نگاهی به نمایشگاه «فرشید مثقالى» در گالری اعتماد
از دل تاریخ تا کوچههای هفتتیر
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی
نوشتن دربارهی فرشید مثقالی به یک معنی مرور تاریخ گرافیک و به شکل وسیع مرور تاریخ هنر نوگرای ایران، از اواخر دههی ۱۳۴۰ تا امروز است. نام و کارنامهی کاری ۵۰ سالهاش، قضاوت دربارهی همین یک نمایشگاه و همین تعداد اثر به نمایش درآمده را مشکل میکند.
اما فرشید مثقالی در نمایشگاه اخیرش در اعتماد اتفاقاً تصویری جدید از خود را نمایش میدهد. بعد از مدتی که مثقالی بیشتر مجسمههای رنگین پاپیهماشهاش را به نمایش میگذاشت که بیش از پیش به ذهن تصویرسازش ارجاع و اشاره داشتند، حالا و در ۷۴ سالگی مجموعهای از نقاشیهای دیجیتال و یک مجموعه تصویرسازی جدید را ارائه کرده است. مثقالی لااقل از زمان همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، به طور حرفهای به تصویرسازی پرداخته است، پس عجیب نیست که اگر، تصویرسازی را خاستگاه اصلی آثار این دو مجموعهی به نمایش درآمده بدانیم.
اما از سوی دیگر، مثقالی در مجموعهی نقاشیهایاش رفتوآمدی مابین صناعت ماشینی برآمده از طراحی گرافیک و یگانگی نقاشی کرده است؛ از یکطرف مجموعهی نقاشیها بر مبنای یک اثر چاپ شده آغاز شدهاند، اما افزودههای هنرمند با رنگ و قلممو بر روی قطعات چاپ شده، یگانگی یک نقاشی را به هر اثر داده. مثقالی هم جزء آن دسته از طراحان گرافیک است که در دههی ۱۳۴۰ نقاشی خواند و سپس برای ادامهی تحصیل گرافیک را انتخاب کرد، پس در نهایت این رفتوآمد مابین نقاشی و گرافیک، به یک معنی مرور خاستگاههای اولیهاش به عنوان نقاش هم هست، نقاشی که در همان دههی ۱۳۴۰ و پس از فارغالتحصیلی از دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به سراغ طراحی گرافیک رفت و یک طراح گرافیک حرفهای شد. پس شاید بازی با یگانگی نقاشی در مقابل تکثیرپذیری طرح یک طراح گرافیک، برای یک طراح گرافیک که نقاشی خوانده هم آزمودن دوبارهی ریشهها و علاقههای قدیم باشد و هم کوششی برای مرور تفاوتهای دو حرفهای که با هم پسرعمو هستند؛ نقاشی و گرافیک.
مثقالی انگار تصمیم گرفته تا حالا و در روزگار کهنسالی دوباره گذشته و کارها و مسیرهای رفتهاش را بیازماید. پس میتوان ریشههای همهی آنچه در گذشته کرده است را در آثار نمایشگاه اخیر اعتماد پیدا کرد؛ چه هر تصاویر که ارجاعی است به تصویرگری، چه رنگهای سرزنده و خالصش که یادآور جسارت همیشگی او در کار با رنگ هستند و هم مروری انگار بر تاریخ هنر، جایی که هم میتوان تأثیر فوویستها را دید و هم ارجاع به سنن تصویرگری ایرانی را که دومی لااقل در آثار باقی طراحان گرافیک در دههی ۱۳۴۰ هم دیده میشود و حتی شاید ارجاع به آیدین آغداشلو. و البته همه با سلیقهی هنرمندی کنار هم قرار گرفتهاند که با کنار هم نهادن رنگهای مکمل در تلاش است تا تصاویرش از جنبهی بصری چشمنواز باشند.
مجموعهی تصویرسازیهای مثقالی از اشعار نیما یوشیج در طبقهی دوم اعتماد، از یک منظر شاید به آنچه از مثقالی میشناسیم نزدیکتر باشد، اما حذف کامل رنگ، کوشش برای نزدیک شدن به طراحی از طریق تأکید بر خط حربهی هنرمند است تا مابهازایی بصری برای اشعار نیما یوشیج پیدا کند. پس این مجموعه درست در نقطهی مقابل آثار نقاشی که هم ابعاد بزرگتری دارند و هم به واسطهی غلبهی رنگها، چشمگیرترند، سادهتر مینماید. با اینحال کوشش مثقالی برای جستوجوی یک شکل بیانی که بتواند هم به روح شعر نیما نزدیک شود و هم در عینحال آن را همراهی کند، بیشتر از آنکه جستجوی جدیدی از او را نمایش دهد، نشانگر، رجوع به کارهای قبلی خودش است.
