نینا چَنِل اَبنی در موزهی ویتنی
نقاشی سرزمینهای هموار: یک مشت رنگ، خشم و سیاست
تاریخ سیاه در نقاشیهای نینا چَنِل اَبنی، به بهانهی نمایشگاه موزهی ویتنی
گردآوری و برگردان: علیرضا بهارلو
( این مطلب در مجله تندیس شماره ۳۲۳ به چاپ رسیده است)
[button color=”red” size=”small” link=”https://avammag.com/?p=18973″ icon=”” target=”true”]خرید نسخه pdf مجله[/button]
در جریان خیزش و ظهور نقاشی مدرن، «تخت» یا «یکدست» بودن، قابلیتی مهم و در واقع نوعی «مزیت» تلقی میشد. این ویژگی، همان کیفیت یا خصلتی بود که میتوانست بر ماهیت اصلی این رسانهی هنری دلالت و تاکید کند. موریس دُنی، نویسنده و نقاش فرانسوی عضو گروه «نبیها»، در سال ۱۸۹۰ اظهار کرده بود که «تصویر یا پردهی نقاشی …»، پیش از هر چیز و جدا از سایر خصوصیات خود، «بهذات سطحی است هموار (تخت) که با رنگهای گردآوریشده بهترتیبی خاص پوشانده شده است.» کلمنت گرینبرگ، منتقد هنری میانهی سدهی بیستم، تختبودن را شرط لازم برای انتزاع جدی برمیشمرد. اما امروز و در نمایشگاه «سرزمینهای هموار»۱، که گزینشی است فشرده از نقاشان هزارهی نوین، این موضوع بار دیگر و از منظری متفاوت، دستمایهی تعریفی جایگزین در راستای یکدستبودن بهمثابهی بیان و نمودِ بیهنجاریِ قرن ۲۱ واقع شده و «حسی از فضایی که بیگستره و خفه است» به دست داده ــ چیزی شبیه به صحنهپردازیهای خیالانگارانه برای دکور فیلم.
در اینجا آثار ارائهشدهی هنرمندان، از نینا چَنِل اَبنی۲، متیو کِرلتّی۳، جَمیان جولیانو-ویلانی۴، کِیتلین کیو۵ و اوریان مارتین۶، بیشتر به سورئالیسمی شباهت دارند که به پاپآرت متمایل شده و تغییرشکل یافتهاند. اینها بهواقع تلفیقی از خطوط کنارهنمای تند و واضح و سطوحی سفت و کشیدهاند و به محتوایی نقب میزنند که کمتر دربارهی حقیقتی متافیزیک و نهفته در ناخودآگاه بوده و بیشتر بهسوی خودآگاهی بهمثابهی تصنع پیش میروند.
در حالی که ممکن است این قبیل آثار گاه یادآور هنر ماکس ارنست، رنه ماگریت و سالوادور دالی باشند، اما از نگاهی دیگر، محصول اذهانی است که به دست اندی وارهول و تحت شبکه به استعمار درآمدهاند. هدف از نمایش آثار این پنج هنرمندِ نوظهور در موزهی ویتنی، تمرکز بر رویکردهای هنری با هدف کاوش در مسائل ضروریِ اجتماعی است. هریک از این هنرمندانِ خوشقریحه به خلق ترکیب یا آرایشی از اشیا، پیکرها و اماکنی دست میزند که بر مبنای واقعیت قرار گرفتهاند، اما همگی به شیوهای اغراقشده، باززمینهنگریشده، سادهسازیشده یا مسطحشده استحاله یافتهاند. این نمایش، بر آثاری متمرکز میشود که مملو و ملهم از تردید و ناپایداریِ لحظهی سیاسی ـ اجتماعی ما و نیز کیفیت اغواکنندهی مصرفگرایی و جذبهی فیزیکی است. به عنوان مثال، کِیتلین کیو در نقاشیهایش به ترکیب تصویرسازیِ تکنیکی و نقاشی میپردازد و تصاویری از مجلات زنان را پیش از آنکه عکس جایشان را بگیرد برمیگزیند. او تصاویر مربوط به گذشته را تجزیه، تفکیک و بازچینی میکند و در این حین مانکنها و تکهپارچههایی را به زمینهی کار میافزاید تا مصرفگرایی و وسواس کالا را القا کند. هنر کِیتلین کیو نمایندهی نمونههای خلاق و وظایف بیشماری است که او در حین تهیه و ساخت محصول اصلی ــ ایده ــ برمیگزیند.
