تاریخچه‌ی کاریکاتور و مفهوم دفرماسیون در مجسمه‌سازی

تاریخچه‌ی کاریکاتور و مفهوم دفرماسیون در مجسمه‌سازی
احجام کژریخته
برگردان: علیرضا بهارلو

اصطلاح «کاریکاتور» برگرفته از واژه‌ی ایتالیایی caricare به‌معنی «بار/کار زیاد» یا «اغراق‌کردن» است و به ژانری از مجسمه‌سازی اطلاق می‌شود که در سده‌ی هفدهم در شمال ایتالیا پا گرفت.

کاریکاتورها نمایشگر انسان و واقعیت هستند؛ چنان‌که فیلیپّو بالدینوتچی۱، تذکره‌نویس هنرمندان ایتالیایی، اظهار کرده، این‌قبیل آثار همواره شباهت زیادی به سوژه‌ی خود دارند، بنابراین هنرمند مجسمه‌سازی که کاریکاتور می‎‌سازد باید در چهره‌پردازی نیز مهارت داشته باشد. کاریکاتورسازی شامل تأکیدگذاشتن یا برجسته‌کردن مشخصات چهره و استهزای کاستی‌های ظاهری به‌منظور گروتسک (کژنما)نمودن آنهاست. به‌این‌ترتیب ویژگی‌ها و حالات غلوشده، به شکلک و ریشخند تبدیل شده و حرکات و سکنات، به‌منظور بی‌قواره و تصنّعی جلوه‌دادن، مورد تأکید قرار می‌گیرند.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

حضور کاریکاتور در مجسمه‌سازی بسیار کمرنگ‌تر از طرّاحی و اچینگ (چاپ تیزابی) است، زیرا مجسمه‌سازی مستلزم تکنیک‌های پُرکار و زمان‌بری است که مانع بروز خودانگیختگی می‌شوند. مصالحی که در مجسمه‌سازی اغلب‌اوقات مورد استفاده‌ قرار می‎‌گیرند، سفال، مفرغ، چوب و پاپیه ماشه هستند. خاصیت شکنندگی این مواد، به‌خصوص سفال، موجب شده تا مجسمه‌های کاریکاتوری کمیاب و مستعد آسیب باشند. چنانچه «زشتی» را خصلت مهم کاریکاتور بدانیم، باید در نظر داشت که این ویژگی در دوره‌ی مدرن پدید آمده، هرچند نمونه‌هایی از آن در دوران باستان هم وجود داشته. به‌طورمثال، در فرهنگ فنیقی مجموعه‌ای از پیکرک‌های سفالینِ خدای بِس (سده‌ی ۶-۷ پیش‌ازمیلاد) که تمثالش را با ریختی زمخت و بی‌قواره به‌تصویر می‌کشیدند، معمولا روی طلسم‌ها به‌کار می‌رفت.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

در مصر باستان، خدای تایفون با صورتِ کشیده و زبانِ آویزان به‌حالتی کاریکاتورمانند تصویر می‌شد. تایفون نمونه‌ی اولیه‌ی گورگون۲‌هایی به‌شمار می‌آید که ضمیمه‌ی معابد یونانی و اتروریایی می‌شدند و همچنین نیای پیکره‌های «شرارت/ شهوترانی»ای است که روی سرستون‌های کلیساهای قرون وسطی کنده‌کاری می‌شدند. در دوره‌ی هلنیستی، مجسمه‌سازان اسکندریه، در سده‌ی اول پیش‌ازمیلاد، پیکرک‌هایی مفرغی با دست و پای کوتاه و خپل و تنه‌ی چاق و پرپیچ‌وتاب (به‌نام «ماهدیا»۳) می‌ساختند. گرایش به عناصر ازشکل‌افتاده، در همان زمان که بررسی ویژگی‌های ظاهری در اسکندریه در حیطه‌ی علم و هنرِ هلنیستی مطلوب واقع می‌گشت، شکلی خاص پیدا کرد – جایی که پیکر انسان، با مطالعه‌ی جزئیات آن، به موضوعی شگفت بدل می‌شد. بزرگنمایی عامدانه‌ی بینی و چانه‌ی پتولمی سوتر۴ در سکه‌ای مربوط به سده‌ی اول پیش‌ازمیلاد، یک نمونه‌ی آغازین از کاریکاتور در هنرهای تجسمی (سه‌بعدی) به‌شمار می‌آید.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