مثقالی اینبار نقطهی قوتش، رنگ، را کنار گذاشته تا خط و رابطهی آن به شکل خطهایِ سفید مثبت بر زمینهی مشکیِ منفی کاغذ یک مواجههی بلاواسطه با اثر را فراهم کند. با اینحال به نظر میرسد که نتیجه، فضایی تیره و تار است که نه لزوماً با روح شعرهای انتخاب شده همراه است و نه نشانگر توانایی مثقالی در ساخت یک فضای رنگین. به واقع بیننده بعد از تماشای مجموعهی اول – نقاشیها – در طبقهی پایین، در مواجهه با این مجموعه دنیایی متفاوت را تجربه میکند که لااقل از جنبهی بصری در تعارض با نقاشیها قرار میگیرد. پس لاجرم مجبور به انتخاب بین دو مجموعه میشود، بیآنکه در نظر بگیرد احتمالاً هدف از نمایش این دو مجموعه چنین قیاسی نبوده است و بیآنکه اصولاً قیاس نقاشیها در طبقهی اول با تصویرسازیهای سیاوسفید در طبقهی دوم درست یا لازم باشد. به این ترتیب به نظر میرسد که نمایش این دو مجموعه در کنار هم بیشتر ناشی از یک بدسلیقگی در انتخاب بوده باشد. بر این اساس هرچند تماشای آثار مثقالی – هم به واسطهی کسوت و هم به واسطهی توانایی بالایش – بیتردید مهم و لازم است، ولی این انتخاب برای نمایش دو مجموعهی متفاوت کموبیش عجیب است، بهخصوص که هنرمند در تلاش بوده تا تصویری نوین از خود و آثارش را به ما نمایش دهد.
نمایشگاه فرشید مثقالی در هر حال یک فرصت است، فرصتی برای تماشای آثار یکی از بزرگان تاریخ طراحی کشورمان، فرصتی که به هر حال غنیمت است.
لازم به ذکر است نمایشگاه تا ۱۵ اسفند در گالری اعتماد به نشانی میدان هفت تیر، خ مفتح جنوبى، بن بست شیرودى پلاک ٢۵ برقرار است.
نقد نمایشگاههای قبل به قلم حافظ روحانی را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
مجسمههای کامبیز صبری، مفاهیمی برای فایبرگلاس
نگاهی به نمایشگاه کامبیز صبری در خاک مفاهیمی برای فایبرگلاس سایت تندیس به قلم حافظ روحانی کامبیز صبری را شاید نتوان به صراحت فعالترین هنرمند مجسمهساز حال حاضر ایران نامید، ولی حضور تکراری او و آثارش در نمایشهای گروهی بیتردید او را به یکی از حاضران همیشگی نمایشگاههای گروهی تبدیل کرده است. به این ترتیب بیش از نیمی از آثاری که در نمایشگاهها انفرادیاش در خاک میبینیم را پیشتر در نمایشهای گروهی دیده بودیم. بدیهی است که حضور یک هنرمند […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
مجتبی حجازی، بیان یا اجرا؟ مسأله این است
نمایشگاه نقاشیهای مجتبی حجازی در «صا» بیان یا اجرا؟ مسأله این است سایت تندیس: به قلم حافظ روحانی سومین نمایشگاه نقاشی مجتبی حجازی در یک سال و نیم؛ این یعنی این هنرمند متولد اصفهان، لااقل در این مدت بسیار پرکار بوده و مشتاق به نمایش آثارش. او اینبار مجموعهای از آثار انتزاعیاش را در «صا» به نمایش گذاشته؛ آثاری که عمدتاً با طیفهای مختلف خاکستری اجرا شدهاند. به همراه سطری از نمایشنامهی «فاؤست» نوشتهی گوته بر دیوار به جای نوشتهی […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
ناصر پلنگی، حس ایرانی با اشکهای غلطان بر گونهها
ناصر پلنگی، حس ایرانی با اشکهای غلطان بر گونهها نمایشگاه «خاطرههای قومی»، در گالری آریانا سایت تندیس به قلم حافظ روحانی نمایشگاهی مفصل با تعداد قابل ملاحظهای از آثار ناصر پلنگی که ذیل یک عنوان «خاطرههای قومی» در آریانا در معرض تماشای عموم قرار گرفته، شامل دو گروه مشخص و مجزا از آثار (یک مجموعه نقاشی و مجموعهای دیگر ترکیب مواد)، با مایههای تزئینی قوی و با مشارکت و حضور یک برند لباس در حاشیهی نمایشگاه. تأکید بر موتیفهای بصری […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
محمدرضا فیروزهای | غنیمت در زمانهی زشتی
محمدرضا فیروزهای | غنیمت در زمانهی زشتی نقد نمایشگاه محمدرضا فیروزهای در گالری هفت ثمر سایت تندیس: به قلم حافظ روحانی تصویر تکدرختها یا یک بیشهزار کوچک، عمدتاً در باد و در پسزمینهی آبی رنگ و وسیع آسمان. طیف رنگهای آبی و سبز، خطوط مواج و منحنیها. آنچه محمدرضا فیروزهای در جدیدترین نمایشگاههایاش نمایش داده، زیبایی طبیعت را نمایش میدهد با آرامشی دوچندان که بیشتر در تماشای جلال و زیبایی طبیعت است. آثار او بیتردید زیبا هستند؛ زیبایی که از نگاه […]