«هادی» بودن؛ نگاهی به نمایشگاه آثار هادی هزاوه ای در گالری «شیرین»
بودنِ اثر
این قطعاتِ تکرار شونده، اگرچه یک دست و منظم در کنار هم چیده شدهاند، اما هرکدام قصه خود را باز میگویند. اینها از تبار آجرهای «کارل اندره» نیستند. اگرچه قالبهایی یکسان آنها را شکل داده است، اما هر آجر، وجودی منحصر به فرد است. حتا بدون لعاب هم هر کدام به شیوه خود حفره دیوار عمارتی را پر کرده است، لب پَر شده و یا چون سنگی بر گوری ایستاده. تقدیر و انتخاب خودش را داشته، که با آن راه پیموده و شده این که شده؛ و این تجسم یک شیوه بودن در جهان است.
این بودن و نبودن، در دو نقاشی این نمایشگاه نیز دیده میشود. جای خالی فیگورها در دیوار آجری عمارت، باقی مانده و خود، نشانه حضور است.
هزاوه ای در آثار خود، با فضاهای پر و خالی بازی کرده است. با جای خالی آجرها در قالبهایشان و جای خالی قالبها بر دیواری که میخها بر آن نشستهاند، بی آنکه چیزی بر آنها نصب شده باشد. همین بازی با پر و خالی، حرکت در مجسمهها را بوجود آورده است. مجسمهها از همان ماده خاکی مستحکم ساخته شدهاند. اما در چرخش و تکرار آنها میتوان حرکت و پویایی فرم و رنگ را که رو به بالا دارند، دنبال کرد. گویی اینجا همانجا است که آسمان و زمین در هم میآمیزند و زایش آغاز میگردد.
چیدمان هزاوه ای مخاطب را با سادگی خلاقانه خود به باغ ایرانی میبرد، به حوض، به سرو و نیز، به زندگی و پس از مرگ. آثار او ریشه در اندیشهای «خیامی» دارد. آفرینش را فرایاد میآورد و آن لعاب آبی، گویی همان دَم است که هنرمند بر تنِ خاک دمیده است. آجرها در جایگیریهای متنوع و صورتهای گوناگونی ظاهر میشوند. با هر چرخش و هر لعاب، تقدیر تازهای پیدا میکنند. اما «آجر بودنِ» آنها چیزی است که تغییر نمیکند. هزاوهای با همین یک کلمه توانسته قصهها بگوید، بدون آنکه ذاتش را دگرگون کند. آجر در انواعِ بودنهای خود آجر میماند؛ مادی، سنگین و زمینی. اما همین آجر توانسته توسط هنرمند، از دستساختهای ساده تا حد اثری هنری صعود کند.
مکانِ بودنِ اثر
چیدمانِ مفهومی، با قرارگیری در «مکان» است که روندِ بودنِ خود را تکمیل میکند، و در مورد آثار این نمایشگاه که وجهی درونی و فردگرایانه دارند اهمیت این مسئله دوچندان میشود. قرارگیری چنین آثاری در «گالری»، به خصوص اگر به درستی پرداخت نشود، اثر را از سرمنزل خودبیانگری هنرمند تا حد اثری برای ارائه، نزول میدهد. به علاوه، امکانات مکانیِ گالری تعریف میکند که اثر چگونه قرار بگیرد، پس هرچند هنرمند برمیگزیند که فضای کدام گالری بیش از همه پتانسیلهای درونی اثر را متجلی خواهد کرد، به هرحال اختیار او و آزادی اثرش در تلاقی با امر ارائه در گالری محدود میشود. مخاطب نیز در مواجهه با چنین آثاری در گالری، درگیر یک فاصله ناگذشتنی است. او همواره میداند که در محضرِ اثر نیست، بلکه تنها در مکانِ ارائه اثر، حاضر است.
فرض کنیم با همه آنچه در «گالری شیرین» دیدهایم در مکانی دیگر و با ترتیبی دیگر، مواجه شویم. برای مثال در خانهای قدیمی که اکنون خالی از حضور اشیاء و انسان است. اتمسفری که چنین مکانی به اثر میافزاید همان چیزی است که گالری در خود ندارد. آیا چنین آثاری خلق میشوند که در گالریها به شکل استاندارد همیشگی به نمایش درآیند و یا اینکه مسئله این آثار، آن چیزِ دیگر است!
آثار هزاوه ای اگرچه در نوع پدید آمدن خود آزاده و رها هستند و دغدغههای هستیشناسانه دارند، اما با قرارگیری در «گالری» بهعنوان مکان ارائه، تبدیل به «اثری برای بازدید» شدهاند، نتوانستهاند اتمسفر خود را بر فضای گالری حاکم سازند و روح خود را در این مکان متجلی کنند. این تعابیر همه از ماده نشأت میگیرند و چیزی ماورائی نیستد. نحوه چیدمان، نورپردازی و تغییرات فضایی که میتوان برای هر نمایش به گونهای در گالری اعمال کرد که مکان، هربار مکانی تازه شود، کارهایی است که برای ارائه چیدمانهای مفهومی ضروری مینماید. این نوع فضاسازیها باید در خدمت فضای اثر باشد. برای مثال، اتفاق سادهای که برای میخهای به جامانده بر دیوار در این نمایشگاه افتاده است، بهترین اتفاق چیدمانی آن است. اما در مقابل، تصویر خطی آجرها بر دیوار، سنخیتی با آثار این نمایشگاه ندارد و از نوعی دیگر است.
«آجر و آجر با آجر» تا ۲۰ خرداد ماه در گالری شیرین ادامه خواهد داشت.