نقدی بر نمایشگاه وضعیت یک | پویان جلیلوند

نقدی بر نمایشگاه وضعیت ۱ پویان جلیلوند در نگارخانه طراحان آزاد
سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر 
وضعیت مبهم

پویان جلیل‌وند در نگارخانه طراحان آزاد نمایشگاهی با عنوان وضعیت۱ در معرض دید عموم قرار داده است. نمایشگاهی که به زعم خودش: « تلاشیست برای بازنمایی وضعیتی مبهم که تجربه و زیسته شده است. »


جلیلوند متولد ۱۳۶۱ و فارغ التحصیل رشته معماریست، او عکاسی را از سال ۲۰۰۸ با جدیت دنبال کرده است، آثار نمایشگاه جلیلوند به دو بخش تقسیم شده‌اند، حال و گذشته. وضعیت موضوع « بزرگداشت انقلاب اسلامی» در این دو مقطع زمانی توسط جلیلوند در کنار هم قرار گرفته و دو روایت همسو ولی جداگانه را شکل داده‌اند.

پویان جلیلوند
مجموعه آثار او مشتمل بر عکس‌های سیاه و سفید بزرگ که به روایت زمان حال می‌پردازند و عکس‌های کوچک رنگی مربوط به آلبوم پدر هنرمند که در یک روز مشترک (روز پیروزی انقلاب اسلامی) ولی با اختلاق سی هفت سال گرفته شده اند. نقطه اتصال این دو مجموعه با تصویر رنگی نسبتا بزرگی اتفاق افتاده است که میدانی چراغانی شده و الله/لاله جمهوری اسلامی را به گونه ای نشان می‌دهد که در مرکز ثقل تصویر واقع شده است. اثر مذکور خارج از قاب و مانند یک بنر بر دیوار نصب گردیده است.

پویان جلیلوند
مجموعه عکس‌های سیاه و سفید که مربوط به راهپیمایی سال ۹۴ هستند، به گونه‌ای عکاسی شده‌اند که با باز نگاه داشتن پرده شاتر، مکان‌ها و خیابان‌های ساکت و سرد به نظر آیند و مردم در آن مانند هیولای سیاه رنگ یا اشباح سرگردان دیده می‌شوند. و در گوشه و کنار آثار غیر معمولی از این عبور به جا مانده است، مانند یک بازی لی لی، پلاکاردها و بنرها و از همه مهم‌تر بادکنک‌ها، که از نظر فرمی یکی از عناصر تاثیر گذاری هستند که کمی شدیدالحنی تصویر را تلطیف کرده و به آن حسی شاعرانه می‌بخشد. این بادکنک‌ها به مانند خاطره‌های بازمانده در وضعیتی میان خیابان‌ها و ارواح مردمان در آسمان معلق مانده‌اند.

پویان جلیلوند
و در عکس‌های سال ۵۷ اما با تمام رنگ و رو رفته‌گی و تغییر یافتن شیمیایی رنگ‌ها، تصاویر زنده هستند و مردم در آن پر جنب و جوش، فعال و بعضا خوشحال به نظر می‌رسند.

پویان جلیلوند

 

پویان جلیلوند

آنچه مسلم است این کنار هم قرار دادن و استفاده از این تمهیدات بصری، بدون مقصود و با جنبه زیبایی شناسانه و فرمی صرف صورت نگرفته است. و نیاز به توضیح نیز نمی‌باشد که نظر هنرمند چیست و او حال و گذشته این « وضعیت» را چگونه می‌بیند.
اما این‌که چرا این ‌همه توضیح آن هم به شیوه بیش از حد واضح، ( تمهیدات عکاسانه، استفاده از تصاویر رنگی و سیاه و سفید، ارواح سرگردان مردم و بادکنک‌های رها شده در افق و …) برای این مجموعه به کار رفته است، مسئله‌ایست که مخاطب را از خود دور می‌کند.

پویان جلیلوند
نمی‌توان درباره خوانش جلیلوند و احساسی که از این « وضعیت» دارد خرده‌ای گرفت، زیرا امری بیش از حد شخصیست، اما تا آن‌جا که به مخاطب این آثار مربوط می‌شود، این همه واضح نمایی به دامن شعار‌گونگی می‌افتد که برای مخاطبی که خود در این وضعیت زندگی کرده و می‌کند، قدری سطحی و فارق از ظرافت‌های عمیق فرمی و معناییست. مخاطب ایرانی که این وضعیت را زیسته، حتمن چیزی بیش از علاقه و بی‌علاقگی به این رویداد را در نفس آن احساس می‌کند.

پویان جلیلوند

همان‌گونه که زندگی در ذات خود توازی لحظات و اتفاقات خوب و بد است که از آن طیفی خاکستری می‌سازد، به ندرت اتفاق می‌افتد که به طور کامل به سیاه (سیاه و سفید) و یا سپید( رنگی) میل کند. و از همین رو نیز هست که این نمایشگاه روایتی را از وضعیت زیسته مردمی ارائه می‌کند که پوسته‌ای به تصویر درآمده‌اند، نتیجه ای که شاید ما را به این فکر وا می‌دارد که شاید نوعی ازهمین رویکرد ظاهری و احساساتی موجب شده رویدادی بزرگ در حد یک انقلاب که می‌تواند زندگی مردم کشوری را زیر و زبر کند، به سرنوشتی برسد آن‌گونه که در دیده جلیلوند نشسته است.

پویان جلیلوند

 

[/one_half_last]