در هنر روم باستان، صورتک‌هایی که یونانیان و فنیقی‌ها در نمایش‌های خنده‌دارشان استفاده می‌کردند اقتباس شده است. این چهره‌های گروتسگ، با دهان‌های بزرگ، باز و درهم‌کشیده‌ی خود، به آرایه‌هایی مرسوم درقالب مجسمه‌های پیوسته به چراغ‌ها و پیکره‌های عظیم‌الجثه‌ی آویخته بر دیوار خانه‌ها تبدیل شدند. برخی مورّخان هنری به این آثار به‌چشم نیاکان کاریکاتورهای مدرن می‌نگرند.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

در آسیای مرکزی، سفالینه‌های خُتن – آثار هنر عامه و قومی در هیئت شتر، اسب، گربه‌سان و میمون با حالات انسانی، درحال نواختن آلات موسیقی یا گروه‌بندی‌شده در قالب جسمانی و نفسانی – تولید می‌شدند. دانش هنرمند از ساخت این حیوانات را می‌توان در گذشته‌های دور و زمانی که ختن با فرهنگ‌های کهنِ شمال‌غربی هند و شرق ایران ارتباط داشته دنبال کرد. بعد از این، پیکره‌های کوچک مینگ‌چی (۱۶۴۴-۱۳۶۸ م.) بود که در چین برای مراسم خاکسپاری تهیه می‌شدند. دراینجا تلاش برای ترسیم کاریکاتورِ مختصات ظاهریِ انواع گوناگونِ قومی، حاکی از غرور و برتری چینی‌ها بر «بربرها»ست.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

در قرون وسطی پیکره‌های موهن و مستهجنِ خوش‌اقبالی در سراسر اروپا گسترش می‌یافت. در بسیاری از کلیساهای انگلستانِ قرون میانه، رذایلی چون خدعه و ریا، با پیکره‌ی روباهی در لباس روحانی به تمسخر گرفته می‌شد. نقش‌مایه‌ی درهم‌کشیده یا شکلک‌درآورده نیز دراین‌بین به جایگاه‌های همسرایانِ کلیسایی در استرتفورد اپان اَوِن۵ (انگلستان) بازگشت.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

ازشکل‌اندازیِ (دِفُرماسیون) گروتسکِ چهره و صورتک‌های جانورگونه، با حالت‌های انسانی، ویژگی منریسم ایتالیا در نیمه‌ی دوم سده‌ی شانزدهم بود و تا سده‌ی هجدهم از فلورانس به روم و ازآنجا به سراسر اروپا گسترش یافت. مجسمه‌سازانی که در پی شگفتی بودند، می‌توانستند تخیل خود را ازطریق مجسمه‌سازیِ باغی به‌نمایش بگذارند؛ یعنی همان حوزه‌ای که ساخت پیکره‌های گروتسک درآنجا به‌شدت رو به افزایش گذاشت. در فلورانس، موجودات جانورسان، در قاب‌کتیبه‌هایی که سپرهای نشان‌دار را بر سردر کاخ‌ها و آبنماها تزئین می‌کردند پدیدار گشتند؛ ازجمله در «صورتک حوض تزئینی انشعابی»۶. همه‌ی اینها در ایتالیای اواخر سده‌ی شانزده به‌واسطه‌ی تحکّمات تئوریکِ نهضت ضد اصلاح دین ناپدید گشت و فضای بیشتری را در سده‌های بعدی برای بروز واقع‌گراییِ بیشتر در کاریکاتور در اختیار گذاشت. ترسیم و نمایش کاریکاتور چهره مستلزم شناخت و تحلیلی دقیق از مدل زنده است که باید علی‌رغم ازشکل‌افتادگی، کاملا قابل‌تشخیص باشد. بنابراین مطالعه‌ی عواطف و حالات صورت، به برنامه‌ی آموزش فرهنگستان‌های هنر راه یافت و بداهه‌پردازی در کاریکاتور، همچون کمدیا دل‌آرته، به منبع الهام مبدل گشت. جان‌لورنتسو برنینی از طرّاحی و ترسیم کاریکاتور لذت می‌برد، اما تنها مجسمه‌ای که او در این زمینه ساخت یک نیم‌تنه‌ی مرمری از دون پائولو اورسینی۷ (۱۶۳۵) بود که اکنون مفقود شده. این اثر، شخصیتی با سبیل‌های بلند بود که در برنامه‌های برنینی پیرامون کاریکاتور شرکت می‌کرد.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

