پس از گذشت این ماههای حزنانگیز که هر دم غمی از نو به مبارک باد میآید، نزدیک شدن به هنر نه بهمثابه نوستالژی روزهای خوب بلکه به خاطر تلطیف بدیها و تجربهی چیزی فراتر از زمختی زندگی اندکی تسکین است. نمایشگاه آثار اله یار نجفی در گالری پروژههای آران عنوان جالبی دارد: «عدن/عدم» عنوانی درباره آغاز و پایان یا تناقض باستانی میان سعادت و ذلت، عنوان درخوری برای چرخهی بیپایان تعلیق و میان ماندگی امروز ما. نجفی آثار خود را با کولاژ میسازد و این تکه چسبانی را از گذشته در ویدئو و کتاب دستساز به همان سیاق تابلوهایش به کار گرفته، تابلوهایی که حال به نظر میرسد در این نمایشگاه به بلوغ رسیدهاند. اول اینکه در ابعاد رشد کرده و مخاطب را به تأمل و ورود به دنیای خود ترغیب میکنند و دوم اینکه اهمیت تکنیکی اثر را بروز میدهند، استفاده از چسب نواری در ابعادی اینچنین حقیقتاً به وضع تکهپارهی روان انسان در جزء و کل اشارهای دقیق میکند. نجفی خودش درباره تکنیک استفاده شده در کارها به «زمان» اشاره کردهاست و همچنین رمز، نماد و نشانه که هرسه خاستگاه اسطورهای و تاریخی این آثار را شفاف میکنند؛ اما آثار او به نظر بیشتر از اینکه داستانگو باشند لحظه نگارند، گویی اعماق یکلحظه را شکافته و تا ابدیت آن فرو میروند و به همین خاطر نیز شاعرانهاند و با لایهلایههای بیشماری که نجفی برای ساخت اثرش روی هم نهاده خودبهخود بر طیف خاکستری آن افزوده و به تصویر عمق میبخشد.
اینکه اله یار نجفی از نمایشگاههای گذشتهاش فیگورها، نوشتهها و ارجاعات تصویری مستقیم و حتی میتوان گفت شهری را کنار گذاشته و به ساخت تصاویری روی آورده که منشائی درونی دارند، نشاندهندهی رفتن او به لایهای ژرفتر از موضوع مورد بیان خودش است.
آثار این نمایشگاه در زوال رنگ و تبدیل آن بهروشنی و تاریکی تصویر شدهاند، تصاویری منظره مانند (چشماندازهای باغ عدن) درخت، آبشار، گرداب، توفان و چیزهای دیگری که هرچند میتوان حسی از آنها دریافت کرد اما کلمهای ندارند (زیرا متعلق به زمانی پیش از شکلگیری کلمه هستند)، البته که این تصاویر اساتیری و مجرد هستند، اما حسی آشنا را برمیانگیزند، بهخصوص در اثری که در آن مشخصاً درختی تمام قاب را پوشانده و شاخههایش در آسمان و ریشهاش در ابر است، تمام منظره از مربعهای کوچکی تشکیل شده که قطعات کولاژ شده هستند که با چسب نواری شفاف از طول و عرض به یکدیگر متصل شدهاند و به همین خاطر تصویری تشکیل دادهاند مرکب از مکعبهای پیکسل مانند ریز، چیزی که در بدو ورود به نمایشگاه بهصورت یک ویدئو نمایش دادهشده است، آنجا تصاویر ریز جلو آمده و نشان داده میشوند، انبوهی از عکسهای مختلف که این درخت ابدی و ازلی را ساختهاند؛ اما در باقی آثار این «پیکسلها» لطیفتر شده و فضای رؤیایی آثار را از نزدیک شدن به واقعیت بازمیدارند. گاهی در آثار اشاره به تصاویر باستانی مانند برج بابل و یا تجلی خدایگان آپسو یا تیامت را میتوان حدس زد، اما آنچه در تمام آثار حضور دارد، آغاز و پایان است که با نگاهی ژرفتر یک چرخهی بیپایان را نمایش میدهد.
اله یار نجفی در این مجموعه جهانِ «زبان» را رها کرده و به فراسوی آن وارد شدهاست و حتی نشانه پردازی را نیز در شکل جزئی آن وا نهاده و به سمت بیانی بیزمان و مکان رفته، همان عدم، که از آن تنها درختی از باغ عدن بهجای مانده و مابقی تصاویری ذهنی هستند بدون ارجاع، به عبارتی او از استعاره پا را فراتر گذاشته و به تمثیل رسیدهاست، مثنوی را رها کرده و غزل سروده، لطیف و در بیان موجز، بهجای صراحت در معنا که پیشتر در کار او دیده میشد – و حتی از بازی زبانی با ارکان تشبیه به سمت طنزی تلخ میرفت- اینک موفق شده اعجاز معنای موردنظر خود را در تولید زیبایی حسی بیافریند که مثالی باشد از بهشتی که در عدم محوشده و البته آثار او کماکان دوبعدی و به سطح وابسته هستند. با دیدن این نمایشگاه آرزو کردم که ایکاش این تصاویر احجامی بودند یا حتی چیدمانی که میشد در میان لایههای آن قدم زد، باید بگویم نجفی از گذشته تا امروز به نظر همواره دغدغهی بیرون آمدن از این دو بعد را داشته است که در ویدئوها، کتابها و اثر دیگری که برج بابل نام داشت و به شکل یک حجم از جعبهها رویهم چیده میشد. هرچند باز هم این سطح بود که بافتار اصلی اثر را شکل میداد و نه حجم؛ اما در این مجموعه خود تصاویر میل به بیرون آمدن از قاب دارند و دارای تأثیرگذاری حسانی قوی، فضا ساز و برانگیزاننده هستند که مخاطب را به گفتگو دعوت میکند. بههرروی این آرزو را تا نمایشگاه بعدی او حفظ خواهم کرد تا ببینیم این چرخهی عدن تا عدم در گردش مداوم خود چه برایمان به ارمغان خواهد آورد.
نمایشگاه اله یار نجفی در گالری پروژه های آران تا ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ برقرار است برای اطلاعات بیشتر اینجا دنبال کنید.
نقد نمایشگاه های دیگر را اینجا ببیند.
به همین قلم بیشتر بخوانید:
این یک دوئت نیست | یادداشتی بر نمایش دونفره ژیلا مختاری و عبدالحمید پازُکی
مواجهه با امری غریب و تکاندهنده در گالری شیدایی
نقدی بر آثار شکوفه کریمی و هیاهویی پیوسته در جریان
مرز میان دیدن و ندیدن در آثار نسترن آزادی