خلاصه کتاب درباره عکاسی | غار افلاطون بخش دوم

خلاصه کتاب درباره عکاسی | غار افلاطون بخش دوم
نوشته سوزان سانتاگ 
تلخیص سایت تندیس نیلوفر تقی پور 

انتشارات حرفه نویسنده ترجمه نگین شیدوش

قسمت قبل را اینجا بخوانید:


دوربین ها درست زمانی شروع به نسخه برداری از جهان کردند که مناظر پیش روی بشر با سرعت در حال تغییر بودند. عکس نمادی از غیبت و هم یک شبه حضور است و مصارف طلسم گونه ی عکس مثل عکس معشوق یک زن متاهل که در کیف پولش پنهان شده یا تصویر یک سیاستمدار که به لباس یک رای دهنده سنجاق شده یا پوستر ستاره راک استار که بالای تخت یک نوجوان نصب شده نشان دهنده احساساتی رقیق و در عین حال جادویی اند که نشان دهنده تلاش برای برقراری ارتباط با “واقعیتی دیگر ” اند.عکاسی
عکس‌ها بیشتر از تصاویر متحرکت به یاد می‌مانند چون جریان مداوم نیستند و برش‌هایی انتخاب شده‌ای از زمان‌اند و بارها می‌توان به آن نگاه کرد.

عکاسی
در حال حاضر آن چیزی واقعه به محسوب می‌شود که ارزش عکس گرفتن داشته باشد. تا زمانی که یک واقعه نام‌گذاری و مشخص نشود نمی‌توان هیچ مدرکی از آن تهیه کرد. اسناد عکاسانه هیچ وقت هویت بخش وقایع نیستند چون عکاسی همیشه بعد از نام‌گذاری واقعه شروع به ایفای نقش می‌کند.

عکاسی

عکس‌ها تا زمانی تکان دهنده‌اند که چیز جدیدی را به تصویر بکشند اما امروزه این حد نصاب با وفور تصاویر وحشت در حال افزایش است.تصاویر بی‌شمار از بدبختی و بی‌عدالتی در سراسر جهان، همگان را با شقاوت و ظلم آشنا کرده، و چیزهای وحشتناک را به چیزهایی عادی تبدیل کرده است. در چند دهه اخیر، عکاسی ” متعهد ” دست کم به همان اندازه که موجب بیداری وجدان شده، آن را در خواب عمیقی نیز فرو برده است.عکاسی

درون مایه اخلاقی عکس‌ها چیز ناپایدار و آسیب پذیریست که با گذشت زمان بار عاطفی خود را از دست می دهد.زمان به تدریج بیشتر عکس‌ها را به سطح هنر می آورد و جذابیت آنها را به این دلیل که متعلق به آن تاریخ است دو چندان می کند.

عکاسی

عکاسیصنعتی شدن عکاسی این امکان را به وجود آورد تا به سرعت به یکی از شیوه‌های عقلانی برای اداره جامعه تبدیل شود. عکس‌ها دیگر تصاویری محض سرگرمی نبودند و به عنوان اشیایی نمادین و حاوی اطلاعات در خدمت نهادهای نظارتی به ویژه خانواده و پلیس درآمدند یعنی دیگر هیچ مدرکی بدون الصاق عکس از چهره معتبر نبود.
اهمیت اطلاعاتی عکس‌ها برای اغلب مردم، چیزی شبیه اهمیت اطلاعاتی یک داستان است. اطلاعاتی که عکس‌ها در اختیار می‌گذارند در لحظه‌ای از تاریخ فرهنگی اهمیت پیدا کرده که همگان حق دارنداز موهبتی به نام ” اخبار ” بهره مند شوند.عکس تکه کوچکی از زمان و مکان است. در جهانی که توسط تصاویر اداره می شود تمام حد و مرزها دل بخواهی به نظر می رسد. به واسطه‌ی عکس‌ها، جهان تبدیل به مجموعه‌ای از تکه‌های نامربوط و جدا از هم شده، و تاریخ گذشته و حال به زنجیره ای از حکایات و عناوین بدل شده است و فی نفسه قدرت توضیح ندارند و در چرخه ای بی پایان ما را به استنباط، تعمق و خیال پردازی دعوت می کنند.

عکاسی
فهمیدن همواره مبتنی بر عملکرد است و عملکرد در بستر زمان بروز می یابد و باید در بستر زمان هم تعریف شود.تنها آن چیزی که روایتگری میکند ما را به فهمیدن می رساند.محدودیت شناخت جهان از راه عکس‌ها این است که اگرچه شعور ما را تحریک میکند، اما در نهایت منجر به شناخت اخلاقی یا سیاسی نمی‌شود.دانشی که از طریق عکس‌ها به دست میاید همواره در حد نوعی احساساتی‌گری باقی می ماند که دانشی توافقی است. همان سکوتی که به ظاهر در عکس‌ها قابل لمس است، ضامن جذابیت و قدرت برانگیزندگی آنهاست.

عکاسی
جوامع صنعتی، شهروندان را معتاد تصاویر می‌کنند که گریزناپذیرترین نوع آلودگی ذهنی است.اشتیاق جانکاه برای زیبایی، برای جستجو در ظاهر امور، برای رستگاری جسم جهان و ستایش آن که لذت عکس گرفتن همه‌ی این احساسات رو تصدیق می‌کند. بیراه نیست اگر بگوییم که مردم مجبورند عکس بگیرند تا از طریق دیدن دست به تجربه بزنند. مصرف زدگی زیبایی شناختی که امروزه همه به آن اعتیاد پیدا کردیم.عکاسی

[/one_half_last]