در سده‌ی هجدهم، دو مسیر سنّتی – صورتک‌های خیالی و کاریکاتورهای افراد واقعی – بر یکدیگر اثر ‌گذاشتند. فرانتس کساوِر مِسِرشمیت۸، مجسمه‌ساز آلمانی، خود را در یک مجموعه‌ی بلند از اتودهای شخصیتی – سردیس‌هایی با پیچش‌ها و درهم‌کشیدگی‌های مختلف چهره – که در سال ۱۷۷۰ آغاز شده بود به نمایش گذاشت. ارنست کریس۹، در یک بررسی روانکاوانه از سردیس‌های مسرشمیت، ذوق و قریحه‌ی وافر این هنرمند را در مقام یک چهره‌پرداز، و مهارت وی را در تسخیر ویژگی‌ها و حالات انسان مورد تأیید قرار داد، اما در همه‌ی آنها علائم شیزوفرنی را مشاهده کرد. جالب است بدانیم که مسرشمیت، مانند فرانسیسکو دِ گویا، دارای یک خط سیرِ «رسمیِ» تولید آثار هنری بود که شامل تکچهره‌های مرسوم و قراردادی می‌شد و یک روند شخصی و اغراق‌آمیز (عجیب‌وغریب) هم داشت که برای کاریکاتور بود. به‌نظر می‌رسد که حداقل تا اواخر سده‌ی هجده میلادی، کاریکاتور نزد مجسمه‌سازان نیز همان چیزی بود که ژان لورون دالامبر۱۰ «نوعی آزادی خیال» برای هنرمند می‌خواند؛ هنرمندی که تنها در سایه‌ی آزادیِ زندگیِ خصوصی خود، قوه‌ی ابتکار و نوآوری‌اش را تمام‌وکمال ابراز می‌کرد.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

در ایتالیا، مجسمه‌سازی به نام جووانّی بِنداتسوئولی۱۱، سبک هنری خود را بر پایه‌ی پیش‌طرح‌های جامباتّیستا تیه‌پولو و ژاک کالو قرار داد. ۱۸ کوتوله‌ای که بنداتسوئولی (بعد از سال ۱۷۷۴) از سنگ لطیف برای «ویلا والمارانا» در ویچِنتسا تهیه کرد، نمونه‌های واقعی کاریکاتور بودند. پیکره‌های مرمریِ ملّاحان و پیکر‌های چینی (مربوط به اوایل سده‌ی هجده) که به‌دست جووانی بوناتسا۱۲ حکّاکی شده بود، برپایه‌ی کاریکاتورهای عاجیِ چین قرار داشتند و بر مجسمه‌سازیِ باغیِ ایتالیا و صنعت سرامیک‌سازی در مایسن و نومفنبورک اثر گذاشتند.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

کاریکاتور، با اونوره دومیه، از بخش شخصی و خصوصی خارج و به زبانی عمومی تبدیل شد. دومیه نیش‌های هجوآمیز خود را متوجه معاصی طبقه‌ی متوسط جامعه‌ی فرانسه کرد. او در زمان «امپراطوری دوم» فرانسه به تاریک‌اندیشان (مخالفان اصلاحات) و مرتجعین تاخت و شخصیت‌هایی که به تصویر کشید، نمادین گشت. وی در میان ۳۶ تکچهره‌ی مفرغیِ باقی‌مانده (۱۸۳۰) از اعضای پارلمانِ دوره‌ی «سلطنت ژوئیه» (۴۸-۱۸۳۰)، که از قانون و ضرورت سیاسی برآمده بود، شخصیت‌پردازی چهره و درون‌بینی حادِ روان‌شناختی را باهم تلفیق کرد. کاریکاتورهای او تحت تأثیر افراد مختلفی بود؛ ازجمله یوهان کاسپار لاواتِر۱۳ که اظهار می‌کرد خصایص اخلاقی و عقلانی مردم را می‌توان از ویژگی‌های چهره‌ی آنها دریافت؛ یا فرانتس یوزف گال۱۴، جمجمه‌شناس آلمانی؛ و یا مطالعات و تحقیقات چارلز داروین درباره‌ی بیان احساسات. یک پیکره‌ی کوچکِ مفرغی از دومیه، به‌نام «راتاپویل»۱۵ (۱۸۵۰)، کاریکاتوری از یک افسر نظامیِ بازنشسته را که در زمره‌ی رهبران هواخواه بناپارت بود ترسیم می‌کند. متأسفانه بسیاری از کاریکاتورهای دومیه از بین رفته‌اند.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

