معرفی گالری گیزلا کپتن| قسمت سوم
داستان شکلگیری گالریهای مطرح دنیا
مجله هنرهای تجسمی آوام: شیدا عزیزی
نام: گیزلا
نام خانوادگی: کپتن
نام گالری: گالری گیزلا کپتن[۱]
کشور: آلمان
زمینه فعالیت: هنر معاصر با تمرکز بر هنرمندان بینالمللی
گالری گیزلا کپتن در سال ۱۹۸۶ و با تمرکز بر هنر معاصر بینالمللی افتتاح شد و تاکنون بهطور مستمر به فعالیت خود ادامه داده است. این گالری با هنرمندان زیادی با رویکردهای متعدد کارکرده است. ازجمله هنرمندانی که به آثارشان به شکلگیری برنامه و رویکرد مفهومی گالری, از زمان تأسیس تاکنون کمک کردهاند میتوان گونتر فورگ[۲], کریستوفر وول[۳], چارلی فون هایل[۴], زو لئونارد[۵], آلبرت اولن[۶], استفان پرینا[۷], فرانتز وست[۸] و مارتین کیپنبرگر[۹] را نام برد.
رویکرد این گالری برای حدود ۴۰ سال همچنان بر هنر معاصر متمرکز باقیمانده است. از آغاز قرن ۲۱ و از سال ۲۰۰۰ به بعد، با ورود سه هنرمند نوظهور به نامهای وید گیتون[۱۰], ست پرایس[۱۱] و کلی واکر[۱۲] نسل جدیدی از هنرمندان نوظهور به تیم هنرمندان این گالری افزوده شد و این اتفاق سبب شد تا روند تکامل این گالری شکل جذابتری به خود بگیرد. در سالهای اخیر ورود هنرمندانی نظیر هیروکی تسوکادا[۱۳] از ژاپن، هنرمند صدا و آهنگساز و مولتیمدیا سمسان یانگ[۱۴] از هونگ کونگ و هنرمند نقاش به نام زیمنا گاریدولکا[۱۵] از پرو موجب شد تا برنامهها و رویکرد گالری گسترش بیشتری بیابند.
در ماه اکتبر ۲۰۰۸, گیزلا کپتن فضای جدیدی با وسعت ۱۳۰۰ مترمربع را در برلین که متعلق به دهه ۶۰ میلادی بود با همکاری گالری فردریش پتزل[۱۶] نیویورک افتتاح کرد تا بتواند قدمهای بزرگتری در جهت پیشبرد بهینه اهداف خود و رشد پروژهها و نمایشگاههایش بردارد.
کپتن، همچنین در سال ۲۰۱۸, دومین فضای نمایشگاهی گالری را در کلن در خیابان آلبرت افتتاح کرد.
گیزلا کپتن مدیر و مؤسس این گالری میگوید: یکی از جنبههای جذاب کار با هنرمندان این است که آنها میتوانند چیزهایی که خارج از حوزه تمرکز و توجه شما هستند را به شما نمایش دهند و درباره آنها با شما صحبت کنند. چیزهایی که ممکن است حتی به آنها یکبار هم نیندیشیده باشید.
او درباره شهر کلن- شهری که پایههای گالری او در این شهر گذاشتهشدهاند میگوید: وقتیکه اولین بار در سال ۱۹۸۲ شهر کلن را از ورای پنجره قطاری که قرار بود من را به آن شهر برساند، دیدم به خودم گفتم: «خدای من, چه شهر زشتی! من هیچوقت اینجا زندگی نخواهم کرد.» یک سال بعد، در سال ۱۹۸۳ به کلن نقلمکان کردم تا بهعنوان دستیار در گالری مکس هتزلر[۱۷] مشغول به کار شوم و از آن سال من ساکن این شهر هستم. فکر میکنم آنچه مرا در اینجا نگه داشت مردم این شهر و دیدگاهها و آرامش آنهاست.
من گالری خود را در سال ۱۹۸۶ تأسیس کردم. من میخواستم در گالری ایدهها و آثار متفاوت روی کاغذ – مثل آثار چاپ یا طراحی- ارائه دهم. در حقیقت دوست نداشتم کارهای متداول و یا ایدههای سنتی را به نمایش بگذارم و میخواستم ثابت کنم گالری میتواند با نمایش آثار هنری اجرا شده روی کاغذ، عملکردی نوین و متمایز داشته باشد.
