مجسمه‌ای خاص از فریده لاشایی در گالری سهراب

زین پس در دیوار خاکستری

مخاطبان و دوستان عزیز سایت آوام

نقد و بررسی ابژه‌های هنری به صورت متمرکز و دقیق که در گالری‌ها و اماکن نمایش آثار هنری در معرض دید عموم قرار می‌گیرند از وظایف منتقدین هنرهای تجسمی است.

در بخش گری وال یا دیوار خاکستری ما به نقد و بررسی یک اثر خاص و شایسته‌ی به نمایش درآمده می‌پردازیم. در این بخش تازه تاسیس هدف ما قوام بخشیدن به نگاه حساس و زیباشناس مخاطب است. باشد تا مقبول شما مخاطبان عزیز قرار گیرد.<hr class=”wp-block-separator has-text-color has-alpha-channel-opacity has-background is-style-wide” style=”background-color:#e0e0e0;color:#e0e0e0″/>گری وال دیوار خاکستری

وجهی دیگر از هنرِ لاشایی

نمایش مجسمه‌ای خاص از فریده لاشایی در گالری سهراب

آوام مگ: به قلم جاوید رمضانی

پرورش ذوق و جمع‌آوری دست‌ساخته‌های زیبا، معرفتی است که در دو ساحت اکتساب و ذات انسانی حاصل می‌شود. این به معنای وجوب اصالت درونی و استعداد خدادادی، به‌همراه تعلیم و تربیت انسان است. آن‌چه امروز مجموعه‌داری هنر و جمع‌آوری زیبایی نامیده می‌شود، مانند بسیاری از مفاهیم، دچار فقدان عمق و معنا شده است. معیارهای گزینش اثر هنری چیست؟ چگونه سال‌ها پیش فردی، بخشی از سرمایه‌ی مادی خود را به هنرمند می‌دهد و اثری را خریداری می‌کند که کالای قابل فروش و رایج بازار نیست؟ هنرمندی که شاید روزی در چرخش روزگار دارای اسم و رسمی گردد.

چند سالی است که قافله‌ی بورس هنر به‌ راه افتاده و بسیاری، در پی کسب ثروت فرهنگی و اعتبار معنوی، در کنار سود مادی بوده و از سویی، رونق کار هنرمندان و صاحبان گالری و دست‌اندکاران این رشته، باعث شده تعداد هنردوستانی که ناب و خالص هستند، کمتر دیده شود؛ اما ‌گاه در نمایشی قطعاتی درخشان می‌بینم که حاصل دریافت لحظه‌ی هوشمندانه‌ی یک خریدار هنر در آتلیه‌ی هنرمند است.

مجسمه از فریده لاشایی در گالری سهراب

مرغی بدون گل

…… (در تاریکی مدفون نشو… فردا دوباره فراخواهد رسید… رنگ و بوی نو خواهد داشت.)

رمان شال بامو

هفته‌ی گذشته به گالری «سهراب» رفتم. دست‌اندرکاران این گالری، نمایشی از مجسمه‌های مدرنِ هنرمندانی صاحب‌نام تدارک دیده بودند.

نمایش قابل قبولی نیز دیدم که برای خریداران بازار ثانویه‌ی هنر مناسب بود؛ اما در این میان، قطعه‌ای بسیار تأمل‌برانگیز از مجموعه‌ی گالری به نمایش درآمده بود؛ مجسمه‌ی برنز و شیشه از «فریده لاشایی». این قطعه، فروشی نبود و گالری با این حرکت قصد در یادآوری دو مسأله داشت: نخست آن‌که ما مجموعه‌ای قدیمی و اصیل در اختیار داریم و دیگر آن‌که نگاه ما دقیق و زیبایی‌شناسانه است.

باید اعتراف کنم، فارغ از حجم‌های شیشه‌ای، از این هنرمند، هیچ اثر سه‌بعدی دیگری ندیده بودم؛ آن‌هم در هیأت یک مجسمه‌ی برنزی و فرمالیستی و مدرن.

من دوره‌ی آثار متأخر و به‌ویژه ویدئوآرت‌های او را بیشتر دوست دارم؛ ولی این اثر، حاصل نکته‌سنجی خریدار آن و توجه به روند ذهنی هنرمند بوده است. بی‌شک این اثر حاصل تجربیات این هنرمند در مدیاهای مختلف و متعلق به سال‌های دور است.مجسمه از فریده لاشایی در گالری سهراب

مجسمه در سال ۱۹۹۹ میلادی ساخته شده است. لاشایی را بازیگوش، نقاش، نویسنده و مترجم خوانده‌اند ولی کمتر کسی او را مجسمه‌ساز می‌شناسد. مجسمه‌سازی او فارغ از نظام و روند شخصی نیست؛ او که در طبیعت سرسبز شمال ایران متولد شده، تشنه‌ی دست‌یابی به عظمت درون این مهابت است.

او عاشقانه آبستره می‌آفرید؛ اما از طبیعت عزیمت می‌کرد؛ آن‌چنان که درون خود غرق می‌شد و بوی بادهای دریا را رسم می‌کرد. داستان این مجسمه، داستان پرنده‌ای در انتظار باد است تا پروازی دور را تحقق بخشد. اولین دریافت از تصویر این حجم، بافت را به‌عنوان عنصر اصلی اثر معرفی می‌کند. استفاده از شیشه، در پشت این فرم، گواه ترکیبی است از فشردگی و نور که نشان‌دهنده‌ی ذات معنوی رشد و دریافت است.

ظاهراً هنرمند، تاشی قدرتمند را روی پایه‌ای سنگی قرار داده است.

با تأمل در نقاط تیره و روشن مجسمه، پرنده‌ای کشف خواهید کرد که حرکتی در سر دارد و دو لکه‌ی سیاه نوک منقار و چشم او را نشان می‌دهند.

تلخیص فرم‌های طبیعی، هنر لاشایی است؛ این تلخیص تا مرز ظهور معنایی جدید پیش می‌رود. توجه بر گل و کاستن ماده از حجم پرنده، باعث ظهور فرمی شده است که در عین سرعت و حرکت، بافتی ناسور دارد؛ پرنده، تنها لحظه‌ای پیش از پرواز به عقب می‌نگرد تا ایجاب و رفتن را یادآوری کند. زمانی‌که پشت مجسمه را تماشا می‌کنید، حقیقتِ شیشه‌ایِ درون این موجود مسافر را  درمی‌یابید. شیشه، به‌عنوان ماده‌ای شفاف که کمتر به وسعت حجم تن می‌دهد، در میان فلز محاصره شده است؛ هم‌چون آب در میان دستانِ آدمی. شاعرانگی این مجسمه، اصالتی متحیرکننده دارد.

نقد نمایشگاه‌های دیگر به قلم جاوید رمضانی را اینجا بخوانید.