کسی که در مجسمه‌سازی پدر حقیقی کاریکاتور شناخته می‌شود، ژان- پیئر دانتان۱۶ است. بیش از ۳۰۰ تکچهره‌ی کاریکاتوری از سیاستمداران و سایر افراد سرشناسِ آن دوره (سده‌ی نوزدهم) را به وی نسبت داد‌ه‌اند. این آثار سفالی و برنزی موفقیت بسیاری برای دانتان، خصوصا در انگلستان، به‌همراه داشت. منبع الهام‌بخش این هنرمند، سفرهای وی بود. بهترین اثر او، نیم‌تنه‌ی کاریکاتورمانند ایپولیت لوبا۱۷ی معمار (حدود ۱۸۵۰؛ «مجموعه‌ی برادران فابیوس»، پاریس) است.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

هم دومیه و هم دانتان مجبور بودند کار و شخصیت‌های خود را توصیف کرده و در اجرای آنها دقیق باشند. مجسمه‌سازی به‌سهولت مناسب چنین اهدافی است. این دو هنرمند فرانسوی در سراسر اروپا، خصوصا ایتالیا، تأثیرگذار ظاهر شدند. درمیان برجسته‌ترین مجسمه‌سازان ایتالیایی در حوزه‌ی کاریکاتور، می‌توان از آدریانو چچیونی۱۸ با اثر مشهور «یوریک»۱۹ (۱۸۷۱) نام برد، و همچنین اومبرتو تیرِلّی۲۰ که «سردیس‌های چوبی» او برای تئاتر خیمه‌شب‌بازی، مشهورترین شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی را در فرهنگ و سیاست ایتالیای دهه‌ی ۱۹۲۰ به نمایش می‌گذاشت. تیرلّی تغییرشکل‌دهنده‌ی بسیار ماهرِ پیکرها و معاصی بود. وی سردیس‌هایش را با گِل رس نمونه‌سازی و با گچ قالب‌ریزی می‌کرد. پرداخت نهایی اندود گچ، با کاغذ و چسب بود. شخصیت‌های او شامل گابریئله دانّونتسیو۲۱ (شاعر)، جووانّی جولیتّی۲۲ (سیاستمدار) و اتّوره پترولینی۲۳ (بازیگر) می‌شد. کاریکاتور برای فضای تئاتر نیز بسیار مناسب است؛ یعنی جایی که فضایل، رذایل، احساسات، و خیالات و تصورات بیش از هرجای دیگری آشکار می‌گردند، و جایی که می‌توان به بهترین وجه ممکن، افراد اطراف‌مان را بشناسیم، و شاید با خنده‌ای از ضعف بشر چشم‌پوشی کنیم.

در هنر مدرن، ازشکل‌افتادگی (کژریختی) فرایندی سبک‌شناختی قلمداد می‌شود که دیگر در نقطه‌ی مقابل فرم قرار نمی‌گیرد؛ ازاین‌رو غایت و سودمندی کاریکاتور در مجسمه‌سازی، همچون طرّاحی، معنا و ربط (موضوعیت) را از دست می‌دهد.دفرماسیون در مجسمه‌سازی

پی‌نوشت:

۱.Filippo Baldinucci

  1. زنان افسانه‌ای که موهای سرشان به‌شکل مار است

۳. Mahdià

  1. :Ptolemy Soterژنرال یونانی اهل مقدونیه، تحت فرمان اسکندر

۵.Stratford-upon-Avon 6.Mascherone della Fontana dello Sprone 7.Don paolo Orsini 8.Franz Xaver Messerschmidt 9.Ernst Kris 10.Jean le Rond D’Alembert 11.Giovanni Bendazzuoli 12.Giovanni Bonazza 13.Johan Kaspar Lavater 14.Franz Josef Gall 15.Ratapoil 16.Jean-Pierre Dantan 17.Hippolyte Lebas 18.Adriano Cecioni 19.Yorick 20.Umberto Tirelli 21.Gabriele D’Annunzio 22.Giovanni Giolitti 23.Ettore Petrolini

