|شبح پرومتئوس
|مروری بر مهمترین نوشتارهای هنری در سال گذشتهی میلادی
|برگردان: علیرضا بهارلو (این مطلب در تندیس شماره ۳۱۷ منتشر شده است)
| سایت «آرتنت نیوز» در واپسین روزهای مانده به پایان سال ۲۰۱۵، فهرستی از مهمترین و اثرگذارترین مقالات فرهنگی- هنری سال را به همراه بخشی گزیده از این آثار منتشر کرد. گزارش مزبور نوشتهی بن دیویس۱، منتقد هنری سایت بوده و این مجموعهی گلچینشده نیز به انتخاب وی انجام گرفته است.
- «تقریبا یکسوم از نمایشگاههای انفرادی در موزههای امریکا به هنرمندانی اختصاص مییابد که فقط در پنج گالری رونمایی آثار دارند»۲، نوشتهی جولیا هالپِرین۳، روزنامهی هنر۴.
فعالیت هالپرین در دادهنگاری (دیتا ژورنالیسم)، بر مبنای ۶۰۰ نمایشگاه در ۶۸ موزه است. این مسئله موجب ظهور و پیشبرد میزان حضور فوقالعاده زیادِ گالری گاگوسیان۵، پِیس۶، گالری ماریان گودمن۷، دیوید زیرنر۸، و گالری هاوزر و وِرت۹ شد. معنای این جانبداری، بحثانگیزتر از این است، اما این مقاله به طور حتم افرادی را در اختیار گرفته است که دربارهی عامل پیوند نابرابریهای بازار به موارد و مسائلی که در موزهها هست به بحث پرداختهاند.
به نقل از منابع، در آستانهی شروع یک نمایشگاه انفرادی مهم، گالریدارها معمولا تصاویر بایگانیشده را در دسترس کیوریتورها قرار میدهند، هزینههای حمل و نقل را میپردازند، صدها کاتالوگ از پیش سفارش میدهند و مراسم گشایش را حمایت مالی میکنند. مدیر یک گالریِ نهچندان بزرگ در امریکا میگوید: «اگر موزهای بزرگ و مهم به دلبری نمایشگاهی میرود، ما تا حدی که باید، تن به بازی داده و راه میآییم.»
- «کریس کراوس در باب فضایل مبهم مکتب هنر»۱۰، نوشتهی کریس کراوس۱۱، آرتاسپِیس۱۲.
کراوس، رماننویس و فیلمساز سوئیسی، در زمانهی خود اسطوره به حساب میآید. این نوشتار (گزیدهای از مجموعه مقالات «فایدون» دربارهی مکتب هنر، «آکادمی دهم: درسگفتارهایی در هنر+ زندگی»۱۳) به ارائهی چرایی، حکایت پیوستهی شخصی، و تئوری و بازتاب سیاسی میپردازد. تئوری کراوس در این باره که هنر معاصر به صافیِ فرهنگ مبدل گشته، و قطعاتی را از دیگر هواخواهان گرفته و آنها را در یک ماده یا صورتبندیِ جدید ادغام میکند، این مقاله را به یکی از نوشتارهای مهم سال تبدیل کرده است.
یکی از محدودیتهای بزرگ نقد هنری، ناتوانی این حوزه در دیدن ورای زمینه و زبان خود است. چرا افراد جوان برای معلمشدن، یا مترجم، رماننویس و بایگان (ضباط) شدن یا حتی تصاحب تجارتی خُرد، وارد یک برنامهی هنریِ کارگاهی میشوند؟ مسلما به این دلیل است که چنین فعالیتهایی در فرهنگ، چنان نازل و بیاهمیت شدهاند که تنها بخت و مجال برای ظهورشان، گفتمان رمزی و ــ در عین حال ــ بینهایت پذیرا و سازگارِ هنر معاصر است.
- «هنرِ معاف از مالیات»۱۴، نوشتهی هیتو اشتایرل۱۵، ژورنال ای ـ فلاکس۱۶.
اشتایرل نیز مانند کراوس، برای ردهبندیشدن، گزینهای سخت و جدی به شمار میآید. سبک نویسندگی آزاد و شدیدا انتقادی او و همچنین نوشتارهای تصویریِ سردرگمکننده و عالمانهاش، بخشهایی از یک کل را شکل میدهند. وی در این نوشته، به مکانهای آزاد ــ مأمنهایی معاف از مالیات که در آنجا هنر اندوخته میگردد ــ بهمثابهی لنزی استعاری مینگرد که از آن طریق میتوان هنر معاصر را در میانهی ناپایداری و آشفتگی سال نظاره کرد.