نقاشیهای کارنمای گروهی «سرزمینهای هموار»، بیننده را به تامل دربارهی این تضاد یا دوگانگیِ همیشهپایدار و همچنین تزلزل و ناهماهنگیِ زندگی معاصر فرامیخوانند. این کارنما از ۱۴ ژانویه ۲۰۱۶ تا ۱۷ آوریل در معرض دید عموم قرار گرفت.
اما در میان آثار نقاشان یادشده، بوم دیواریِ نینا چنل ابنی (متولد ۱۹۸۲، هاروی، ایلینوی) با آن ابعاد بزرگ بهطور قطع در زمرهی جاهطلبانهترین نمونههای موجود جای میگیرد. در این اثر ــ بهنظر میآید ــ بیشهای بهشتگونه، با فضای یک روسپیخانه که در چینشی کتیبهوار از پیکرهای برهنه و ازشکلافتاده قرار دارد، در هم آمیخته شدهاند.
این نقاشی که با کلماتی مثل YES و NO نقطهگذاری و در نقاطی با حرف X سانسور شده است، اشارات یا تلمیحاتی غیرقابلتردید به «دوشیزگان آوینیون» اثر پابلو پیکاسو دارد، اما در ظاهر، بیشتر به بریدهتصاویر (بُرشیهای) آنری ماتیس میماند. هرچند این اثر با رنگهای درخشان خود تا سرحد گرمی و خروش پیش رفته، از منظر رنگسایهها یا لحن بیان میتواند با نگاه خسته و خیرهی یک بازیگر زن که مدتهای مدید در این زمینه کسب و کار داشته قابل قیاس باشد.
چنل ابنی به دلیل امتزاج جدیت و شدتِ چهرهنگاری با پیچیدگیهای نقاشی روایی، هنرمندی شناختهشده محسوب میشود. او پیکرهای آثارش را ــ که از اشخاص واقعی الهام گرفته شدهاند ــ در جهانهایی خیالی قرار میدهد تا بدینترتیب نقاشیهای بزرگمقیاسی بیافریند که با مسائل بحثانگیزی دربارهی نژاد و جنسیت مرتبط هستند.
علاقهی او معطوف به آشکارکردن نژادپرستیای است که خود را در زندگی روزمره پنهان ساخته و به مبهمکردن و برآشفتنِ خطوطِ نژادی و جنسیتی که در همهکس وجود دارد میپردازد. وی در حقیقت با همین پیشزمینهی فکری و حرفهای قدم به این عرصه میگذارد.
در میان آثاری که در این رویداد از او ارائه شده، نقاشیهایی رنگارنگ و کارتونی دیده میشوند که مقصود و منظورشان ــ درنهایت ــ تلفیق مسائل نژادی و سیاسی با فرهنگ مشاهیر است. در این آثار، تاثیرات متعددِ برگرفته از کمدی «ساوت پارک»۷ تا فرهنگ هیپهاپ مشهود و بارز است.
بومهای این هنرمند جوان امریکایی، با رنگهای روشنی که دارند ــ از بعضی جهات ــ بهتصریحِ دوبارهی ظرفیتهای نهفتهی نقاشیِ فیگورال در هنر معاصر میپردازند. فیگورهای ابنی اغلب شمایی کارتونی دارند و خیلی اوقات به نظر میرسد که در مراتب و مراحل متعددی از دگردیسیِ جسمانی «منجمد» شدهاند.
او در این مسیر، از موضوعات و مسائل پیچیدهای مانند نژادپرستی و جنسیت در ترکیب با شرححال، ارجاعات عامیانه و روایت بهره میگیرد. چنل ابنی، در نقاشیهای بزرگ خود، با روحیهای شیطنتآمیز و میزانی از تجسمی پیچیده، درواقع در پی تسلط بر هنری «دوگانه» است.
آثار او از یک منظر، جالب و سرزندهاند و در آنها رنگهای روشن و پیکرهای کارتونی حضوری مداوم دارند؛ اما هنگامی که از فاصلهی نزدیک دیده میشوند، مخاطب به این نکته پی میبرد که بعضی از این شخصیتها چندان هم خوب و خوشایند نیستند؛ چراکه نقاشیهای ابنی هرچیزی را، از جنیست، نژادپرستی و سرگرمی تا فرهنگ عامه و فرهنگ معاصر امریکا، به نقد و سخره میگیرد.
