نمایشگاه نقاشی محمد نوریان از ۲۶ اردیبهشتماه در گالری نگر برپا شده است؛ ۲۹ اثر نقاشی پرتره در ابعاد گوناگون با تکنیک آکریلیک با عنوان غروب دلدادگان از نقاش و گرافیست تبریزی در معرض دید علاقهمندان قرارگرفته.
نقاشی پرتره یا چهرهنگاری از دیرباز توجه هنرمندان زیادی را در جهان به خود جلب نموده است. طبیعت بیجان و پرتره از اولین فرمهایی بودند که هنرمندان ایرانی تلاش کردند ذوق و نبوغ خود را بیازمایند. چراکه «سر» همواره به جهت فرم و ساختار زیبایی شناسی و به عنوان کانون اندیشه در مرکز توجه بوده است.

با تمرکز بر آثار محمد نوریان در تمام آنها رد پایی از طبیعت را مشاهده میکنیم که این نکته اشاره مستقیم به نوع زیست هنرمند از کودکی تا به امروز دارد، او شیفته طبیعت است و اینچنین مینمایاند که جزو لاینفک زندگیاش باشد. طبیعت همواره امکان وسیعی برای خلق آثارش فراهم کرده است. شاید بتوان نوع زیست هنرمند و مؤانست وی با طبیعت را نقطه اوج امکانات تصویری و نقاشانه او دانست.
فرم پرنده در اغلب آثار در بالای سر پرترهها خودنمایی میکند. میتوان چنین برداشت کرد که پرنده به عنوان نمادی از زیباییهای طبیعت و به لحاظ بصری و فرمی، با پرترهها نزدیکی تنگاتنگی ایجاد کرده است. پرندگان به جهت دارا بودن فرم همواره زیبایی مضاعفی به طبیعت بخشیدهاند.

اگر بخواهیم در توصیف آثار محمد نوریان کمی پا فراتر نهیم، میتوان گفت که او نقاشی فرم گراست. کما اینکه به گفته هنرمند محتوا در قالب فرم مطرح میشود و مهمترین مسئلهای که ابتدا در زایش و خلق آثارش اتفاق میافتد قطعاً «فرم» است.
استفاده محدود از رنگها از ویژگیهای بارز آثار محمد نوریان است. رنگهای سیاه و سفید و طلایی جزء اولویتهای اصلی او در بهکارگیری رنگ است. به لحاظ تکنیک و زیباییشناسی انتخاب دو رنگ سیاه و سفید نهایت کنتراست تیره و روشنی را ایجاد میکنند؛ اما در مجموعه پیش رو او در برخی پرترهها از رنگ قرمز نیز استفاده کرده است که یادآور زخمهای واردشده بر پیکر انسانها در طول تاریخ است.

محمد نوریان درواقع، از پرتره به عنوان عنصری برای شیوه بیان احساسات یاری جسته است. بهبیاندیگر پرترههای او از نوعی شاعرانگی برخوردارند؛ چشمها بسته و سکوتی سنگین بر فضای نقاشیها حاکم است. گویی همه از دل تاریخ سر برآوردهاند. اندازه غیرطبیعی پرترهها در اغلب تابلوها فضا را به شکل گسترده تصاحب کرده است. این امر باعث ایجاد فضای سنگین شده که نوعی دلتنگی را تداعی میکند و این موضوع با قرار گرفتن رنگ سفید در پسزمینه، تشدید شده است.

پرترهای حاضر در تابلوها، بهطور فزایندهای بر انعکاس احوالات درونی و گرایشهای ذهنی هنرمند اشاره دارد و تداعیگر خاطرات و تأثیرات داستانها و نقلقولهایی است که در کودکی شنیده و در ناخودآگاه او شکلگرفتهاند. بهعنوانمثال داستان «اصلی و کرم» (از داستانهای معروف آذربایجان) ازجمله داستانهایی است که از آن در نقاشیهایش بهره جسته است. دو دلدادهای که قربانی خودخواهیها و تعصبات بیجای اطرافیان شدهاند. داستانی که از نظر احساسی تأثیر عمیقی بر وی گذاشته و درنهایت در آثارش بدین شکل نمود بیرونی پیدا کرده است.
هنرمند از بیان صریح عواطف و افکار و عریان کردن آنها تا حدود زیادی پرهیز میکند و ابژهی خود را مانند یک کتاب گشوده، در برابر بیننده قرار نداده و به جهان درونی و راز آمیزی روی آورده است که مخاطب کم و بیش در آن جایی ندارد.
تلاش محمد نوریان در بازسازی و خلق فضای آثارش حاکی از خیال وزریهای اوست که در ضمیر ناخودآگاهش نهفته است. میتوان چنین بیان نمود که خلق آثارش حاصل جهانبینی و تجربیات گذشته او است.

در استیتمنت نمایشگاه به قلم کیومرث کیاست چنین آمده است:
چشمها خونبار و خیره، گاهی محو و پوشیده شده. صورتها با تیرهترین رنگها؛ تمامرخ، نیمرخ یا رو به بالا. گویی این چهرهها از عمق پیش از تاریخ به زمان ما آورده شدهاند. مصریها و یونانیان باستان سرنوشت «اوزیریس» و «هرا» را چنین رقم زدهاند.
مردهای قربانی شده و زنهایی از تخت گاه الهه گان به زیر افتاده. چهرههای خاموش، تیره و غبارآلود، زندهبهگورها، تازه از گور برآمدهها، آلوده به خاک و خون جهان زیرین.
صدایی نیست، هیاهو و فریادی نیست، سکون و سکوت خوف انگیزی آنها را فرا گرفته است. اینها قربانیان تاریخاند که از گور چهره نمایاندهاند و محمد نوریان این چهرههای گمنام تاریخ را احضار کرده و به نمایش درآورده است.

محمد نوریان متولد ۱۳۴۶ در تبریز مدرس هنر و در حوزههای مختلفی ازجمله گرافیک، نقاشی، مجسمه و سرامیک فعالیت میکند. او تحصیلات آکادمیک خود را در رشته گرافیک گذرانده و ۳ نمایش انفرادی و بالغ بر ۷۰ نمایشگاه گروهی را در کارنمای خود به ثبت رسانده است.
شایان ذکر است نمایشگاه تا ۵ خرداد ۱۴۰۴ در گالری نگر برقرار است.
در همین ارتباط بخوانید:

یادداشتهایی بر نقاشیهای پایان قرن
به همین قلم بیشتر بخوانید:
نگاهی به «آواز سکوت» شبنم لطف الهی در گالری واو تبریز







