا هم فکر می‌کنم، با آن آثار صورتی پررنگ که مانند کیک تزئین شده می‌مانند و برخی «پس از فرانسوا بوشه» ساخته شده‌اند.

در تاریخ هنر، دوران روکوکو کلاسیک یا باروک متأخر، همیشه در طبقه افراطی و راحت‌طلب ریشه داشته است.

این دوره فراتر از زمان خود پیدا شد، همان‌طور که جان برگر، با حس ششمی که داشت، روزی در مورد واتو پیش‌بینی کرده بود و به نظر می‌رسید «بخشی از این حس حاصل نظمی در گذشته، بخشی پیش‌بینی بی‌ثباتی حال حاضر و بخشی امیدی ناشناخته برای آینده بود.» با این نگاه می‌توان درک کرد که چرا این حس طنین‌انداز شد.

عصب-زیبایی‌شناسی  Neuroaesthetics 

11 واژه تعریف هنر معاصر

سال گذشته، کتاب «تأثیر مغز در هنر: چگونه هنرها ما را متحول می‌کنند»[۴] واکنش‌هایی را برانگیخت. امسال، اتحادیه موزه‌های آمریکا با مرکز هنرهای بین‌المللی و مرکز «آزمایشگاه ذهنی برای عصب-زیبایی‌شناسی»[۵] همکاری کردند تا اهمیت «پیوند عمیق بین هنر و فرهنگ و سلامت اجتماعی» را مطرح کنند.

 در آریزونا، موزه هنر معاصر اسکاتسدیل نمایشگاهی به عنوان «مغز و زیبایی؛ تقابل هنر و عصب‌شناسی» برگزار کرد که با مرکز عصب‌شناسی دانشگاه پن همکاری داشت. این نمایشگاه در سراسر کشور توجه‌ها را به خود جلب کرد، به ویژه‌برنامه‌ای که میزبان آثار نقاشی روی شیشه جودیث شاکتر بود و همچنین هتل‌های مطرح Design Hotels «عصب-زیبایی‌شناسی» را به عنوان رویکرد تبلیغاتی جدید معرفی کرد.

آنچه که این روند به آن می‌انجامد، کاملاً مشخص نیست. آیا آوردن دلایل روان‌شناختی و زیست‌شناسی برای تجربیات هنری باعث افزایش تعامل عمومی با آن‌ها می‌شود؟ آیا کمی شبیه توضیح دادن یک حقه‌ی جادویی نیست؟ از جهاتی به نظر می‌رسد در پس افزایش توجه نهادها به «عصب-زیبایی‌شناسی» به تلاش‌های حوزه علوم انسانی برای کسب مشروعیت در زمانی که تکنولوژی همه چیز را در هم می‌سابد، بی‌ربط نیست. به‌هرحال، انتظار داشته باشید که افراد بیشتری را با الکترودهایی بر روی سرشان در گالری‌ها مشاهده کنید.

ادامه این مقاله را در شماره بعدی دنبال کنید..

در همین زمینه بیشتر بخوانید:

منبع: آرت نت


[۱] – بن دیویس (Ben Davis) نویسنده و منتقد فرهنگی است که بیشتر به خاطر تحلیل‌های تیزبینانه‌اش در زمینه هنر معاصر و فرهنگ پاپ شناخته می‌شود. او در نوشته‌های خود به نقد جامعه‌شناختی و سیاسی در دنیای هنر پرداخته و از جمله آثار برجسته‌اش می‌توان به کتاب “بتونه‌کاری هنر” اشاره کرد که در آن به بررسی بازار هنر و تأثیرات سرمایه‌داری بر روندهای هنری می‌پردازد. دیویس همواره تلاش دارد تا نگاه منتقدانه‌ای به نحوه‌ تعامل هنر با سیاست و اقتصاد داشته باشد و این رویکرد، او را به یکی از نویسندگان برجسته در این زمینه تبدیل کرده است.

[۲]Burnout: The Emotional Experience of Polit

[۳]  – Hannah Proctor

[۴] – Your Brain on Art: How the Arts Transform Us

[۵]Mind Lab Center for Applied Neuroaesthetics