هنگامی که از او دربارهی هویت هنرش پرسیدند، آن را اینگونه توصیف کرد: «بلعیدنش ساده و هضمش دشوار است … دوست دارم هر نوع تحریم و ممنوعیتی ناگهان با تسامح و تساهل مواجه شود، تا آنجا که دیگر «واقعی» نباشد».
خبرنامهی آنلاین «هافینگتون پُست»۸، آثار و هنر نینا چنا ابنی را در نمایشگاه «جرئت فکرکردن ندارم»۹ چنین توصیف کرده: «هیئتی نامانوس از بیگانگان خردسال، رنگینکمانهای سربهفلککشیده و نمادها و نشانههایی رمزناگشودنی. نقاشیهای ابنی، تنش، زیبایی و بیمعناییِ عصر اینترنت را تسخیر میکنند».
آنچه نینا ابنی دست به خلق آن میزند، نه تلاشی است مذبوحانه برای متحیرکردن بیننده و نه کوششی است در جهت بیان داستانی دربارهی مصائب دنیا و علل آن.
حتی در آنجا که برخی از آثارش را تحت عنوان «بیپرده» یا «شیطنتآمیز» توصیف میکنند، او پاسخ میدهد: «هیچگاه قصد نداشتهام شخصی سرکش و نافرمان باشم. فقط نیاز داشتم بهجای سربهراه بودن و تعلیمپذیری، با عواطف و غریزهام نقاشی کنم».
وقتی مخاطب در میان فضای نمایشگاهیِ نینا ابنی میایستد، چنان احساس میکند که گویی در ذهن او پا گذاشته و در محاصرهی تصاویر و احساساتی متناقض و افرادی قرار گرفته است که نمیداند قابلاعتماد هستند یا خیر.
در واقع هرآنچه او صادقانه از فکرکردن به آن بیم دارد، در وجود بیننده نیز احساس و تجربه میشود. واکنش و پاسخ شخصیِ نینا ابنی در خصوص آنکه قصد ندارد «یاغیانه» رفتار کند، الهامبخش جدل امروز ماست…
دیگر آثار بزرگمقیاسِ نینا ابنی، مثل «چه، چرا، چهوقت، چهکسی و کجا»۱۰، به گونهای هستند که گویی در فضا منتشر و بر آن حاکم شدهاند. آنها هیچ راه برونرفتی پیش روی مخاطب نمیگذارند و از طرفی او را برای حرکت آزادانه و متصل در اطرافشان به خود میخوانند.
هنرمند نقاش در اینجا سبکِ سرزنده و بیپروای استوارت دیویس، از نخستین مدرنیستهای امریکایی، و همچنین بُرشیهای پرشور و پرتحرک ماتیس را در واپسین کارهای او کاوش میکند، اما با تمایل یا تحولی شهری که وامدار نشانههای گرافیتی و علائم ساختوساز هستند؛ علائمی که طنینانداز زرقوبرق و تندیِ جنگلی سیمانیاند ــ شهر.
اجراهای گرافیکی ابنی نیز در سایهی اصول حرفهای و عملیِ بیهمتای این نقاش، در طول سالهای پیدرپی بینقص ماندهاند: سطحی همگاه و همزمان از رنگها و تکنیکهای واضح و قاطع. به همین دلیل است که او به گونهای از همشکلی یا یکپارچگی دست مییابد که در جای خود حائز اهمیت است و به بیننده امکان میدهد این آثار را بهعنوان یک داستان پرپیچوخم در نظر بگیرد.
پینوشت:
۱٫Flatlands 2.Nina Chanel Abney 3.Mathew Cerletty 4.Jamian Juliano-Villani 5.Caitlin Keogh 6.Orion Martin
۷٫South Park: یک برنامهی کمدی بزرگسال که توسط تِرِی پارکر و مَت استون برای شبکهی Comedy Central تهیه شده است.
۸٫Huffington Post 9.I Dread to Think 10.What, Why, When, Who and Where
منابع:
www.ninachanel.com
www.timeout.com
www.uk.phaidon.com
www.observer.com
www.musemagazine.it
www.studios-efanyc.org
www.blog.mariabrito.com
www.liveunchained.com