منطقهی آزاد، حاوی تناقضات مضاعفی است: جایگاه ناپایداری نهایی است؛ همچنین قلمروی فرامشروعیتِ مشروعی است که توسط دولتهایی حفظ و حمایت میگردد که سعی دارند با از دست دادن حسابشدهی نظارت، تا حد امکان با ملل مغلوب برابری بجویند. تامس اِلساسِر۱۷ زمانی اصطلاح «ناپایداری سازنده»۱۸ را برای توصیف قابلیتهای آیرودینامیک جتهای جنگندهای به کار میبرد که با هدایت و گذر از آستانهی نقص سامانه، مزایای قاطعی را به دست میآوردند. آنها کم و بیش در مسیر مطلوب «سقوط میکنند» یا «ناکام میمانند». این ناپایداری سازنده، با در برگرفتن مناطقی که در آنجا عامدانه «ناکام میمانند» در میان دولتها اجرا و عملی میشود. بهعنوان نمونه، سوئیس «۲۴۵ انبار گمرک آزاد» دارد که مناطق قانونی و اداری را احاطه میکند. آیا این کشور و سایر ملل، ظرف یا جایی است برای انواع مختلف اختیارات و حقوق قانونیای که در رابطه با دارایی شرکتها یا افراد به اجرا گذاشته شدهاند یا اجرایی نشدهاند؟ آیا چنین دولتی به بستهای برای بیملیتیِ اپورتونیستی بدل گشته؟
- «شبح پرومتئوس: درختی ازیادرفته و هنرمندی که خاطرهاش را احیا کرد»۱۹، نوشتهی کارولینا میراندا۲۰، لسآنجلس تایمز۲۱.
این نوشته راهش را به صفحهی اول لسآنجلس تایمز باز کرد. چنین رویدادی، به نوبهی خود، دستاوردی نادر برای داستانی هنری تلقی میشود ــ خاصه نمونهای مانند این مورد که نه دربارهی پول است و نه اتهام و رسوایی، بلکه دربارهی هنری است که بهمثابهی یک اشتیاق عقلانی (روشنفکرانه) و خالص دنبال میشود. موضوع ویژه در اینجا، جف وایس۲۲ است که تکریمش به پرومتئوس ــ گونهای درخت کاج پنجهزارساله که به نام علم قطع شد ــ به درود و تهنیتی برای قلمرو و حدود گزندهی هنری تبدیل میشود که همچنان در حاشیه ایستادگی میکند.
در دنیای هنر، اشخاص زیادی مثل وایس وجود ندارند. او شخصیتی پرطاقت، پرجذبه و ارزشمند است و افراد متعددی را میشناسد که همچنان به تصاحب و تملک حواشی و جوانب میپردازند. وی که پیشتر استاد و مدرس هنر بوده، در طی حرفهای که بیش از پنج دهه تداوم داشته، به رونمایی آثار خود در گالریها و موزهها پرداخته است. اما این روزها ــ در ۷۲سالگی ــ به سیستمی که احساس میکند بیرحمانه و بیوقفه تجاری و بازاری شده چندان رغبتی ندارد. میگوید: «به گالریها نمیروم و اثری را به نمایش نمیگذارم».
میعادگاه او «گالری» است؛ کافهی ۸۰سالهی سنتا مونیکا … . در این گالری بود که وایس و شماری از دوستانش که او آنها را «شرکا» مینامد مراسم یادبود «پروژهی پرومتئوس» را طرحریزی کردند.
- «چگونه هنرمند یا نویسنده در جامعه، خارج از نهادها، عمل کند (باقی بماند و تولید کند)؟»۲۳، نوشتهی سِشو فاستر۲۴، خطوط حملونقل هوایی شرق لسآنجلس۲۵.
امسال فاستر غوغایی برپا کرد و با نقدی که دربارهی بیینال «ساخت لسآنجلس»۲۶ داشت مشاجرهای به راه انداخت. او از سوی شبکهی تلویزیونی «الجزیره» عنوان «ملکالشعرای محلهای محوشده»۲۷ را دریافت کرد. این منظومهی طویل، برابر با مانیفستی شخصی دربارهی طبقه، نژاد و خلاقیت در شهری رو به نوسازی و مدرنشدن است.