هنر معاصر در گالری من با آثار مارتین کیپنبرگر آغاز شد. اولین بار او را در سال ۱۹۷۷ در برلین ملاقات کردم. ساده و خودمانی بود و ما بهراحتی توانستیم ارتباط خوبی باهم برقرار کنیم. یک سال بعد در ۱۹۷۸ با اجاره کردن ساختمانی به سبک باهاوس[۱۸] در برلین و به معماری یکی برادران تاوت[۱۹] استودیوی کیپنزبرگر[۲۰] راهاندازی شد. این استودیو درواقع فضایی برای رویدادهای مختلف و پرفورمنس محسوب میشد. مکانی پر از جذابیت ایده پردازیهای بیانتها بود که هنرمندان بسیار زیادی را به خود جذب کرده بود. امروزه هم به دلیل وجود اسناد موجود فعالیتهای ممتاز آن استودیو بسیار از هنرمندان میتوانند با آن فضا آشنا شوند.
من معتقدم برای برنامهریزی گالری و تعیین هنرمندانی که تمایل به همکاری با آنها را دارم میبایست به آنچه اتفاق میافتد -چه در تاریخ و چه در زمان حال – با هوشمندی آگاهی داشته باشم.
همکاری گالری گیزلا کپتن با گالری فردریش پتزل نیویورک و علت آن
من و پتزل زمانی تصمیم به شراکت گرفتیم که تجربیات و انرژیهای یکدیگر را در کنار هم قراردادیم و فضای جدیدمان را در برلین راهاندازی کردیم. چراکه بسیاری از هنرمندان گالری تمایل داشتند تا آثارشان در برلین به نمایش و بحث گذاشته شوند و مورد بازدید هنرمندانی که در برلین زندگی میکنند دیده شوند.
فضایی که ما در برلین داشتیم, ساختمانی مربوط به دهه ۶۰ میلادی, با نمایی سراسر شیشه و پر از انرژی بود. در چنین فضایی که تعداد پنجرهها بیشتر از دیوارها بود ما را با شرایط عجیب و غیرمتداولی مواجه میکرد. بااینوجود که برای هر هنرمند استفاده از این فضا نوعی چالش محسوب میشد، درنهایت میتوانستند صحیحترین نحوه ارائه آثارشان را پیدا کنند.
آنچه گیزلا کپتن درباره شروع فعالیتهای خود میگوید:
آغاز شکلگیری ذهنیت و با هنر از طریق مارتین کیپنبرگر در سال ۱۹۷۷ بود. من او را بهواسطه خواهرم در برلین شناختم. طی سفری که به همراه او به هامبورگ داشتم با دوستان مارتین آشنا شدم و این سفر آغاز تصمیمات مهم حرفهای من محسوب میشود. پسازآن تصمیم گرفتیم برای شروع کار فضایی را پیدا کنیم و بهعنوان استودیوی مارتین از آن استفاده کنیم. چنین فضایی را بهراحتی و در عرض چند روز پیدا و اجاره کردیم و استودیوی مدنظر را راهاندازی کردیم. این اتفاق اولین فضای آشنایی من با هنر معاصر و زندگی و حرفه یک هنرمند معاصر را شکل داد و مهمتر از آن با ژانر هنری مواجه شده بودم که قبل از آن، تجربهاش نکرده بودم.
وقتی تصمیم به تأسیس گالری خودم گرفتم، بهواسطه فعالیتهایم در گالری مکس هتزلر و استودیوی مارتین کیپنبرگر با هنرمندان بسیار زیادی در تماس و ارتباط بودم و همین امر سبب شد تا بتوانم برنامههای اولیه گالریام را تنظیم کنم.
گیزلا کپتن هنر خوب را چگونه تشخیص میدهد…
به نظرم زمانی که با اثر هنری زندگی و کار میکنیم و بهنوعی درگیر و آغشته با آن هستیم، توانایی تشخیص اثر خوب را خواهیم یافت. چراکه تجربه کار و زندگی با هنر، دقت و تیزبینی در دیدن اثر هنری را در ما تقویت میکند بعلاوه احاطه فرد به تاریخ هنر و آنچه بر هنر و هنرمندان گذشته است نیز میتواند تأثیر بسزایی در قدرت تشخیص اثر خوب در فرد داشته باشد.