منبع:

The Encyclopedia of Sculpture, edited by Antonia Boström, vol.1, pp. 255-258

فهرست تصاویر:

  1. سردیس سفالین رومی در قالب کاریکاتور، سده‌ی اول میلادی، کشف‌شده در ازمیر، ترکیه
  2. پیکره‌ی خدای بِس به‌شکل کاریکاتور، آمانتوس (قبرس)
  3. نقش‌برجسته‌ی خدای بِس در معبد دِندِرا، مصر
  4. پیکره‌ی خدای بِس از مصر در قالب کاریکاتور، موزه‌ی لوور
  5. پیکره‌ی مادینه‌ی روح پلیدی به‌شکل کاریکاتور، موزه‌ی ملی سودان
  6. آبخوریِ ناحیه‌ی اولترامو به‌شکل کاریکاتور، فلورانس، توسکانی
  7. آبخوریِ ناحیه‌ی اولترامو به‌شکل کاریکاتور، فلورانس، توسکانی
  8. آبخوریِ ناحیه‌ی اولترامو به‌شکل کاریکاتور، فلورانس، توسکانی
  9. آنتوان موریس آپولینر (۱۸۵۸-۱۷۸۲)، اثر اونوره دومیه
  10. نیم‌تنه‌ی ایپولیت آبراهام (۱۸۳۶-۱۷۹۴)، اثر اونوره دومیه
  11. شارل فیلیپتون (۱۸۶۱-۱۸۰۰)، ژورنالیست و مدیر نشریات کاریکاتور و کاریواری، اثر اونوره دومیه
  12. کلود بایو، اثر اونوره دومیه
  13. کلمنت فرانسوا ویکتور گابریئل پرونل (۱۸۵۳-۱۷۷۴)، اثر اونوره دومیه
  14. اثری از اونوره دومیه
  15. ژان پونس گیّوم ویئن (۱۸۶۸-۱۷۷۷)، اثر اونوره دومیه
  16. ژاک لوفور، اثر اونوره دومیه
  17. ژاک لوفور، اثر اونوره دومیه
  18. آبنمای گروتسک
  19. آدولف آدام (۱۸۵۶-۱۸۰۳)، اثر ژان- پیئر دانتان
  20. فرومنتال هالِوی (۱۸۶۲-۱۷۹۹)، آهنگساز فرانسوی، اثر ژان- پیئر دانتان
  21. جوزپه وردی (۱۹۰۱-۱۸۱۳)، آهنگساز ایتالیایی، اثر ژان- پیئر دانتان
  22. جوزپه وردی (۱۹۰۱-۱۸۱۳)، آهنگساز ایتالیایی، اثر ژان- پیئر دانتان
  23. هکتور برلیور (۱۸۶۹-۱۸۰۳)، اثر ژان- پیئر دانتان
  24. فیلیپه موزار (۱۸۵۹-۱۷۹۲)، آهنگساز فرانسوی، اثر ژان- پیئر دانتان
  25. رتاپویل، اثر ژان- پیئر دانتان
  26. جوئاکّینو روسّینی (۱۸۶۸-۱۷۹۲)، آهنگساز ایتالیایی، اثر ژان- پیئر دانتان
  27. آمِده دِ نوئه دوشام (۱۸۷۹-۱۸۱۹)، طنزنگار، اثر ژان- پیئر دانتان
  28. مجموعه‌ی سردیس‌های شخصیتی، اثر فرانتس کساوِر مِسِرشمیت (۱۷۸۳-۱۷۳۶)
  29. شیطان بزرگ، اثر فرانتس کساوِر مِسِرشمیت (۱۷۸۳-۱۷۳۶)
  30. سردیس شخصیتی، منقاردار، اثر فرانتس کساوِر مِسِرشمیت (۱۷۸۳-۱۷۳۶)
  31. سردیس شخصیتی، مرد ناخوش‌احوال، اثر فرانتس کساوِر مِسِرشمیت (۱۷۸۳-۱۷۳۶)
  32. سردیس شخصیتی، باسون‌نواز ناتوان، اثر فرانتس کساوِر مِسِرشمیت (۱۷۸۳-۱۷۳۶)
  33. اثری از فرانتس کساوِر مِسِرشمیت (۱۷۸۳-۱۷۳۶)
  34. آبنمایی به‌شکل کاریکاتور[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]