تو ای هنرمند جوان، نویسندهی جوان. هرکجا که دوست داری برو. اما بدان که پیش از تو جامعهای آنجا بوده ــ این سرزمین، پهنه یا برهوتی خالی از سکنه نبوده که تحت استعمار درآید، بلکه جایگاه تاریخ، رموز، مجاهدتها، قهرمانان و پیامدها بوده است. آنچه اینجا را به یک جامعه تبدیل کرده، نه جادو، که رنج و مشقت بوده است. شاید اگر کوشش و کارتان با آنها مرتبط باشد، و اگر عمل و فرایند زیباییشناختیتان به روی آن جامعه باز شود، اثرتان دیگر زائد به نظر نیاید. کار شما در حقیقت مفید واقع میشود. شاید نیازی نباشد مثل جهانگردی که از تعطیلات میآید به یکباره بگریزید. در کسوت هنرمند یا نویسنده، در هر کجا، برای باقیماندن و نجاتیافتن نیازمند جامعه هستید. فرایند جامعهسازیتان نهتنها کمکحال بقای شماست، بلکه در راه خلق و تولید نیز یاریرسان خواهد بود.
- «یادداشتی بر فردایی مدید»۲۸، نوشتهی سارا رِسنیک۲۹، تریپِل کانوپی۳۰.
اتوپیا موضوع و مضمون سال بوده است. نوشتار دوستداشتنی و پرمطلب و پُرگریز رسنیک در باب لحن آکنده از نومیدیِ تئوری فرهنگی و اتوپیاهای کاذب «سیلیکون وَلی»۳۱ ارزش خواندن این نوشته را بهعنوان خلاصه و چکیدهای از آن لحظهی عقلانیِ روشنگر داراست. حتی بهتر آنکه این مطلب، ضمیمهای است به آرشیو «گمانهزنیها»۳۲ی آینده (مربوط به تریپل کانوپی) که از سوی متفکران و هنرمندانِ بنام تهیه و در سال گذشته در موسسهی هنری MoMa Ps1 سازماندهی شده است. طرفداران آینده، در اینجا مطالب زیادی برای خواندن خواهند یافت.
من علاقهای به آسیبشناسی تکنولوژی یا نوآوری ــ که به شکل دیگری از واگذاری یا کنارهگیری به ذهنم خطور میکرد ــ نداشتم، اما از فکر اینکه آینده به دست زیرمجموعهی کوچکی از افراد که تحت تاثیر فارغالتحصیلان جدیدِ برنامههای مهندسی هستند طرحریزی شود رنج میبردم؛ کسانی که ظاهرا اندک رغبتی به سهم و همکاری بالقوهی ما نداشتند. آنها زبان تخصصی ویژهای را به کار گرفتند تا آیندهی خود را توصیف کنند؛ زبانی که هیچکس به جز مهندسان و رمزگذاران را شامل نمیشد … همهی این مطالب را که به نویسندگانشان تبریک میگفتند خواندم و احساس سرخوردگی کردم. در عین حال، بررسی و پیمایش خیالات «سیلیکون ولی» حاکی از آن بود که ساخت تصاویری از جهانهای دیگر، کارکردی اجتماعی و ضروری دارد و میتواند به کارگزاری سازندگان اشاره داشته باشد و حتی آن را تعیین کند.
- «ارزیابی تبعیض جنسی: آمار، ارقام و اصول ثابت»۳۳، نوشتهی مورا رایلی۳۴، آرتنیوز.
سارا داگلاس۳۵، سردبیر «آرتنیوز»، موضوع ویژهای را در ماه مه راجع به فمینیسم در صنعت هنر ارائه کرد. شاخصهی عمدهی این بحث، بررسی تفکرات مختلف در زمینهی مسئلهی فوق از نقطهنظر طیف گستردهای از هنرمندان زن بود. محوریت بحث مورا رایلی، نویسنده و کیوریتور، در خلاصهسازی آمار و ارقامِ مربوط به برابری جنسی در بازار، بیینالها، گالریها و دیگر جاها و رویدادها، نقطهی ارجاعی در خصوص این موضوع برای زمانی که در پیش رو است خواهد بود.
