سعید چاواری کاریکاتوریستی است که دانشآموخته کارشناس ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران و عضو انجمن نقاشان ایران است. او مدرس دانشگاه و مولف کتاب کاریکاتور استادهای موسیقی ایران است. وی با برگزاری چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی توانسته است خود را به عنوان یک نقاش نوظهور به جامعهی نقاشان ایران معرفی کند. به تازگی یکی از نقاشیهای همین مجموعه در انجمن بینال فلورانس به نمایش در آمده است.
نقاشیهایی که در همان ابتدای ارتباط با مخاطب، حرفهایشان را در چشمهایی که به آنها خیره گشتهاند پژواک میدهند. باید گفت ادبیات به برداشتهای آزاد چاواری از متون تاریخی کمک شایانی کرده است. خودش میگوید: «من مجبور شدم ادبیات بخوانم.» اما انگار این تحصیل تحمیلی به نفع فرجام هنری او تمام شد. بطوریکه «نقشِ شیرین» که نام این مجموعه است در واقع برگرفته از همان شیرینِ اساطیری است، همان شیرینِ معروفِ نظامی، شیرینِ بیستونِ کرمانشاه.
اما همه چیز به اینجا ختم نمیشود. پُر واضح است که در این آثار شخصیت زن کانون توجه نقاش بوده است. او پیکره زن و یا پرتره زن را روی بستری از خطوط میخی نقاشی کرده است. شیرینهای روی این خطوط میخی، در واقع شیرین هستند اما شباهتی به شیرینهای امروزی ندارند. وقتی به نقاشیها نگاه میکنیم چهرهها راحت نیستند، پیکرهها کامل نیستند، دیتیل شدهاند، برش خوردهاند و تنها قسمتهایی از بدنها در نظر گرفته شده است. اتفاقی که اینجا میافتد بازآفرینی یک روایت تاریخی است، از زبان زنی که در طول تاریخ این سرزمین مورد حملهها و هجومهای مختلف قرار گرفته و آسیبهای جدی بر پیکر او وارد شده است.
در واقع اساس مواد و متریال این تابلوها وجود یک چنین بستر زبر و ترکخوردهای را طلب میکرده است که چاواری این ناخودآگاه پُر خراش و خط و خطوط را استادانه روی خودآگاه بومهایش آورده است. او در خلق این آثار از تمام عناصر دیداری و ذهنی بهره برده است. از عکس گرفته تا کولاژ و حتا چاپ و پرینت. او میگوید: «امروزه کسی نمیتواند هنرمند معاصر را از این ابزارها منع کند آن هم در دورهای که پستمدرنیزم را هم پشت سر گذاشتهایم. البته ناگفته نماند استفاده از این امکانات نباید به قیمت قربانی کردن خلاقیت تمام شود.»
سایه سانسور را همیشه بالای سر کارهایم حس کردهام
ناتورالیسم چاواری یک ماهیت شاعرانه دارد. اتفاقی که در لایههای زیرین این خطوط میخی و این حجم از درآمیختگی رنگها میافتد به نوعی پردهبرداری از یک اندوه عریان است. عریان به معنای برهنگی، خلوص. یونانیها میگویند: «هنر وقتی به برهنگی خودش میرسد اصالت بیشتری دارد.» اما کار کردن در این سطح آن هم در جامعه ما که محدودیتهای خاص خودش را دارد یک جور راه رفتن روی لبهی تیغ است.
از طرفی باید مراقب باشی قربانی کجفهمی عدهای منفینگر نشوی و از طرفی هم باید به گونهای حرکت کنی که در مسیر اروتیسم قرار نگیری. با این همه اما اتفاق تلخی که در اولین روز برگزاری این نمایشگاه افتاد منجر به حضور حضرت سانسور شد و حذف کامل یکی از تابلوها. این حذف و سانسور به این خاطر اتفاق افتاد که فیگور و پیکره، موضوع اصلی این آثار بود.
اگر بخواهیم به شکلی نقاشیهای این مجموعه را به ایسمی سنجاق کنیم شاید بتوان گفت، آثار سعید چاواری در این نمایشگاه ترکیبی از انتزاع و رئالیسم و ناتورالیسم است. خودش معتقد است در تک تک آثارش زیست کرده است، که دوست ندارد شعار داده باشد، که اگر غیر از این باشد دیگر دلیلی برای ادامه دادن نقاشی ندارد. در پایان باید بگویم، نقاشیهای سعید چاواری ترجمان معصومی از خطوط میخی حک شده بر روی کتیبههای بیستون است.
سلام بسیار بسیار از اهالی نشریه وهمچنین آقای مهاجر سپاسگزارم. خیلی خوب بود.
سلام با آرزوی موفقیت و سلامتی برای پسردایی عزیزم ایشالا همیشه سربلند و شاد باشی