بازتعریف ماده و حافظه: گفتوگویی آیینی با بدن، زمین و زمان در آثار جولیانا گونگورا روخاس
جولیانا گونگورا[۱]، هنرمند و مدرس کلمبیایی، گویی کیمیاگری است که خاک، تار عنکبوت، نمک و سنگ را به آثاری مسحورکننده و نمادین تبدیل میکند. او با کندو کاو در مواد، گنجینههای پنهان دانش جوامع بومی را آشکار میکند و قدرت جادویی نهفته در کارهای روزمره را به نمایش میگذارد. جیمی آ. مارتینز، رئیس نمایشگاه هنری (ARTBO DREI GTA) ETH PieceUnique، در بوگوتا، در مورد او میگوید: «آثار جولیانا گونگورا، سرشار از ظرافت و احساس است. او عناصر ساده و پیشپاافتاده را به آثار شاعرانه و قدرتمند بدل میکند.» سال ۲۰۲۵ برای این هنرمند، سالی پر از افتخارات خواهد بود زیرا او اولین نمایشگاه انفرادی خود را در موسسه هنر شیکاگو به سرپرستی آنا بورکهارت برگزار میکند.

او همچنین در سی و ششمین دوسالانه سائوپائولو که در سپتامبر افتتاح میشود، شرکت خواهد کرد. موضوع نمایشگاه امسال به نحوهی تعامل انسانها با یکدیگر میپردازد.
مارتینز گفت: «از طریق این نمایشگاههای پرمخاطب، گونگورا را به عنوان چهرهای پیشرو در هنر معاصر تثبیت میکنند، هنرمندی که با جسارت، مرزهای بین مواد، بومشناسی و جامعه را درهم میشکند.»
در دورانی که هنر معاصر میان انتزاعهای مفهومی و اشباعهای رسانهای سرگردان است، برخی هنرمندان مسیر دیگری ازجمله بازگشت به ماده، بدن و آیین را پی گرفتهاند. جولیانا گونگورا روخاس، هنرمند کلمبیایی متولد ۱۹۸۸، از این زمره است؛ هنرمندی که آثارش بیش از آنکه محصول بازنمایی باشند، حاصل تجربهای زیستهاند. او با بهکارگیری موادی چون شیر، خاک، تار عنکبوت، نمک، دانههای بومی و گیاهان دارویی، جهانی را میسازد که در آن مرز میان شیء هنری، خاطرهی شخصی و آیین جمعی از میان برداشته میشود.

جولیانا گونگورا خود را صرفاً مجسمهساز یا هنرمند چیدمان نمیداند؛ بلکه تسهیلگر تجربهای میداند که در آن ماده، بدن و حافظه در هم میآمیزند. آثار او نهتنها واکنشی به بحرانهای زیستمحیطی و فرهنگیاند، بلکه پیشنهادی هستند برای بازاندیشی در باب رابطهی ما با جهانی که آن را با حواس، تن و خاطره تجربه میکنیم.
یکی از ویژگیهای بنیادین آثار گونگورا، تعریف دوبارهی «ماده» است. در نگاه او، ماده نه حامل بیجان فرم، بلکه عنصری زنده، فرسایشپذیر و دارای حافظه است. در پروژهی او با خلق اشیایی زبان مانند از خاک و گیاه، استعارهای میسازد از زبانی پیشاگفتاری؛ زبانی بدنی، خاموش و لمسی که پیش از نوشتار، در تماس پوست با خاک و صداهای مبهم دهان شکل گرفته است. این زبان، برخلاف زبان نوشتاری که ساختاری تثبیتشده دارد، در حال زوال، تغییر و باز زایی مداوم است.

در اثر پیکر شیر رابطهی میان ماده و حافظه به سطحی عمیقتر وارد میشود. این اثر که با نخهایی از شیر خشکشدهی گاو بافته شده، تصویری است از کفن یا سنگ قبر، اما نه با جنسی سرد و بیجان. شیر، مادهای مادری، تغذیهای و زوالپذیر، به واسطهی فرآیندهای شیمیایی به نخ بدل میشود و به شیئی با ماندگاری ظاهری میانجامد؛ اما این دوام، فریبنده است؛ ماده در درون خود هنوز حامل شکنندگی و ناپایداری است.