گیزلا علت زندگی ۳۰ سالهاش و وفاداریاش به شهر کلن را اینطور بیان میکند…
کلن برای من یکقطب هنری محسوب میشود و به زندگی در این شهر خیلی علاقهمندم. در اوایل دهه ۹۰ میلادی جمعیت زیادی به برلین مهاجرت کردند و آرت سین کلن به وجود دو یا سه گالری محدود شد. خوشبختانه، در سالهای اخیر، با تغییر شرایط، تأسیس گالریهای جوان و جدید در شهر از سر گرفته شدند.
کپتن در پاسخ به اینکه از برگزاری کدام نمایشگاهها بیشتر به خود میبالد میگوید:
تا جایی که در این لحظه به یاد دارم نمایشگاهی را در سال ۲۰۱۲ با مدیر هنری گالری رجینا فیوریتو[۲۱] برگزار کردیم. این نمایشگاه با آثار گروهی از هنرمندان ژاپنی به نام جیکن کوبو[۲۲] بود؛ اما بزرگترین موفقیت برای من مجموعه نمایشگاههای مارتین کیپنبرگر در موزه هنرهای معاصر لوس انجلس[۲۳] و نیویورک[۲۴] بود. در حقیقت برگزاری اینیک تور نمایشگاهی بود که هم برای هنرمند و هم برای گالری رشد قابلملاحظهای محسوب میشد.
پس از گذشت سالهای زیاد از زمان تأسیس گالری و تغییرات زیادی که در حوزه بازار هنر ایجاد شده، گیزلا کپتن چگونه همچنان اشتیاق و انرژی خود را برای استمرار خود حفظ میکند؟
انگیزه برای من در دو چیز خلاصه میشود: هنرمندان و نمایشگاهها. بهطور مثال دو هفته پیش فرصت این را داشتم تا نمایشگاهی با آثار وید گیتون را در کونست هاله زوریخ ببینم و تجربهای متفاوت را شاهد باشم. او برای هم کدام از آثارش موسیقی جداگانهای ساخته بود و آنها ر در کنار آثارش مینواخت تا کیفیت و تجلی خود را به آثارش بیفزاید. این تفاوتها و این خودبودگی ها که در آثار هنری ظاهر میشوند، خود بازار هنر به شمار میروند.
قسمت های قبلی پرونده را اینجا بخوانید:
پرونده داستان شکلگیری گالری پائولا کوپر | قسمت اول
پرونده داستان شکلگیری گالری سدی کولز | قسمت دوم | بخش اول
پرونده داستان شکلگیری گالری سدی کولز | قسمت دوم | بخش دوم
به همین قلم اینجا بیشتر بخوانید:
کریپتو آرت | دفتر مجازی ثبت اسناد رسمی آثار هنری | قسمت اول
مرکزیت زدایی فروش اثر هنری | رها سازی پیچ و مهرههای ذهن| قسمت دوم
ان اف تی ها تحول و تهدید در هنر معاصر | قسمت سوم
ان اف تی ها در هنر تجسمی ماندگار و بازار گذار | قسمت چهارم
چگونه هنرمندان در عصر کرونا بر درِ آفرینش هنری میکوبند؟ویرایش
[۱] Galerie Gisela Capitain
[۲] Günther Förg
[۳] Christopher Wool
[۴] Charline von Heyl
[۵] Zoe Leonard
[۶] Albert Oehlen
[۷] Stephen Prina
[۸] Franz West
[۹] Martin Kippenberger
[۱۰] Wade Guyton
[۱۱] Seth Price
[۱۲] Kelley Walker
[۱۳] Hiroki Tsukuda
[۱۴] Samson Young
[۱۵] Ximena Garrido-Lecca
[۱۶] Friedrich Petzel Gallery
[۱۷] Galerie Max Hetzler
[۱۸] Bauhaus
[۱۹] Taut brothers
[۲۰] Kippenberger’s office
[۲۱] Regina Fiorito
[۲۲] Jikken Kobo
[۲۳] MOCA Los Angeles
[۲۴] MOMA New York