داود ارسونی ؛تندیس : پس از فروش بالای چهارمین حراج تهران که موجب شد چشمها دوباره به هنر تجسمی ایران دوخته شود ، اظهار نظرهای مختلف اصحاب هنر قابل توجه خواهد بود . در این میان طبق سنوات گذشته روزنامه شرق با تعدادی از هنرمندان گفتگو کرده و نظرات ایشان را در این باره جویا شده. با هم تعدادی از این نظرات را میخوانیم .
ایرج اسکندری
چندان به حراج تهران خوشبین نیستم. احساس میکنم جمعیتی آن را برگزار میکند که دادوستدشان در نهایت نفعی برای هنر ایران ندارد. انگار در این حراج فقط برنامهریزی شده یک جمعی سود آن را ببرند و برگزاری آن نه ربطی به هنرمند دارد و نه اثری بر اقتصاد هنر. سودش را همان جماعتی میبرند که آثار را خریدوفروش میکنند. هنرمندها از پولی که ردوبدل میشود منتفع نمیشوند. بهنظر میرسد برگزاری این حراج در انحصار عدهای افتاده که فقط بهنفع خودشان کار میکنند و هنرمندان به نظر بنده در این میان بازیچهاند. در نهایت آنها که خالق اثرند در این بین هیچ سودی نمیبرند.
پرویز تناولی
برگزاری حراج تهران را مثبت میدانم. ایران همیشه به برگزاری یک حراج هنر معاصر نیاز داشت. حراجها، قیمت آثار هنرمندان را مطابق تقاضای روز تعیین میکنند و مبنایی میشوند برای فروش آثار هنرمندان که هم گالریها و هم مجموعهداران با توجه به آن روی آثار سرمایهگذاری میکنند. در همه جای دنیا، برگزاری حراجهای هنری مرسوم است و ما در ایران سالها چنین چیزی را کم داشتیم و برای فروش آثار ایرانی، صرفا به حراجهای هنری خارج از کشور که دور از دسترس هنرمندان بود، اتکا میکردیم. بهطورکلی حراجها علاوه بر تعیین قیمت آثار، اقتصاد هنر را نیز قرص و محکم میکند.
واحد خاکدان
نظرم همیشه درباره حراجها مثبت بوده. هر اتفاق اقتصادی در زمینه هنرهای تجسمی عالی است. دو گروه را در این بین تحسین میکنم؛ نخست کسانی را که برگزارکننده این حراج هستند و سپس هرکس که اثری میخرد. این حراج غیرمستقیم، بر روال کار هنرمندان جوان هم اثر میگذارد. وقتی جوانها بدانند خریداری برای آثارشان وجود دارد و سرمایهای هست که صرف هنر میشود، دلگرم میشوند و انگیزه و تلاشی چندبرابر، صرف پیشرفت میکنند. من متعلق به نسلی هستم که از چهلوچندسال پیش با بازار هنر این مرزوبوم آشناست. امروزه میبینم اتفاقی که در زمینه سرمایهگذاری برای هنرهای تجسمی میافتد، هرگز در سالهای پیش و پس از انقلاب نیفتاده و بیسابقه است
پروانه اعتمادی
هروقت در جهان ارزش پول کم شود ارزش هنر بالا میرود. در همه دوران تاریخی شاهد بودهایم وقتی دلار، پوند، یورو یا ریال کمارزش میشود، هنر ارزش بسیار مییابد. یکی از دلایل این است که آثار هنری در همه جای جهان از مالیات معاف هستند، بنابراین وسیله خوبی برای پولشویی هستند؛ چون مالیات بانکی به پولی که برای هنر پرداخت میشود، تعلق نمیگیرد. ضمنا برگزاری حراج باعث میشود مردم بفهمند فقط زمین خریدن و ساختمانساختن نیست که پولساز است و این باعث میشود روی آثار هنری هم سرمایهگذاری کنند. زمانی که ارزش هنر پایین بود، اثری بیش از هزار یا دو هزار فروخته نمیشد. باید این حراجها برگزار شوند تا مردم متوجه شوند میتوانند پولشان را هم در بازار هنر سرمایهگذاری کنند و با این حراجها، چنین چیزی به مردم آموزش داده میشود و سالبهسال هم از آن استقبال بیشتری خواهد شد. خوشحالم که حراجها به یادمان آوردهاند که هنرمندان ارزش کاری را که برعهدهشان گذاشته شده دریابند.
محمد احصایی
تأثیر اصلی حراج تهران، نه بر اقتصاد هنر که بر رونقبخشیدن به دادوستدهای هنری است. دادوستدهایی که نهایتا فعالشدن بازار خریدوفروش آثار هنرمندان را در پی دارد. این حراج سبب میشود افراد جامعه به هنر توجه کنند. عدهای که در فراغت مالی زندگی میکنند و توجه به هنر و زیبایی هم دارند و هنر در زندگی عادیشان دخالت میکند، به واسطه حراج میتوانند به آثار هنری دسترسی داشته باشند. افراد پس از مدتی با عرضه آثار هنری یا با دادوستد آنها، متوجه لزوم زیبایی در زندگی میشوند. اگرچه من گمان میکنم در رویدادهایی مثل حراج تهران، نیاز فرهنگی اندکی بر بُعد دادوستد سایه انداخته است. درهرحال این حراج، پیشامد مبارکی است، حتی اگر سهمش در ترویج فرهنگ، اندک باشد. چنین رویدادی در درازمدت به تعالیبخشیدن شکل زندگی افراد و توجه به زیبایی و هنر کمک میکند و سواد بصری را بیشتر میکند. چنین اتفاقی، حتی بر قرمهسبزی درستکردن خانم خانه هم تأثیر دارد، حتی بر دادوستد کسی که آهنفروشی هم میکند؛ حتی بر چیدمان داروهای یک داروخانهدار؛ چراکه آغشتهشدن محیط اطراف به هنر، سلیقه عمومی را بالا میبرد.
من نقاشی میکشم اما نقاش نیستم ، گالری هم ندارم ،اصلا من مهندس هستم
ولی اجازه ندارم در حراج شرکت کنم به علت اینکه ادم معروفی نیستم
به نظر من این اصلا عادلانه نیست