نقدی بر کار نمای حسین تمجید در گالری هما

یاد بعضی نفرات زنده ام می دارد! (کار نمای حسین تمجید در گالری هما)
  • به قلم جاوید رمضانی

( لینک نقد در برنامه هنرنامه )

از دیرباز غم غربت و ترس از گم شدن در عدم تاریخ، هنرمندان را درگیر و به خود مشغول داشته است. این سوگواری ابدی برای آنچه در گذشته زیبا بوده و امروز مفقود شده و در آینده بازیافته می شود، بهانۀ تولید آثار هنری بسیاری گردیده است.
حرف از نبودن آدم هایی است که اثری برجای گذاشته و بی نام در حال گم شدن در زمانند. یقیناَ اینان روزی نام آور بوده اند و در زمان خود شناخته شده و صاحب مقام و مکان در این جهان فانی، این گم شدن در تاریخ بخصوص برای هنرمندان گران آمده است. آنان که زیبایی و مرزهای ورا را برای انسان به ارمغان می آورند، در نبردی ابدی با این عدم بسر میبرند.
این هفته به نمایشگاه حسین تمجید رفتیم، دوازده اثر چشم نواز و زیبای نقاشی مفهومی در گالری خود را به رخ می کشیدند، با ابعادی بزرگ که کوچک ترینشان۱۱۰×۱۱۰ سانتیمتر می بود و در حدود پانزده سانتیمتر قطر.

حسین تمجید، در سال های گذشته چندین نمایشگاه انفرادی را سامان بخشید و با فراتر رفتن از رسانۀ نقاشی به اندیشه خود اهمیت داده است و نقاشی را تنها وسیله می داند، گرچه به لحاظ فنی نقاش قابلی است و به خوبی حق تصویر بازنمایانه را ادا می کند.
می توان سیر اندیشۀ نقاش را از گذشته بررسی کرد. در این نمایشگاه آنچنان که از قبل شاهد بودیم او از پی انسان و بودنش در امروز زندگی است. دغدغۀ تمجید در این آثار، نبود هنرمندانی است که زندگی امروز ما را رنگ داده اند؛ سازندۀ محراب مسجدی زیبا و یا بافندۀ فرش زیر پایمان و آنکس که اولین نقشۀ جغرافیای ایران را کشیده است.

اینان چرا با دسته گلی بر روی قبرشان فراموش شده اند و در ورای ذهن امروز بسته هایی جامد و تعریف نشده ای هستند. گویا انسان معاصر جادوی خلق آنان را فراموش می کند و دیگر به گذشته وفادار نیست.

tamjid2
تمجید در آثار قبلی خود، آنچنان که در بیانیۀ نمایشگاه آورده است، درگیر صورت سازی های آدمی می باشد. این پرتره-سازی در ذات خود مسئلۀ هویت را می جوید. ترس آگاهیِ ناخودآگاه نقاش از فراموش شدن در شرایط هنر معاصر، شاید انگیزه ای است که شاکله های متفاوت جهان خلاقیتش را بوجود می آورد.
در جامعه ای که دارای قدمت و تاریخ فرهنگی وسیعی است. این ارجاع به گذشته و حتی چگونگی زیستن در  زمان حال،  موضوعی است که در نسل گذشتۀ هنرمندان ایرانی،  می توان  ان را  شاهد بود .    این مسیر را  می توان با نقاشانی چون قاسم حاجی زاده و یا امین نورانی  و بسیاری دیگر  تعقیب نمود .

اما تلاش تمجید در خصوص­ عبور از فرم صورت انسان به تولید نظام رمزگانی و ایجاد عناصری که ذات صورت را به رخ می­ کشاند،قابل­ تقدیر است. او دیگر درگیر­ عکس های پرتره بر­روی کارت شناسایی و تمثال­ های محاکاتی آثار گذشتۀ خود نیست، بلکه کاربستی فنی تر را برگزیده ­است.

آثار به نمایش درآمدۀ هنرمند از سه لایۀ معنایی تشکیل شده ­است. در ابتدا تصویر اثری که مصنوع دست و ذهن هنرمندی است که در حال اضمحلال می­ باشد و سپس گل هایی که بر روی آن کشیده­ شده و ارتباط حسی با کار برقرار می­ کند و پس از آن طناب­ هایی که نقاشی را بسته ­بندی کرده اند که البته این سنت بسته­بندی در آثار هنرمندان مفهومی دهۀ هفتاد دیده­ شده ­است.

tamjid1

بسته­ بندی پل های­ بزرگ، صخره ­ها و ساختمان­ ها، همگی پروژه ­های عظیم هنر مفهومی بوده اند که در گذشته ثبت شده اند. تر کیب نمودن این سنت با نقاشی، خود ایده ای قابل تقدیر و احترام است.

پیام هنرمند در این کارنمای جدید حاکی از این است که صورت یک انسان به لحاظ فرم مبنای یادآوری او نمی­ باشد بلکه بودن­ هر فرد وابسته به تولید اندیشه و هنر است، چرا که میراث ابدی و ماندنی انسان چیزی جز اعمال او در تجسد­ زیستن آیندۀ بشریت نیست..

نمایشگاه حسین تمجید چشم ­نواز و لذت­بخش است. آثاری که مخاطب را درگیر می­ کند. خاطره نگاری­ های این مجموعه گر­چه منبعی لایزال از امکانات تصویری را در اختیار او قرار داده ­است اما به سختی می­ توان این مسیر را بدون ترفندهای هنر مفهومی در شاکلۀ معاصریت حفظ نمود و این ترفندها لزوماُ در ذات خود رویکردی به مسائل ریشه ای دارند که ماندن در مدیا ی دو  بعدی نقاشی حتی به عنوان جزئی از کل اثر را مشکل می ­کند. آنچه در آینده چالشی جدی برای هنرمند بوجود­ خواهدآورد و انتظاری شیرین برای مخاطبان تا شاهد مسیر هنری آینده او باشد.