این عبارت که «اکنون در دنیای هنر با زنان برابر رفتار میشود» نقل مجالس شده و باید به چالش کشیده شود. وجود معدود سوپراستارها یا ازپیشبرندگان ــ مثل مارینا آبراموویچ، تریسی امین و سیندی شرمن ــ به این معنا نیست که زنان هنرمند به تساوی دست یافتهاند. هنوز فاصلهها زیاد است.
- «به سوی موزهی سدهی ۲۱»۳۶، نوشتهی هالند کاتر۳۷، نیویورک تایمز.
کاتر به طرح و بیان نیازهایی که یک موزهی هنر معاصر باید پاسخگوی آن باشد میرود، و مطرح میکند که «پارادیم سدهی ۲۱» گم شده است.
موزههایی مانند «متروپولیتن» به خودی خود ماشینهای عظیمِ نگارش و تصحیح تاریخ به حساب میآیند. در آنجا دیدگاه و نمایش ساخته میشود. اما چنانچه قرار باشد به نهادهای سدهی ۲۱ تبدیل شوند، باید در وضعیت موزههای آموزشیِ دانشگاهی نیز عمل کنند. اگر مخاطب تاریخ که تنها به اندازهی ادراک سرمایهگذاری ما زنده است، قرار نباشد شکست بخورد یا مفقود گردد، رویکردهای تجربی ــ میانرشتهای، بینافرهنگی، خودانتقادی، نامتعارف ــ به هنر، باید آزموده شوند.
- «زنان در آستانه»۳۸، نوشتهی یوهانا فِیتمان۳۹، آرتفروم.
ارزیابی و مطالعهی پرشور و دقیق منازعات، شبهات و استراتژیهای هنری، بیانگر نسلی از هنرمندان زن است که تجارب تکوینی ایشان از طریق فرهنگ رسانههای اجتماعی به منصهی ظهور رسیده است.
قرار دادن تصویر بدن خود روی اینترنت، به معنی قاببندی در دستگاه پورنوگرافی و از دست دادن کنترل گردش و انتشار آن و همچنین در معرض تشویش فرهنگی، بازرسی جنسی و ضدیت مخل قرار گرفتن است. پس راه پیش چیست؟ قطعا راه واحدی وجود ندارد. اما در بسیاری از آثار شاخصی که در اینجا ظهور یافته، زنان جوان ــ بهنظر ــ عمل تناقضآمیز پسگیریِ تصاویرِ خود را در لحظهی سرسپردگی ادامه میدهند.
پینوشت:
عنوان این نوشتار، برگرفته از مقالهای با همین نام از کارولینا میراندا، نویسندهی لسآنجلس تایمز است که در متن به او اشاره میشود.
۱٫Ben Davis 2. Almost one third of solo shows in US museums go to artists represented by just five galleries 3.Julia Halperin 4.The Art Newspaper 5.Gagosian Gallery 6.Pace 7.Marian Goodman Gallery 8.David Zwirner 9.Hauser & Wirth 10.Chris Kraus on the Ambiguous Virtues of Art School 11.Chris Kraus 12.Artspace 13.Akademie X: Lessons in Art + Life 14.Duty-Free Art 15.Hito Steyerl 16.e-Flux Journal 17.Thomas Elsaesser 18.constructive instability 19. The Ghost of Prometheus: A Long-Gone Tree and the Artist Who Resurrected Its Memory 20.Carolina Miranda 21.The Los Angeles 22.TimesJeff Weiss 23.How is the artist or writer to function (survive and produce) in the community, outside of institutions? 24.Sesshu Foster 25.East Los Angeles Dirigible Transport Lines 26.Made In LA 27.”the poet laureate of a vanishing neighborhood” ۲۸٫A Note on the Long Tomorrow 29.Sarah Resnick
۳۰٫Triple Canopy: یک مجلهی آنلاین که در سال ۲۰۰۷ در نیویورک تاسیس شد.
۳۱٫Silicon Valley: نامی مستعار برای بخش جنوبی منطقهی ساحلی سانفراسیسکو که جایگاه فعالیت صدها شرکت تکنولوژیک است.
۳۲٫Speculations 33.Taking the Measure of Sexism: Facts, Figures, and Fixes 34.Maura Reilly 35.Sarah Douglas 36.Toward a Museum of the 21st Century 37.Holland Cotter 38.Women on the Verge 39.Johanna Fateman
منبع:
www.news.artnet.com (Ben Davis, Monday, December 21, 2015)