حضور گیاه در این اثر که در بسیاری از فرهنگهای بومی بهعنوان گیاه تطهیر و شفا شناخته میشود، این اثر را به حوزهی آیین، درمان و گذار از مرگ وارد میکند. نه فقط یک شیء هنری، بلکه بازنمایی فرایندهایی است که در آن بدن، زمین و زمان در یکدیگر رسوخ میکنند.
جولیانا گونگورا در پروژههای دیگر خود نیز بر مشارکت جمعی تأکید دارد. او در همکاری با زنان بومی آمازون فضایی صوتیـمادی خلق میکند که در آن لالاییهای سنتی با محیطهایی از خاک و دانه تلفیق میشوند. صدا، ماده و حضور بدن در این فضا، نوعی آیین شفا را به وجود میآورد؛ نه به معنای درمان پزشکی، بلکه بهمنزلهی بازیابی پیوندهای عاطفی، حسی و فرهنگی.

در این پروژه، گونگورا نهتنها نقش هنرمند، بلکه نقش شنونده، گردآورنده و تسهیلگر مناسک را بر عهده دارد؛ نقشهایی که در تاریخ هنر غربی کمتر مورد توجه بودهاند، اما در سنتهای زنانه و بومی اهمیت محوری دارند.
فرم در آثار جولیانا گونگورا هرگز خودنمایانه یا تزئینی نیست. او عامدانه از پیچیدگیهای تکنیکی یا زیباییشناسیهای نمایشی فاصله میگیرد و به سوی سادگی، خامی و شکستگی حرکت میکند. این سادگی، انتخابی زیباییشناختی است که با مفاهیم زوال، گذرا بودن و تجربهی بدن در هم آمیخته. مواد بهکاررفته در آثار او ــ از نمک که به سرعت متبلور و تجزیه میشود تا شیر که فاسد میشود ــ همه یادآور چرخهی زندگی و مرگاند. در اینجا هنر نه رسانهای برای ماندگاری، بلکه ابزاری برای تأمل در فانی بودن است.

در بستر هنر معاصر ۲۰۲۵، آثار جولیانا گونگورا واجد اهمیت فزایندهایاند. نخست، به دلیل همراستایی با موج بازگشت به ماده، پس از اشباع گفتمانهای دیجیتال که منجر به تمایل کیوریتورها و فستیوالهای بزرگ به سوی پروژههایی است که حسی، جسمانی و آیینی باشند. دوم، به دلیل حضوری پررنگ در پلتفرمهای جهانی که به آثار او وجهی بینا فرهنگی و جهانی دادهاند. سوم، به خاطر آنکه هنر او بازتابی است از سیاستهای بومیمحور جهان جنوب؛ جایی که بدن و زمین هنوز بهعنوان منابع دانش فرهنگی به رسمیت شناخته میشوند.

اما شاید مهمترین ویژگی آثار جولیانا گونگورا، زبان احساسی و غیرتقابلی آنها باشد. او در دل بحرانهای زیستمحیطی، فمینیستی و هویتی، نه به خشونت یا فریاد، بلکه به نجوا لمس و حضور پناه میبرد. این استراتژی، در زمانهای که سیاست اغلب با صداهای بلند تداعی میشود، جسورانه و مؤثر است. آثار او یادآور این واقعیتاند که گاهی، مادهی نرم، صداهای کمرنگ و آیینهای فراموششده، میتوانند قدرتمندترین اشکال گفتوگو با جهان باشند.






[۱] – Juliana Góngora Rojas
ژانائینا تشاپه | هشت ستارهای که در سال ۲۰۲۵ آسمان هنر را تسخیر میکنند!
در ادامه معرفی هنرمندان بعدی را دنبال کنید …
منبع: آرت نت
در همین ارتباط دنبال کنید:


رونق؛ پولهای زیاد، ابر دیلرها و صعود هنر معاصر
در همین ارتباط دنبال کنید:


یادداشتهایی بر نقاشیهای پایان قرن








